« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1404/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

تعریف لغوی و شرعی ربا/ربا /نظام اقتصادی اسلام

 

موضوع: نظام اقتصادی اسلام/ربا /تعریف لغوی و شرعی ربا

 

تعریف لغوی و شرعی ربا

کتاب‌های لغت ربا را به زیاده معنا کرده‌اند. فقها نیز همین تعریف لغوی را ذکر کرده‌اند. با توجه به اینکه مطلق زیاده ربا نیست و با قیود و شرایطی زیاده را ربا می‌گویند و نمی‌توان مطلق زیاده را ربا نامید؛ برخی گفته‌اند درباره ربا، حقیقت شرعیه داریم و شرع حقیقت ربا را به معنای خاصی انتقال داده است. برخی دیگر گفته‌اند درباره ربا حقیقت متشرعه داریم. فرق بین حقیقت شرعیه و متشرعه آن است که اگر شرع برای کلمه‌ای معنایی را در نظر بگیرد، حقیقت شرعیه است و اگر مسلمین با مرور زمان برای کلمه‌ای، معنایی را در نظر بگیرند، حقیقت متشرعه است.

روشن است که ربا گاهی در بیع است و گاهی در قرض. ربای معامله یعنی دو چیز هم‌جنس که مکیل و موزون باشند به زیاده خریدوفروش بشوند. ربای قرضی اعم از ربای معاملی است؛ در ربای معامله باید دو جنس وحدت نوع داشته باشند درحالی‌که در قرض لازم نیست وحدت در نوع داشته باشند، همچنان که لازم نیست مکیل و موزون باشند. ربای در بیع محدود به هم‌جنس و مکیل و موزون بودن است اما ربای در قرض اعم است.

آیا ربایی که شرع می‌گوید، ربای در بیع است یا ربای در بیع و قرض است یا ربای در مطلق معاملات است؟ مثلاً آیا در صلح و اجاره هم ربا هست.

کلام شهید ثانی

شهید ثانی در مسالک فرموده است: الرّبا- لغة- الزيادة. قال اللّه تعالى فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ؛ و- شرعا- بيع أحد المتماثلين- المقدّرين بالكيل أو الوزن في عهد صاحب الشرع صلّى اللّه عليه و آله أو في العادة- بالآخر، مع زيادة في أحدهما حقيقة أو حكما، أو اقتراض أحدهما مع الزيادة و إن لم يكونا مقدّرين بهما، إذا لم يكن باذل الزيادة حربيّا و لم يكن المتعاقدان والدا مع ولده و لا زوجا مع زوجته؛ و على القول بثبوته في كلّ معاوضة يبدّل البيع بالمعاوضة على أحد المتماثلين، إلى أخره؛ و قد يعرّف بأنه زيادة أحد العوضين المتماثلين، إلى أخره، نظرا إلى مناسبة المنقول عنه.[1]

اشکالات به شهید ثانی

اولاً احکام ربا جز تعریف نیست؛ اینکه در ربا نباید دو طرف پدر و فرزند یا زوج و زوجه نباشند، از احکام ربا است. آنچه بین زن و شوهر است، ربا است اما حلال است نه آنکه ربا نباشد. در حربی هم همین‌طور است. در مقام بیان موضوع، احکام ذکر نمی‌شود.

ثانیاً شهید ثانی فرمود: ربا شرعاً بیع متماثلین؛ یعنی بیع را موضوع ربا می‌داند. صلح به زیاده یا ربا در قرض، ربا نیست و ربا را اختصاص به بیع می‌دهد.

ثالثاً شهید ثانی حقیقت شرعیه را در ربا پذیرفته است. شهید ثانی معتقد است که شارع کلمه ربا را که در لغت به معنای زیاد است، با قیود و شروطی معنا کرده است.

معمولاً کتاب‌های دیگر هم همین‌گونه تعریف کرده‌اند و اشکالات فوق به ایشان نیز وارد است.

اختصاص ربا به بیع یا شمول غیر بیع

آیا ربا مختص به بیع است یا شامل قرض هم می‌شود یا شامل غیر بیع و قرض می‌شود؟

شیخ طوسی در مبسوط و خلاف معتقد است که ربا مختص به بیع است.

