« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

راه حل شیخ انصاری/ واجب منجز و معلق /الأوامر

 

موضوع: الأوامر/ واجب منجز و معلق / راه حل شیخ انصاری

 

بحث ما در رابطه با مشکلی بود که اگر مقدمه به خاطر ذی المقدمه واجب می شود چرا در بعضی از موارد مقدمه قبل از وجوب ذی المقدمه بعضی از فقها واجب کردند؟ این مشکل را چگونه باید حل کرد؟

عرض کردیم که چندین راه حل ارائه شده است یکی از آن راه حل ها همان بود که مرحوم صاحب فصول در روزهای گذشته مطرح کردند و این بود که وجوب حال است و واجب استقبالی است و قائل به واجب معلق شدند فرمودند واجب دو قسم است واجب منجز و واجب معلق.با این روش خواستند مشکل را حل کنند.

راه حل دومی: که برای این مشکل ارائه شده مربوط به مرحوم شیخ اعظم انصاری است در واجب مشروط مرحوم شیخ قید را مربوط به ماده می داند در مقابل مشهور که قید را در رابطه با هیئت می دانستند مثلا در اینجا (ان جائک زید فاکرمه) به این گونه قضایا ، قضایای تعلیقیه ( فان استطعت فیجب علیک الحج ) این قید به کجا بر می گردد؟

بین اصولیین اختلاف شده است بعضی می گویند این قید به ماده برمی گردد و دسته دیگر قائل اند که این قید به هیئت برمی گردد و معروف و مشهور از فقها می گویند قید مجی زید شرطیت برای هیئت اکرم دارد در مثال اکرم مفادش چی بود ؟ مفادش بعث بود و مفادش وجوب بود و تا زمانی که این مجی تحقق پیدا نکند وجوب و بعثی تحقق ندارد.

امّا طبق مبناى شيخ انصارى رحمه الله جمله «إن جاءك زيد فأكرمه» به جمله «أكرم زيداً الجائي» برمى‌گردد و «الجائي» به ‌عنوان قيد براى مأمور به- يعنى اكرام- است و هيچ ارتباطى به وجوب و تكليف ندارد. لذا بنا بر مبناى شيخ انصارى رحمه الله مشكلى وجود ندارد تا ما را ملتزم به پذيرفتن واجب معلّق بنمايد. بلكه مسئله به‌صورت واجب مشروط است و قيد در تمام قضایای تعلیقیه و یا واجبات مشروط، به مادّه مربوط است لذا بين وقت در باب صلاة و وقت در باب حج فرقى وجود ندارد. همان‌طور كه در باب حج- طبق مبناى شيخ انصارى رحمه الله- وجوبْ قبل از موسم حج تحقّق دارد در باب صلاة هم قبل از فرارسيدن وقت، وجوبْ تحقّق دارد. امّا مكلّف به كه عبارت از صلاة ظهر است مقيّد به آمدن زوال است، همان‌طور كه حج مقيّد به فرارسيدن موسم حج است.

لذا بنا بر مبناى مرحوم شيخ انصارى در واجب مشروط- در مقابل مشهور- هم مشكل تهيه مقدّمات قبل از موسم حج برطرف مى‌شود و هم مشكل غسل جنابت قبل از طلوع فجر در ماه رمضان حل مى‌شود. در ماه رمضان، آنچه مقيّد به طلوع فجر است عبارت از واجب مى‌باشد امّا وجوب قبل از طلوع فجر ثابت و محقّق است.

باز هم تکرار می کنم از هیئت امر مثل (اکرم) یک ماده دارد و یک هیئت و در مثال هیئت همان اکرم است این حامل مفاد بعث و وجوب است ماده که عبارت از اکرام است این مفاد و معناش واجب است.

لذا وجوب کار خداست و کار مولاست و واجب کار مامور یعنی مکلف است وقتی می گویند قید به وجوب بر می گردد یا قید به واجب برمی گردد خلاصه اش این است که اگر قید به وجوب برگردد یعنی تا وقتی که این قید نیامده است ،وجوبی نیست مثلا در مسئله استطاعت اگر بگویم قید قید وجوب است تا استطاعت نیامده اصلا وجوب وجود ندارد اما اگر بگویم قید قید واجب است یعنی قبلا وجوب هست ولی واجب وجود ندارد یعنی فعل مکلف وجود ندارد.

در بیشتر فتاوا باید دید که قید رو قید وجوب می دانند یا قید واجب می دانند؟ یا قید هیئت یا قید ماده می دانند؟این فتاوی ها تغییر می کند کاربرد اصول در همین موارد می باشد و تا در اصول این مسائل حل نشود در فقه حل نخواهد شد.

