« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1404/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

حرمت ربا/ربا /نظام اقتصادی اسلام

 

موضوع: نظام اقتصادی اسلام/ربا /حرمت ربا

 

حرمت ربا

حرمت ربا و اینکه از گناهان است و از ضروریات دین حرمت ربا است روشن است. اگر چیزی از ضروریات دین باشد نیاز به استدلال ندارد و یقینی است. حتی اگر کسی آن را از ضروریات دین نداند، حرمت ربا مسلم است و از قرآن، روایات و اجماع دلیل دارد.

روایات شیعه درباره حرمت ربا

۱. محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: درهم ربا أشد من سبعين زنية كلها بذات محرم.[1]

نکته ادبی: ابتدا به ذهن می‌آید که درهم ربا مضاف و مضاف‌الیه است اما حدیث ۶ همین باب می‌فرماید: درهم واحد رباً.[2] واحد صفت درهم است و روا نمی‌تواند مضاف‌الیه پس از صفت باشد ولی می‌توان برای یک موصوف دو صفت آورد. پس به قرینه حدیث ۶ در حدیث اول هم صفت و موصوف است.

سند حدیث: شیخ کلینی از عده‌ای از اصحاب که موثق هستند این حدیث را نقل کرده است. در کتاب‌های حدیثی این‌گونه حدیث را می‌گویند: رواه الکلینی عن اصحابه، یعنی اصحابنا به معنای اساتید و دوستان کلینی است نه به معنای اصحاب شیعه. به‌هرحال در عده‌ای از اصحاب، افراد موثق و معتبر وجود دارند.

ابن ابی عمیر موثق است و ایشان همان کسی است که امام خمینی در تحریرالوسیله فقط اسم ایشان را آورده است[3] .

در مورد هشام بن سالم روایات فراوانی داریم که فرموده‌اند: «لَيْسَ الْقَوْلُ مَا قَالَ الْهِشَامَانِ‌»[4] ، یعنی در اعتقادات کلام دو هشام صحیح نیست. هشام بن سالم معتقد به تجسیم بوده است و اعتقاد به جسمانیت خدا، کفر است و معتقد به آن نجس است. بااین‌حال هشام از بزرگان بوده و عادل و موثق است. به‌احتمال‌زیاد در زمان هشام بن سالم کلمه جسم به معنای موجود است. اگر کسی بگوید خدا موجود است، مسلمان است ولی اگر کسی بگوید خدا جسم است و قابل‌رؤیت است، کافر است. مسلماً هشام قائل بوده که خدا قابل‌رؤیت نیست. علت اینکه ائمه فرموده‌اند قول هشام صحیح نیست، این است که اسماء و صفات خدا توقیفی هستند و جایز نیست کلمه‌ای که در مورد خدا صحیح است ولی در شرع نیامده است، به کار برد. مثلاً کسی نمی‌تواند در دعا بگوید: یا واجب‌الوجود. روایاتی که از اعتقادات هشام نهی می‌کنند، یعنی از استفاده از اسامی برای خدا که در شرع نیامده است نهی می‌کنند چون اسما و صفات خدا توقیفی هستند.

در کتاب‌های متکلمین اهل سنت آمده است که اسماء خدا توقیفی است یعنی اسم‌هایی که در شرع به کار نرفته است برای خدا به کار نبرید و این مطلب از کتاب‌های اهل سنت به کتاب‌های شیعه آمده است. هیچ وهابی نیست که در کتابش بنویسد خدا موجود است. شیعه می‌گوید اسماء و صفات خدا توقیفی است ولی معنایش آن چیزی نیست که اهل سنت می‌گویند. کلمه خدا و یزدان را می‌توان برای خدا به کار برد بااینکه در آیات و روایات استعمال نشده‌اند یعنی ترجمه‌ها جایز است ولی کلماتی که در شرع نیامده است مراد است مثل‌اینکه بگوییم خدا قدیم بالذات است.

احتمالاً معنای توقیفی بودن اسماء خدا آن است که اسم‌های خدا جای مشخصی دارند. مثلاً در قل هو الله احد، هو مقام غیب الغیوبی است، الله مستجمع جمیع صفات کمال است و احد یکی از کمالات است که وحدانیت است. اولی که غیب محض است، دومی اسم الوهیت خدا و سومی اسم یکی از صفات خداست. این معنای توقیفیت اسماء و صفات است که شیعه می‌گوید نه آنچه اهل سنت معتقدند.

سند حدیث، صحیح است. حدیث دو سند دیگر دارد که نیاز به بررسی ندارد.

حدیث ۵: وبإسناده عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسی ، عن الحسين بن المختار، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: درهم ربا أشد من ثلاثين زنية كلها بذات محرم مثل عمة وخالة[5] .

صاحب وسائل سند دیگری را ذکر می‌کند: ورواه في (المجالس) عن أحمد بن علي بن إبراهيم عن أبيه، عن جده، عن محمد بن عيسى ، عن الحسين بن المختار نحوه[6] .

