« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1404/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

استدلال به روایات /أصالة البراءة /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /استدلال به روایات

 

بررسی حدیث «الناس فی سعة ما لا یعلمون»

یکی دیگر از روایاتی که آخوند خراسانی در کفایه برای اصالة البرائة استدلال کرده است، حدیث «النَّاسُ فِي سَعَةِ مَا لَا يَعْلَمُونَ» است.

حدیث در کتاب کافی نقل شده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع سُئِلَ عَنْ سُفْرَةٍ وُجِدَتْ فِي الطَّرِيقِ مَطْرُوحَةً كَثِيرٍ لَحْمُهَا وَ خُبْزُهَا وَ بَيْضُهَا وَ جُبُنُّهَا وَ فِيهَا سِكِّينٌ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يُقَوَّمُ مَا فِيهَا ثُمَّ يُؤْكَلُ لِأَنَّهُ يَفْسُدُ وَ لَيْسَ لَهُ بَقَاءٌ فَإِنْ جَاءَ طَالِبُهَا غَرِمُوا لَهُ الثَّمَنَ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَا يُدْرَى سُفْرَةُ مُسْلِمٍ أَوْ سُفْرَةُ مَجُوسِيٍّ فَقَالَ هُمْ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَعْلَمُوا»[1] .

از امام سؤال شد که در بیابان سفره‌ای پهن است و در این سفره گوشت، نان، تخم‌مرغ و پنیر زیادی هست و یک چاقو هم هست. امام علیه‌السلام فرمود: ابتدا روی این جنس‌هایی که در سفره است قیمت بگذارند سپس از آن‌ها بخورند؛ چون این مواد غذایی فاسد می‌شوند و قابل بقاء نیست، پس بخورید ولی پولش را برای صاحبش ضامن هستید. اگر صاحبش آمد و گفت سفره مال من بوده است، باید پول چیزهایی که خوردید به او بدهید.

سؤال شد که معلوم نیست این سفره مال مسلمان‌هاست یا مال مجوسی‌ها؟ گوشت حلال است یا حرام؟ پنیر حلال است یا حرام؟ امام علیه‌السلام فرمود: «فَقَالَ: هُمْ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَعْلَمُوا». مردم در سعه هستند تا اینکه بدانند.

تحلیل حکم فقهی مسئله فارغ از اصل برائت

اولاً اگر کاری به برائت نداشته باشیم، کسی در بیابان یک سفره‌ای را ببیند و گوشت در آن باشد، باید بگوید گوشتی که در بلاد اسلامی پیدا می‌کند، مثل این است که گوشتی را در بازار قم ببیند. گوشت در بازار مسلمان‌ها هم محکوم به حلیت است و هم محکوم به طهارت است؛ و لذا همین که شک دارید این سفره مال مسلمان است یا مال مسیحی است، اگر در بلاد اسلامی است باید بگویید گوشت مال مسلمان است.

و لذا اگر برائت هم نباشد می‌گوییم که این گوشت حلال و پاک است؛ اما اینکه آیا می‌توان آن را خورد؟ می‌گوییم مال مسلمان است و احترام دارد و اگر رهایش کنیم، اتلاف مال محترم است و اگر بخواهیم بخوریم، مال مردم را خوردیم؛ حل مسئله این است که قیمت‌گذاری کند و بخورد و اگر صاحبش آمد پولش را بدهد و اگر نیامد صدقه بدهد؛ یعنی اگر که حدیث برائت را هم نگوید حکم مسئله روشن است.

بررسی سند حدیث

اینکه در کفایه حدیث را این‌گونه نقل کرده است: «النَّاسُ فِي سَعَةِ مَا لَا يَعْلَمُونَ»، ظاهراً چنین حدیثی نداریم. آنچه در روایات آمده است همان است که نقل شد.

سند حدیث این است که کلینی رضوان‌الله‌علیه از علی بن ابراهیم و علی بن ابراهیم از پدرش و ابراهیم بن هاشم از نوفلی و نوفلی از سکونی از امام صادق از امیرالمؤمنین علیهماالسلام نقل کرده‌اند.

معروف است که نوفلی و سکونی سنی‌ بوده‌اند یا از علمای عامه و محدثین عامه بوده‌اند و بعضی هم تصریح به ضعف آن دو کرده‌اند. آیت‌الله خویی ابتدا قائل بود که نام هر راوی که در اسناد روایات کامل الزیارات آمده موثق است و در آخر عمر از این نظر برگشت. نام این دو نفر در کامل الزیارات هست.

کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی نیز از توثیقات عامه است و علی بن ابراهیم در ابتدای کتاب راویان این کتاب را توثیق کرده است و آقای خویی هم این کتاب را به عنوان توثیقات عامه قبول داشت و از این نظر نیز عدول نکرد. نام این دو نفر در تفسیر قمی آمده است.

این تفسیر قمی که بالفعل موجود است را نمی‌دانیم چقدر از آن مال علی بن ابراهیم قمی است و چقدر مال ابی‌الجارود است و چقدر مال ابی‌حاتم قزوینی است. ولی می‌توان این حدیث را بالخصوص ثابت کرد که از تفسیر علی بن ابراهیم قمی است نه تفسیر ابی‌الجارود یا تفسیر قزوینی.

