« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1404/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

حرمت ربا/ربا /نظام اقتصادی اسلام

 

موضوع: نظام اقتصادی اسلام/ربا /حرمت ربا

 

حرمت ربا

حدیث 7: وعنه، عن عثمان بن عيسى، عن زرارة، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: قلت له: إني سمعت الله يقول: (يمحق الله الربا ويربي الصدقات) ، وقد أرى من يأكل الربا يربو ماله، فقال: أي محق أمحق من درهم ربا يحمق الدين، وإن تاب منه ذهب ماله وافتقر[1] .

دلالت حدیث: در آیه این‌گونه است که یمحق الله الربا یعنی خدا ربا را نابود می‌کند ولی ائمه اطهار این‌گونه معنا کرده‌اند که ربا را فاعل دانسته و دین را مفعول دانسته‌اند، یعنی ربا دین را از بین می‌برد و شاید بگوییم آنچه دین را از بین می‌برد حرام است.

سند حدیث: شیخ طوسی از حسین بن سعید نقل کرده که سند شیخ طوسی به حسین بن سعید صحیحه است. عثمان بن عیسی و زراره از بزرگان هستند.

سند شیخ صدوق مرسل است. همین حدیث را شیخ طوسی از محمد بن حسن صفار صاحب بصائر الدرجات از محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین از سماعه بن مهران که واقفی است نقل نموده است.

شیخ طوسی، محمد بن عیسی بن عبید را ضعیف دانسته است ولی نجاشی از او تعریف و تمجید کرده است. شیخ انصاری در وسایل در بحث حجیت خبر واحد فرموده است صدوق از ابن ولید نقل کرده است که محمد بن عیسی بن عبید را از نوادرالحکمه استثنا کرده و او را ضعیف دانسته است. می‌فرماید گرچه شیخ صدوق به او اعتماد نکرده است ولی چه کسی بهتر و موثق‌تر از محمد بن عیسی بن عبید. تعبیر نجاشی از تعبیر صدوق، موثق‌تر است چون صدوق در رجال مقلد ابن ولید است. اشکالی به این سند باشد مربوط به سماعه است که واقفی است.

صاحب وسایل می‌فرماید: وبإسناده عن محمد بن الحسن الصفار، عن محمد بن يحيى، عن سماعة بن مهران قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام وذكر مثله[2] .

در تهذیب چنین حدیثی با این سند نبود. در اصول کافی صدها حدیث با این سند وجود دارد اما در تهذیب چنین سندی وجود ندارد.

حدیث ۸: محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن هشام بن الحكم أنه سأل أبا عبدالله عليه‌السلام عن علة تحريم الربا؟ فقال: انه لو كان الربا حلالا لترك الناس التجارات وما يحتاجون إليه، فحرم الله الربا لتنفر الناس من الحرام إلى الحلال وإلى التجارات من البيع والشراء، فيبقى ذلك بينهم في القرض.[3]

این حدیث دلالت بر حرمت ربا ندارد، مگر آنکه از باب تقریر سؤال سائل باشد.

صاحب وسایل می‌نویسد: ورواه في (العلل) عن علي بن أحمد، عن محمد بن أبي عبدالله، عن محمد بن أبي بشر، عن علي بن العباس، عن عمر بن عبد العزيز، عن هشام بن الحكم نحوه[4] .وسائل الشیعه ج 18 ص 120 ابواب الربا باب اول حدیث 8)

شیخ صدوق در علل الشرایع از علی بن احمد نقل می‌کند. علی بن احمد کوفی و متوفی ۳۵۲ است. در شرح‌حال او گفتند اواخر عمر غالی شد. کتاب‌های زیادی نوشته است و معمولاً می‌گویند کتاب‌های او خوب نیستند. ولی کتاب‌های او را جستجو کردیم و معمولاً کتاب‌های او در زمینه نقد اسماعیلیه، نقد معتزله، تناقضات معتزله، نقد زیدیه، نقد واقفیه و ... است. این کتاب‌ها کلامی بوده و خوب هستند. شاید مراد از غالی بودن ایشان آن است که کتاب‌هایش کلامی و عقلی است که با ذوقیات اهل حدیث جور درنمی‌آید. لذا اینکه بگوییم کتاب‌های او فاسد است، صحیح نیست.

علی بن احمد از محمد بن ابی‌عبدالله برقی که معتبر است نقل می‌کند. محمد بن ابی بشر مجهول است. علی بن عباس را در رجال ضعیف دانسته‌اند. عمر بن عبدالعزیز اعتبار ندارد. این سند ضعیف است.