مشکل این بود که وجوبی تا نیامده است مقدمه رو به چه مناسبت واجب شده است؟ خیلی از مراجع می گویند مثلا فرض کنید اسم نوشتن در کاروان واجب است هنوز ذی المقدمه نیامده است مقدمه واجبه است ؟ لذا صاحب فصول به سمت واجب معلق و واجب منجز رفتند و وجوب حالی است و واجب استقبالی است ولی مرحوم شیخ اعظم انصاری که قائل به واجب مشروط است بر مبنای اینکه قید، قید ماده است قید هیئت نیست و اگر قید، قید ماده است هیئت مفاد خودش محقق است یعنی وجوب هست او گر وجوب هست در حج ولو هنوز وقت زمان حج نرسیده و اگر وجوب هست باید مقدمه اش هم واجب است.

قید به ماده برگردد معناش این است که قید مال وجوب نیست و حالی است و اما اگر قید به هیئت برگردد معناش این است که هنوز قید نیامده که مقید بیاد مثلا اگر زید آمد شهریه بدید اگر زید نیامد بازم باید شهریه بدید؟ وجوب نیامده است زیرا وجوب معلق به مجی زید بود بنابراین وجوب حالی نیست فقط وقتی وجوب حال است که قید قید ماده باشد کاری به هیئت نداشته باشد هیئت قبلا محقق شده است قیدی ندارد.

به عبارت دیگر وجوب مطلق است و هیچ قیدی ندارد و آن که قید دارد واجب است.

درگیری بین شیخ اعظم و آخوند خراسانی در این بحث به آنجا رسید که آخوند خراسانی جز مشهور بود ما طرفدار مشهور شدیم گفتیم قید قید هیئت است مرحوم شیخ می گفت قید قید هیئت نمی تواند باشد برای اینکه هیئت معنای حرفی دارد اگر معنای حرفی دارد نمی تواند مقید باشد ما ثابت کردیم که هیئت معنای حرفی ندارد بلکه هیئت هم معنای اسمی دارد پس قابل قید هست.لذا فرمایش شیخ اعظم را ما آنجا قبول نکردیم ؛ما همراه با مشهور شدیم.

اما در عین حال همین مطلب شیخ با اینکه ما قبول نداریم و نکردیم یک اشکالی است در مبنای شیخ وجود دارد که توضیح بدهیم تا واضح شود.

بیان مطلب:

قیودی که مورد اختلاف بین مرحوم شیخ اعظم و مشهور قرار گرفته است که آیا آن قیود یا قید به هیئت برمی گردد یا به ماده برمی گردد ؟

این قیود بر دو قسم هستند.

1: قیود غیر اختیاری: یعنی قیودی که در اختیار مکلف نیستند خواه در اختیار هیچ مکلفی نباشد مثل وقت و زوال دست هیچ کس نیست و خواه در اختیار غیر مامور به باشد مثل مجى‌ء زيد در جمله «إن جاءك زيدٌ فأكرمه»، فعل زيد مربوط به خود اوست نه مربوط به مكلّفى كه مأمور شده است. در اين صورت مشكلى نيست، زيرا قيد غير اختيارى را مشهور اصولیین در رابطه با وجوب و مرحوم شيخ انصارى در ارتباط با واجب مى‌دانند.

2: قيود اختيارى: در قيد اختيارى اگر ما مبناى مشهور را اخذ كنيم- كه قيد مربوط به هيئت است و قبل از تحقّق قيد، وجوب و تكليفى تحقّق ندارد- قاعدتا تحصيل اين قيد لازم نخواهد بود. ما در تقسيم مقدّمه به «مقدّمه وجود و مقدّمه وجوب و مقدّمه علم و مقدّمه صحت» گفتيم: مقدّمه وجوب، از محلّ بحث مقدّمه واجب خارج است و كسى نيامده قائل به وجوب آن بشود. مثلًا استطاعت يكى از قيودى است كه در اختيار مكلّف است و طبق مبناى مشهور به‌عنوان قيد براى وجوب است، درعين‌حال هيچ‌كسى نيامده بگويد: «تحصيل استطاعت بر مكلّف واجب است»

ما در بحث از مقدمه واجب بحث از مقدمه وجوب نمی توانیم بکنیم زیرا این مقدمه این در اختیار مکلف است و طبق معنا مشهور به عنوان قید برای وجوب است در عین حال هیچ کس نیامده بگوید استطاعت مقدمه وجوب است چون از بحث ما خارج است یک تتمه و نتیجه بحث ما که حالا قیود یا غیر اختیاری هستند یا اختیاری هستند اشکالی که بر مبنای شیخ وارد می شود چیست ؟ سیاتی ان شالله.

logo