1404/07/19
بسم الله الرحمن الرحیم
استدلال به آیه نفی عقاب/أصالة البراءة /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /استدلال به آیه نفی عقاب
1- اصالة البرائة
1.1- پاسخ آیتالله خویی به اشکال
آیتالله خویی در مصباح الاصول صفحه ۲۵۶ وقتی آیه ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾[1] را ذکر میکند اشکالی را مطرح میکند که محل بحث نفی استحقاق عذاب است درحالیکه آیه نفی فعلیت عذاب را میگوید؛ پاسخ میدهد: اگر برفرض آیه چنین بود: انا لا نعذب، دلالت بر نفی فعلیت میکرد اما وقتی فرمود: ما کنا معذبین، یعنی اصلاً شأن ما نیست و سزاوار نیست که قبل از ارسال رسول، عذاب کنیم چون ظلم است و ما ظلم نمیکنیم و این نفی استحقاق است و برای بحث برائت مفید است.
جواب دیگر ایشان آن است که بین عذاب دنیا و عذاب آخرت فرق است. اگر خدا میفرماید عذاب دنیا که کم است انجام نمیدهم بهطریقاولی عذاب آخرت که اکبر است انجام نمیدهد.
1.2- اشکال به آیتالله خویی
برخی به آقای خوبی اشکال کردهاند: قاعده بر این است که هر کلمهای به معنای حقیقیاش حمل شود. اگر بخواهیم کلمهای را بر غیر معنای حقیقی حمل کنیم، قرینه میخواهد. کلمه ما کنا معذبین، نفی است و مثل انا لا نعذب است. مثلاً آیه ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾[2] دلالت بر نفی فعلیت میکند گرچه مستحق عقاب هستند ولی خدا با وجود پیامبر فعلاً عقاب نمیکند. پس در هر دو آیه استحقاق هست ولی خدا فعلیت را برمیدارد درنتیجه آیه دلالت بر برائت نمیکند.
1.3- پاسخ استاد
این اشکال وارد نیست: اصل اولی آن است که هر کلمهای به معنای حقیقی حمل شود و معنای مجازی، قرینه میخواهد درست است. اینکه آیه ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾[3] دلالت بر نفی فعلیت میکند نیز درست است. میدانیم این آیه راجع به منافقین است و منافقین مستحق عقاب هستند ولی آیه فعلیت عقاب را نفی میکند. این قرینه عقلی است وگرنه معنای آیه نفی استحقاق میشد.
در آیه ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا﴾[4] به قرینه اینکه عقل میگوید: عقاب بدون بیان ظلم است و در مورد خدا ظلم راه ندارد، آیه مربوط به برائت قرینه عقلی دارد که بر نفی استحقاق حمل شود. در این صورت آیه یک مطلب عقلی را میگوید و دلالت بر برائت میکند.
اشکال دیگر این است که این آیه عذاب دنیوی را میگوید یا عذاب اخروی را؟
اولاً قرینهای نداریم که آیه عذاب دنیوی را میفرماید یا عذاب اخروی را، بلکه شأن خدا را میگوید که عذاب نمیکند تا وقتی ارسال رسول نکند و این عذاب دنیوی و اخروی را شامل میشود.
آیه در مقام بیان صفت رحمت خداوند است که بدون بیان عذاب نمیکند و فرقی نمیکند عذاب دنیوی باشد یا عذاب اخروی. (رحمان از ماده رَحَمَ است و رحیم از ماده رَحُمَ است و باهم فرق دارند). کلمه رحمت یعنی رقت قلب و دلشکستگی درحالیکه خدا تأثیرپذیری و انفعال ندارد و خدا قلب و دل ندارد. انسان وقتی رقت قلب و دلشکسته باشد، کاری را انجام میدهد و خدا نیز رحمان و رحیم است یعنی لطف دارد و بدون انفعال کاری انجام میدهد. کلمه رحمت درباره خدا مجاز است یا استعاره تمثیلی است یعنی خدا رحمت ندارد ولی مثل کسی که رحمت دارد عمل میکند و احسان دارد. «ما کنا معذبین» یعنی خدا لطف و احسان دارد.