حدیث 9: وبإسناده عن هشام بن سالم، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: إنما حرم الله الربا كيلا يمتنعوا من صنائع المعروف.[5]

ورواه في (العلل) عن علي بن حاتم، عن محمد بن أحمد بن ثابت، عن عبيد، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم نحوه.

علی بن حاتم قزوینی موثق است. تفسیر قمی را به او نسبت داده‌اند یا اینکه تفسیر قمی، تفسیر نابیناها بوده است چون علی بن ابراهیم قمی و علی بن حاتم قزوینی و ابی الجارود نابینا بودند و کسی تفسیر این سه نفر را یکجا جمع کرده و چاپ نموده است. محمد بن احمد بن ثابت مجهول است. سند این حدیث ضعیف است.

حدیث 10: وبإسناده عن محمد بن عطية، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال: إنما حرم الله عزّ وجلّ الربا لئلا يذهب المعروف[6] .

ورواه في (العلل) عن علي بن أحمد عن حميد، عن عبدالله بن أحمد النهيكي، عن علي بن الحسن الطاطري، عن درست بن أبي منصور، عن محمد بن عطية مثله.

همه افراد این سند ضعیف المذهب فاسد هستند.

حدیث 11: وبإسناده عن محمد بن سنان ان علي بن موسى الرضا عليه‌السلام كتب إليه فيما كتب من جواب مسائله: وعلة تحريم الربا لما نهي الله عزّ وجلّ عنه، ولما فيه من فساد الاموال، لان الانسان إذا اشترى الدرهم بالدرهمين، كان ثمن الدرهم درهما وثمن الآخر باطلا، فبيع الربا وشراؤه وكس على كل حال، على المشتري وعلى البائع، فحرم الله عزّوجلّ على العباد الربا لعلة فساد الاموال، كما حظر على السفيه أن يدفع إليه ماله، لما يتخوف عليه من فساده حتى يؤنس منه رشد، فلهذه العلة حرم الله عزّ وجلّ الربا، وبيع الدرهم بالدرهمين، وعلة تحريم الربا بعد البينة لما فيه من الاستخفاف بالحرام المحرم، وهي كبيرة بعد البيان وتحريم الله عزّ وجلّ لها، لم يكن إلا استخفافا منه بالمحرم الحرام، والاستخفاف بذلك دخول في الكفر، وعلة تحريم الربا بالنسيئة لعلة ذهاب المعروف، وتلف الاموال، ورغبة الناس في الربح، وتركهم القرض، والقرض صنائع المعروف، ولما في ذلك من الفساد والظلم وفناء الاموال[7] . (وسائل الشیعه ج 18 ص 121 ابواب الربا باب اول حدیث 11)

سند صدوق به محمد بن سنان معتبر است اما محمد بن سنان اختلافی بوده و برخی او را موثق دانسته و برخی ضعیف شمرده‌اند.

سند صدوق به محمد بن سنان چنین است: و ما كان فيه عن محمّد بن سنان فقد رويته عن محمّد بن عليّ ماجيلويه- رضي اللّه عنه- عن عمّه محمّد بن أبي القاسم، عن محمّد بن عليّ الكوفيّ، عن محمّد بن سنان؛ و رويته عن أبي- رضي اللّه عنه- عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن محمّد بن سنان.[8]

صدوق دو سند به محمد بن سنان دارد که سند اول مشکل دارد اما سند دوم معتبر است. گرچه محمد بن سنان اختلافی است.

صاحب وسایل و علامه حلی محمد بن سنان را توثیق کرده‌اند اما بقیه وی را تضعیف نموده‌اند و چون صاحب وسایل و علامه حلی متأخر هستند و نظرات آن‌ها اجتهادی است، قابل‌اعتنا نیست.

حدیث ۱۲: وبإسناده عن حماد بن عمرو، وأنس بن محمد عن أبيه، عن جعفر بن محمد، عن آبائه، عن النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله ـ في وصيته لعلي عليه‌السلام ـ قال: يا علي، الربا سبعون جزء فأيسرها مثل أن ينكح الرجل أمّه في بيت الله الحرام. يا علي، درهم ربا أعظم عند الله من سبعين زنية كلها بذات محرم في بيت الله الحرام.[9]

شیخ صدوق از حماد بن عمر، انس بن محمد و پدرش مجهول هستند. دلالت حدیث خوب است ولی سند آن اعتبار ندارد.

