1404/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف ربا/ربا /نظام اقتصادی اسلام
موضوع: نظام اقتصادی اسلام/ربا /تعریف ربا
تعریف ربا
کلام صاحب عروه
عبارتی از مرحوم سید یزدی درباره ربا نقل شد که فرمود: ربا به معنای زیادی جزء ثمن یا مثمن است به این معنا که چیزی که پول ر برابر آن قرار میگیرد یا زیادی شرط است یعنی پول در برابر آن قرار نمیگیرد. ثمن بر جز تقسیم میشود ولی بر شرط تقسیم نمیشود.
آیا شرط موجب ربا میشود؟
حاجی سبزواری در شرح منظومه در تعریف شرط فرمود:
و الحصة الكلي مقيدا يجي، تقيد جزء و قيد خارجي
یعنی شرط چیزی است که با مشروط ارتباط دارد ولی خودش بیرون از مشروط است اما اگر چیزی داخل مشروط باشد، جزء است. مثلاً وضو، نماز نیست ولی نماز لحاظ شده که مقید به وضو باشد لذا وضو شرط میشود.
جایی که احدالعوضین جز اضافه داشته باشد، ربا میگویند اما اگر احدالعوضین شرط خاص دارد، آیا ربا اطلاق میشود؟ مثلاً یک کیلو برنج میفروشد به یک کیلو برنج شکسته به شرط اینکه ایرانی باشد. اگر شرط نشده باشد مشکلی ندارد اما اگر شرط کنند آیا ربا میشود؟ آیا شرط باعث میشود احدالعوضین زاید بر دیگری باشد؟
دلایل قائلین به ربای در شرط
دلیل کسانی که میگویند شرط اضافه، ربا است این است که اولاً اجماع داریم بر اینکه شرط خاص در احدالعوضین مثل جز است و اگر جز اضافه باشد ربا میشود.
صاحب جواهر میفرماید: اگر کسی یک مثقال شمش نقره را به یک مثقال نقره انگشتر بفروشد، ربا نیست؛ اما اگر بگوید یک شمش نقره را در برابر یک شمش نقره میدهم به شرط آنکه تبدیل به انگشتر بکنی، ربا میشود. شرط اضافه است که مهره در برابر آن نقره و یک اضافه است و موجب بیشتر شدن ثمن میشود.
ثانیاً در روایات ربا میفرماید: باید معامله مثل به مثل باشد تا ربا پیش نیاید. احدالعوضین که شرط دارد و با آنچه شرط ندارد، مثل هم نیستند و ربا پیش میآید.
ثالثاً روایت خالد بن حجاج دلالت بر مسئله میکند.
نقد استاد
اما دلیل اول که اجماع است؛ اولاً معلوم نیست اجماع صحیح باشد چون بسیاری از علمای قدیم اصلاً این مسئله را مطرح نکردهاند.
ثانیاً برخی فتوای به خلاف دادهاند یعنی فتوا دادهاند که در شرط ربا پیش نمیآید. مقدس اردبیلی و ابن ادریس صریحاً و محقق کرکی و علامه حلی احتمالاً چنین نظری دارد.
ثالثاً اجماع دلیل لبی است و باید قدر متیقن آن اخذ شود و قدر متیقن اجماع درباره جزء است. اجماع نداریم که الشرط کالجزء بلکه اجماع است که در معامله نباید احدالعوضین اضافه داشته باشد.
رابعاً اجماع مدرکی است.
اما دلیل دوم که روایات فرمودهاند در باب ربا باید عوضین، مثلین باشند و آیا آنچه شرط دارد آنچه شرط ندارد، مثل هم هستند؟ عرف عبارت مثل به مثل را مساوی بودن از نظر وزن و جزء معنا میکند نه از نظر شرط. عرف نمیگوید چای به شرط خارجی بودن، بیشتر از چای دیگر است. بهعبارتدیگر اگر شرط اضافه باشد، ربا نمیشود.
بهعبارتدیگر قدر متیقن گرفتن در باب الفاظ صحیح نیست. در روایات باید اطلاق دلیل اخذ شود؛ اما در این روایات لفظ خاص نداریم و باید ببینیم عرف مردم از لفظ متجانس یا مثل به مثل چه میفهمد؟ در روایات گاهی این دو تعبیر نیست و فرموده گندم در برابر گندم باشد. عرف نمیگوید گندم به شرط دیم یا آبی بودن چیزی بیشتر دارد؛ بنابراین شرط اضافه در باب ربا موجب ربا نمیشود.
اما دلیل سوم که روایت خالد بن حجاج است. در باب صرف حدیثی هست که خالد بن حجاج نقل کرده و قبلاً آن را نقل کردیم.
محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن يحيى بن الحجاج، عن خالد بن الحجاج قال: سألته عن الرجل كانت لي عليه مائة درهم عددا قضانيها مائة وزنا؟ قال: لا بأس ما لم يشترط، قال: وقال: جاء الربا من قبل الشروط، انما يفسده الشروط. [1]
حدیث میفرماید تا وقتی شرط نشده باشد، ربا نیست ولی اگر شرط کردند، ربا میشود. ظاهر حدیث این است که شرط، احد العوضین را بیشتر میکند و ربا پیش میآید.
پاسخ میدهیم وقتی میگویند دو چیز مثل به مثل باشند، عرف مثل به مثل را در وزن معنا میکند. عرف میگوید اگر شیء خارجی را شرط کردهاند، ربا میشود اما اگر وصفی را شرط کردهاند، شیء خارجی نیست بلکه اعتبار عقلی است که باعث اضافه شدن احدالعوضین نبوده و موجب ربا نمیشود.
ولی اینکه شرط اضافه موجب ربا نمیشود، خلاف احتیاط است. ربا مسئله مهمی است و جای احتیاط دارد و باید گفت هرجایی که شرط اضافه هست، چنین معاملهای انجام نشود. (اینکه بگوییم این معامله ربا و حرام است، خلاف احتیاط است بلکه باید بگوییم بهتر است این معامله انجام نشود)