« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر استاد/ راه حل آخوند/الأوامر

 

موضوع: الأوامر/ راه حل آخوند/ نظر استاد

راه حل سوم:

در مقام بیان راه حل سوم بودیم که مرحوم آخوند خراسانی مطرح کردند و شرط را به سه قسم تقسیم کردند شرط متقدم شرط مقارن و شرط متاخر.

مطلب به اینجا رسید که زمان در حج و استطاعت در حج هر دو شرطند ؛ هر دو دخالت دارند در وجوب حج اما نحوه شرطیت هر یک با دیگری تفاوت می کند شرطیت استطاعت به نحو شرط مقارن است یعنی اگر استطاعت آمد وجوب حج هم خواهد آمد و اگر استطاعت تحقق پیدا نکرد وجوب حج تحقق ندارد ولی زمان در حج زمان در وجوب حج به نحو شرط متاخر است و مثل مدخلیت اجازه در بیع فضولی است که اگر اجازه را به عنوان کاشفیت حقیقی بدانیم ، مشتری در صورتی که عالم باشد به اینکه مالک واقعی یک ماه دیگر دو ماه دیگر اجازه خواهد داشت می تواند از همین الان آثار ملکیت مبیع را بار کند.

در مسئله حج نسبت به وقت هم این معنا روشن است زیرا هر کسی که مستطیع شد یقین دارد که زمان حج تحقق پیدا می کند پس استطاعت به صورت شرط مقارن و زمان یا بگویید موسم حج به صورت شرط متاخری است که انسان چون یقین به تحقق آن دارد یقین دارد به اینکه تکلیف به وجوب حج همین الان تحقق دارد اگر این است پس مقدمات آن هم واجب خواهد بود و نظیر این مطلب را در غسل جنابت در ماه مبارک رمضان می توان جستجو کرد و می گوییم طلوع فجر به عنوان شرط متاخر برای وجوب روزه است و ما چون علم داریم که این شرط حتما تحقق خواهد داشت لذا قبل از طلوع فجر هم قائلیم به اینکه وجوب روزه تحقق دارد ساعت یک نیمه شب شده است ولی هنوز روزه که واجب نشده است ؛ روزه هنوز وقتش از طلوع فجر به بعد است ، پس طلوع فجر شرط متاخر برای وجوب روزه است اما هنوز این شرط نیامده است ولی من مکلف یقین دارم که این زمان می گذرد الان ساعت یک دو سه و... اندکی که گذشت طلوع فجر می شود ، چون یقین دارم این شرط تحقق پیدا خواهد کرد الان قائلم و می گویم که وجوب تحقق دارد اگر وجوب تحقق دارد پس می شود گفت مقدمه وجوب هم الان واجب است.

در نتیجه می توانیم بگوییم غسل جنابت به عنوان مقدمیت برای وجوب روزه بنا بر قول وجوب مقدمه این غسل جنابت اتصاف به وجوب غیری دارد یعنی می توانیم بگوییم این غسل جنابت مقدمه واجب است می توانیم بگویم این وجوب غیری دارد می توانیم بگوییم این غسل جنابت وجوب تبعی دارد.

به نظر این جانب حقیر این راه حل سومی که مرحوم آخوند خراسانی پیموده است بهترین راه حل است به نظر من و کمترین اشکال را راه حل ایشون دارد لذا بخشی از عبارت مرحوم آخوند رو برای شما می خوانم « وفیه إن الشرط إنّما هو القدرة على الواجب في زمإنّه ، لا في زمان الإِيجاب والتكليف ، غاية الأمر يكون من باب الشرط المتأخر ، وقد عرفت بما لا مزيد عليه إنّه كالمقارن ، من غير انخرام للقاعدة العقلية أصلاً ، فراجع. »[1]

این مطلب روبرای شما توضیح بدهم ما یک قاعده ای داشتیم که اگر مقدمه به خاطر وجوب ذی المقدمه واجب می شود چگونه می شود که قبل از وجوب ذی المقدمه مقدمه واجب شود چون وجوب ذی المقدمه به منزله علت است برای وجوب مقدمه که معلول است رابطه علی ومعلولی دارد ؛ این قاعده عقلی اگر ما بگوییم وجوب نیامده است وجوب نیست چگونه می توانیم تصور بکنیم که مقدمه واجب است این قاعده عقلی قابل تخصیص نیست وقتی رابطه علی و معلولی شد باید همه جا رابطه علی و معلولی باشد نمی شود یه جا تخصیص بخورد و خراب شود.