حدیث ۱۴: وفي (معاني الاخبار) عن أحمد بن الحسن القطان، عن أحمد بن يحيى بن زكريا، عن بكر بن عبدالله بن حبيب، عن تميم بن بهلول، عن أبيه، عن عبدالله بن الفضل الهاشمي قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام : ما معنى قول المصلي في تشهده: لله ما طاب وطهر وما خبث فلغيره؟ قال: ما طاب وطهر كسبك الحلال من الرزق، وما خبث فالربا.[10]

احمد بن الحسن القطان مجهول است. احمد بن یحیی بن زکریا مجهول است. نجاشی درباره بکر بن عبدالله بن حبیب گفته است: یعرف حدیثه و ینکر. ظاهر این عبارت آن است که احادیث آن قابل‌اعتنا نیست. آیت‌الله خویی می‌فرماید معنای این عبارت آن است که برخی از احادیث مطالبی دارد که از فهم ما بالاتر است و ما نمی‌فهمیم و لذا دلیل بر ضعف راوی نیست. پاسخ می‌دهیم اگر یعرف و ینکر اصطلاح خاص نبود، فرمایش آیت‌الله خویی صحیح بود ولی این عبارت اصطلاح حدیثی اهل سنت است؛ مثلاً در سنن ترمذی و سنن نسایی فراوان از این عبارت استفاده کردند. وقتی راوی حدیثی در فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل کند اهل سنت می‌گویند ینکر یعنی سند صحیح است ولی مطلب حدیث با مذهب ما جور درنمی‌آید و کنار می‌گذاریم.

تمیم بن بهلول و پدرش مجهول هستند. عبدالله بن فضل هاشمی نیز مجهول است.

حدیث ۱۳: قال: ومن ألفاظ رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله الموجزة التي لم يسبق اليها: شر المكاسب كسب الربا[11] .

سند حدیث صحیح نیست.

اگر آیه را در نظر بگیریم خدا می‌فرماید: حرم الربا؛ که این آیه حمل ربا گیرنده و هم ربادهنده را شامل می‌شود ولی در ذهن عرف این است که فقط شامل ربا گیرنده می‌شود. آنچه از ضروریات دین است حرمت ربا گیرنده است گرچه ربادهنده هم کار حرامی کرده است. این حدیث هم رباخوار را می‌گوید نه ربادهنده را.

حدیث ۲۴: وعن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: إن التوبة مطهرة من دنس الخطيئة، قال الله: (يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله وذروا ما بقى من الربا ان كنتم مؤمنين ـ إلى قوله ـ تظلمون ) فهذا ما دعا الله اليه عباده من التوبة ووعد عليها من ثوابه، فمن خالف ما أمره الله به من التوبة سخط الله عليه، وكانت النار أولى به وأحق[12] .

در رجال چند نفر به نام زبیری هست. احتمالاً مراد ابوعمرو بن عبدالله بن مصعب بن زبیر بن عوام است که اعتبار ندارد.

اینکه فرمود به جهنم سزاوارتر است معلوم نیست که به جهنم می‌رود یا خیر.

حدیث اول باب 2: محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابن بكير قال: بلغ أبا عبدالله عليه‌السلام عن رجل أنه كان يأكل الربا ويسميه اللباء ، فقال: لئن أمكنني الله منه لاضربن عنقه[13] .

عبدالله بن بکیر ظاهراً واقفی است ولی ثقه است.

ربا خوردن حرام است و تعزیر دارد اما گردن زدن او جایز نیست مگر آنکه مراد این باشد که ربا را حلال بداند که در این صورت مرتد است. قبلاً گفته شد که اعدام مرتد حکم سیاسی است و شاید امام در مقام تهدید است و واقعاً او را گردن نمی‌زند.

حدیث اول و حدیث دوم باب 3 یک حدیث بوده و تکرار شده است. حدیث اول از کافی و حدیث دوم از تهذیب نقل شده است و هر دو از ابراهیم بن عمر یمانی است.

حدیث اول باب 4: محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي نجران، عن عاصم بن حميد، عن محمد بن قيس، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال: قال أميرالمؤمنين عليه‌السلام : آكل الربا ومؤكله وكاتبه وشاهداه فيه سواء.[14]

سند حدیث معتبر است. این حدیث عیناً در صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده است. آکل یعنی رباخوار و موکل یعنی کسی که ربا می‌دهد که دیگری ربا بخورد. مؤاکل یعنی رباخوار و هم‌سفره او.

 


logo