برخی گفته‌اند: شیخ طوسی ربا را در غیر بیع هم قبول دارد. دلیل این نسبت آن است که ممکن است ربا در قرض یا در صلح یا معاملات دیگر وجود داشته باشد، اما چون شیخ طوسی معامله صلح را نوعی بیع می‌داند، صحیح است که بگوییم ربا در صلح هم وجود دارد. برخی معاملات دیگر نیز به همین ترتیب است یعنی شیخ آن‌ها را نوعی بیع می‌داند.

اقوال در مسئله

برخی می‌گویند: در ذات کلمه ربا، بیع هست. ﴿احل الله البیع و حرم الربا﴾ یعنی ربای در بیع را تحریم کرده است. مجمع‌البیان ربا را این‌گونه معنا می‌کند: وحرم البيع الذي فيه الربا.[2] حکم قرض ربوی باید از جای دیگر ثابت شود.

قول دوم این است که کلمه ربا اعم از بیع و غیر بیع است. شهید ثانی فرمود بیع متماثلین و برخی گفته‌اند معامله متماثلین یا معاوضه متماثلین؛ یعنی ربا در معاملات دیگر هم وجود دارد. قرآن هم فرموده ربا حرام است یعنی هر نوع معامله ربوی حرام است.

قول سوم آن است که نمی‌دانیم کلمه ربا اختصاص به بیع دارد یا شامل غیر بیع هم می‌شود؛ بنابراین قول باید در معنای ربا متوقف شویم.

دلیل قول اول

خدای متعال فرموده است ربا حرام است و متبادر از کلمه ربا، بیع ربوی است. ممکن است کسی بگوید قدر متیقن از حرمت ربا، بیع ربوی است یا اینکه گفته شود محرمات در شرع معلوم هستند و غیر از آن‌ها حلال است، اصل بر حلال بودن است و حرام بودن دلیل می‌خواهد. آنچه شرع حرام کرده است، بیع ربوی است و غیر آن را شک داریم و می‌گوییم حلال است.

دلیل قول دوم

لفظ ربا که در قرآن به‌کاررفته است به معنای لغوی آن است و نقل از معنای لغوی به معنای شرعی دلیل می‌خواهد و دلیل نداریم.

اگر گفته شود قدر متیقن از ربا یعنی بیع ربوی، پاسخ می‌دهیم که قدر متیقن درجایی است که مطلق و مقید باشد و برخی آن را از مقدمات حکمت می‌دانند. می‌توان گفت در ما نحن فیه بحث در عام و خاص است، تبادر یا قدر متیقن ربطی به این بحث ندارد. درست است که کلمه ربا در قرآن مطلق است ولی در باب ربا روایاتی داریم که برخی از آن‌ها ترک تفسیر یا ترک استفسار شده‌اند؛ یعنی امام علیه‌السلام فرموده است این دو را با کمی و زیادی، ردوبدل نکنید و امام یا سائل توضیح نداده‌اند که فقط در بیع است یا غیر بیع هم هست. ترک تفسیر یا ترک استفسار دلیل بر عموم است.

وعنه عن خالد، عن ابن أبي الربيع قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام : ما ترى في التمر والبسر الاحمر مثلا بمثل؟ قال: لا بأس، قلت: فالبختج والعنب مثلا بمثل؟ قال: لا بأس.[3]

این حدیث نمی‌گوید بیع یا قرض و ترک استفسار شده است یعنی امام سؤال نکرد مراد سائل بیع است یا قرض و این دلیل بر عموم است.

وعنه، عن أحمد بن محمد، عن الوشاء، عن عبدالله بن سنان قال: سمعت أبا عبدالله عليه‌السلام يقول: كان علي عليه‌السلام يكره أن يستبدل وسقا من تمر خيبر بوسقين من تمر المدينة، لان تمر خيبر أجودهما.[4]

در این حدیث نیز کلمه بیع یا قرض یا معامله نیامده است و ربا در این حدیث عام است.

نکته قابل‌توجه این است که در مقام استفاده حکم از این روایات نیستیم و بحث درباره حرمت نیست بلکه بحث این است که آیا ربا مختص به بیع است یا شامل غیر بیع هم می‌شود؟

 


logo