مرحوم آخوند در این فراز می خواهد بگوید استطاعت و زمان هر دو شرط وجوب و واجب است و لکن دخالتشون در وجوب تفاوت می کند یکی استطاعت به صورت شرط مقارن است چنان که الان آورده است اینجا مقارن است و زمان به عنوان شرط متاخر است اگر ما قائل باشیم که استطاعت یعنی مقدمه به عنوان شرط مقارن است و زمان به عنوان شرط متاخر است و راه حل آخوند رو پیش ببریم آن قاعده عقلیه که رابطه شون بین علی و معلولی است منخرم نمی شود.

استطاعت شرط مقارن است یعنی الان اگر مستطیع کسی باشد وجوب حج می آید الان اگر من پانصد میلیون تو حسابم داشتم همین الان وجوب حج می آید . ولی زمان شرط متاخر است ، زمان اکنون نمی آید دو ماه دیگر موسم حج است یعنی اگر دو ماه دیگر ذیحجه رسید من می توانم حج را انجام بدهم لذا بعضی ها می گفتند که قید قید وجوب است یا قید واجب است؟ مرحوم آخوند می فرمایید قید قید واجب است نه قید وجوب پس الان وجوب است ولی واجب هنوز زمانش نرسیده است واجب کی می رسد؟آن وقتی که موسم حج باشد ؛ زمان نسبت به واجب شرط متاخر است.

تاکنون سه تا راه حل برای این مشکل مقدمه واجب مطرح کردیم که عرض کردم که بهترین آنها فرمایش مرحوم آخوند خراسانی است.

راه حلّ چهارم:

اما راه حل چهارم ما تا به حال می گفتیم وجوب مقدمه تابع وجوب ذی المقدمه است یعنی بحث در این سه راه حل مبتنی بود بر تبعیت یعنی کی مقدمه واجب می شود آن وقتی که ذی المقدمه واجب باشد اگر ذی المقدمه واجب نبود مقدمه هم واجب نیست حالا در راه حل چهارم ما می خواهیم بگوییم که تبعیت رو قبول نداریم این گونه نیست که هر وقتی ذی المقدمه واجب شد مقدمه واجب می شود وجوب مقدمه تابع وجوب ذی المقدمه نیست.

راه حل چهارم مبتنی است بر عدم تبعیت مثلا اگر مولا به عبد خود بگوید ان جاءک زید یوم الجمعه فاکرمه مجی زید هم به صورت شرط مقارن مطرح است و اگر روز جمعه آمد همان روز جمعه تکلیف به وجوب اکرام تحقق پیدا می کند و وجوب فعلیت پیدا می کند حالا اگر مکلف یقین به مجی زید دارد یقین دارد که زید می آید در روز جمعه هم می آید و می داند اگر وسایل پذیرایی رو قبلا فراهم نکند تهیه آن وسایل در روز جمعه غیر ممکن است و نمی تواند در روز جمعه زید را اکرام کند، از نظر عقل این نمی تواند بگوید تکلیف به وجوب اکرام در روز جمعه فعلیت پیدا می کند و روز جمعه هم من قدرت اکرام ندارم نمی تواند این حرف را بزند زیرا در اینجا عقل حق رو به مولا می دهد و مولا در مقابل عبد می گوید اگر شما شک داشتی که آیا مجی زید در روز جمعه تحقق پیدا می کند یا نه ؟ حق با شما بود اما اگر شما که یقین داشتی و می دانستی روز جمعه زید می آید و اگر تدارک قبلی نکرده باشی نمی توانی او را در روز جمعه اکرام کنید سوال این است که مولا می تواند این مکلف رو توبیخ بکند؟ و بگوید تو که یقین داشتی زید می آید چرا مقدمات پذیرایی رو فراهم نکردی؟

نتیجه این است که اگرچه وجوب فعلی ذی المقدمه روز جمعه است ولی با توجه به آن چه گفته شد عقل، این عبد را در ترک مقدمات معذور نمی بیند شما یقین داشتید زید می آید چرا مقدمات پذیرایی اورا فراهم نکردی؟ بله اگر شک داشتید و شما مقدمات کار را فراهم نکرده بودید حق با شماست . ولی وقتی شما یقین دارید زید می آید انگار وجوب فعلی است اگر وجوب فعلی است مقدمه اش هم واجب است یعنی تهیه پذیرایی بر تو واجب بوده است چرا ترک کردید؟.ادامه بحث سیاتی ان شالله.

 


logo