احتمالاً کسی خواسته برای این نابیناها کاری بکند و آمده سه تفسیر از سه نابینا را در یک کتاب جمع کرده است، چون این سه نفر نابینا هستند. اگر حدیثی در این کتاب باشد و معلوم نباشد از قمی است یا از ابی‌الجارود، اعتبار ندارد، اما قرینه داریم که این حدیث قرینه از علی بن ابراهیم است و لذا معتبر است.

بررسی دلالت حدیث

شیخ انصاری و آخوند خراسانی حدیث را در باب برائت نقل کرده و بحث را آورده‌اند روی اینکه این «مَا» در «مَا لَا يَعْلَمُونَ»، موصوله است یا مصدریه زمانیه؟ مصدریه زمانیه را ظرفیه هم می‌گوییم.

اگر خواندیم «النَّاسُ فِي سَعَةِ مَا لَا يَعْلَمُونَ» که «سَعَة» اضافه بشود به «مَا»، موصوله خواهد بود؛ اما اگر خواندیم «النَّاسُ فِي سَعَةٍ مَا لَا يَعْلَمُونَ»، یعنی «مَا دَامَ لَا يَعْلَمُونَ» یعنی «مَا» مصدریه زمانیه خواهد بود؛ یعنی مردم در سعه هستند زمانی که نمی‌دانند.

شیخ می‌فرماید اگر «مَا» موصوله باشد، می‌شود حدیث را طوری معنا کرد که بر برائت دلالت کند و اگر «مَا» مصدریه باشد بر برائت دلالت می‌کند. طور دیگری تفسیر کرده است. آیت‌الله خویی هم تفصیل قائل شده است که اگر «مَا» را موصوله بگیریم فرمایش آخوند صحیح است اما اگر «مَا» را مصدریه بگیریم فرمایش شیخ صحیح است.

جالب این است که در حدیث اصلاً کلمه «مَا» ندارد. چون حدیث فرمود: «هُمْ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَعْلَمُوا». «هُمْ فِي سَعَةٍ حَتَّى يَعْلَمُوا». معنای حدیث این است که مردم در شبهه حکمیه که حکم را نمی‌دانند، یا در شبهه موضوعیه که حکم جزئی را نمی‌دانند، در سعه هستند تا زمانی که علم پیدا کنند. تا علم پیدا نکرده‌اند در سعه هستند. اگر در این صورت حدیث دلالت بر برائت می‌کند.

نسبت حدیث سعه با ادله احتیاط

نزاع شیخ و آخوند رضوان‌الله‌علیهما در این است که ما باید برای برائت ادله‌ای بیاوریم که این ادله بتوانند با ادله احتیاط مقابله کنند، چون اخباری‌ها هم بر احتیاط دلیل دارند.

شیخ انصاری می‌فرماید که ادله احتیاط بر این حدیث ورود دارند؛ یعنی این حدیث می‌گوید تا حکم خدا را نمی‌دانید در آسایش هستید و ادله احتیاط می‌گویند حکم خدا این است که احتیاط کن، پس حکم خدا را می‌دانی. به‌عبارت‌دیگر ادله برائت می‌گویند درجایی که جهل و شک دارید، جای برائت است؛ در مقابل ادله احتیاط می‌گویند اینجا شک و تردید ندارید؛ یعنی ادله احتیاط موضوع ادله برائت را عوض می‌کند و این نوعی انقلاب در موضوع است. موضوع این بود که هرگاه حکم را نمی‌دانید در سعه هستید، اخباری‌ها می‌گویند اینجا که می‌دانید، اینجا باید احتیاط کنید.

نتیجه‌ این شد که اگر هم این حدیث بر برائت دلالت کند ولی فایده‌ای ندارد؛ چون ادله احتیاط وارد بر این ادله برائت می‌شود.

آخوند خراسانی می‌فرماید اینجا محل ورود نیست، بلکه محل جای تعارض است. آخوند می‌فرماید وجوب احتیاط یا نفسی است یا طریقی. واجب نفسی یعنی آن چیزی که خودش مصلحت و مفسده دارد مثل نماز و روزه؛ اما گاهی حکمی را برای تحفظ یک‌چیز دیگر جعل می‌کنند؛ یعنی خودش مصلحت ندارد بلکه طریق الی‌الواقع است؛ و وجوب احتیاط و ادله احتیاط وجوب طریقی است نه وجوب نفسی، یعنی خودشان مصلحت و مفسده ندارند، بلکه برای حفظ واقع است.

این حدیث «النَّاسُ فِي سَعَةٍ» می‌فرماید هرگاه واقع را نمی‌دانید خدا واقع را نمی‌خواهد، یعنی واقع را برمی‌دارد. ادله احتیاط برای حفظ واقع هستند و این حدیث نفی واقع می‌کند. ادله برائت واقعی که ادله احتیاط می‌خواهد حفظ کند را نفی می‌کند یعنی واقعی نیست که بخواهید حفظ کنید؛ و لذا به نظر آخوند این حدیث با ادله احتیاط تعارض می‌کند. وقتی‌که تعارض کرد این حدیث برائت مقدم بر احتیاط می‌شود.


logo