در تمام فقه تنها این حدیث چنین سندی دارد. اگر سند درست باشد، علی بن ابراهیم پسری دارد به نام احمد که فقط همین یک حدیث از او نقل شده است. در امالی صدوق از احمد نقل شده که استاد صدوق می‌شود. صدوق نام استاد خود را که آورده است، ترضیّ کرده و فرموده است رضوان‌الله علیه و این دلالت بر مدح می‌کند هرچند دلالت بر وثاقت ندارد.

حدیث ۱۲: وبإسناده عن حماد بن عمرو، وأنس بن محمد عن أبيه، عن جعفر بن محمد، عن آبائه، عن النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله ـ في وصيته لعلي عليه‌السلام ـ قال: يا علي، الربا سبعون جزء فأيسرها مثل أن ينكح الرجل أمّه في بيت الله الحرام. يا علي، درهم ربا أعظم عند الله من سبعين زنية كلها بذات محرم في بيت الله الحرام[7] .

حدیث ۱۴: وفي (معاني الاخبار) عن أحمد بن الحسن القطان، عن أحمد بن يحيى بن زكريا، عن بكر بن عبدالله بن حبيب، عن تميم بن بهلول، عن أبيه، عن عبدالله بن الفضل الهاشمي قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام : ما معنى قول المصلي في تشهده: لله ما طاب وطهر وما خبث فلغيره؟ قال: ما طاب وطهر كسبك الحلال من الرزق، وما خبث فالربا[8] .

حدیث 19: وعن جميل بن دراج، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: درهم ربا أعظم عند الله من سبعين زنية كلها بذات محرم في بيت الله الحرام[9] .

حدیث 22: قال: وقال أبو عبدالله عليه‌السلام : درهم ربا أعظم من عشرين زنية بذات محرم[10] .

روایت اهل سنت درباره حرمت ربا

حدیث ۱: حَدَّثَنَا عِكْرِمَةُ عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَحْيَى بْنِ أَبِي كَثِيرٍ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَبى هربرة عَن النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " الرِّبَا سَبْعُونَ بَابًا أَصْغَرُهَا كَالزَّانِي يَنْكِحُ أُمَّهُ ".[11]

حدیث ۲: وَأما حَدِيث ابْن عَبَّاس فَأَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بن عبد الملك أَنبأَنَا الجوهرى عَن الدَّارقطني عَن أبي حَاتِم بن حبَان أَنبأَنَا الْحُسَيْن بن عبد الله الْقطَّان حَدثنَا الْوَلِيد ابْن عُتْبَةَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خُمَيْرٍ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ عَنْ حَنَشٍ عَنْ عِكْرِمَة عَن ابْن عَبَّاس عَن رَسُول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: " مَنْ أَكَلَ دِرْهَمًا رِبًا فَهُوَ مِثْلُ سِتَّةٍ وَثَلاثِينَ زَنْيَةً وَمَنْ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنَ السُّحْتِ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ ".[12]

ابن جوزی پس از نقل این روایات می‌نویسد: «قَالَ المُصَنّف قلت: وَاعْلَم أَن مِمَّا يرد صِحَة هَذهِ الْأَحَادِيث أَن الْمعاصِي إِنَّمَا يعلم مقاديرها بتأثيراتها وَالزِّنَا يفْسد الْأَنْسَاب، وَيصرف الْمِيرَاث إِلَى غير مستحقيه، ويؤثر من القبائح مَا لَا يوثر أكل لفمة لَا تتعدي ارْتِكَاب نهى، فَلَا وَجه لصِحَّة هَذَا».[13]

پاسخ استاد به کلام ابن جوزی

اهل سنت این روایات را درست نمی‌دانند. اولاً این کلام ابن جوزی با مذهب اهل سنت جور درنمی‌آید چون بسیاری از این روایات در بخاری و مسلم نقل شده‌اند و اگر فاسقی حدیثی را نقل کند که در مسلم و بخاری باشد اهل سنت آن را قبول می‌کند. ثانیاً بزرگی و کوچکی یک گناه، تعبد شرع است و نمی‌توان از اثر یک گناه فهمید که گناه بزرگ است یا کوچک.

روایات صحیح و متعددی داریم که یک درهم ربا از ۷۰ زنا با محارم شدیدتر است. مقاله‌ای نوشته شد و بعداً تبدیل به کتاب شد که مرحوم سید جلال آشتیانی تناقض‌هایی دارد و مؤلف آن‌ها را از کتاب‌های ایشان استخراج کرد. درحالی‌که اخلاق یا عرفان مثل فلسفه و کلام نیست. ممکن است کسی در عرفان چیزی را بگوید و بعداً چیز دیگری بگوید. در اخلاق می‌توان گفت بدترین گناه غیبت است و در جای دیگر گفت بدترین گناه دروغ است. نگاه فلسفی به مطالب اخلاقی یا عرفانی اشتباه است.

پس روایات را نمی‌توان این‌گونه معنا کرد که اگر امر دایر شد بین زنا و ربا، می‌توان زنا را انجام داد و زنا مقدم است.

احتمالاً معنای روایات این است که زنا گناه مخفی است اما ربا همیشه علنی است. رباخوار، ربادهنده، دو شاهد ربا و کاتب ربا توجه ربا می‌شوند اما معمولاً کمتر کسی متوجه زنا می‌شود. احتمالاً معنای روایات این است که بستگی دارد گناه در جامعه چقدر شیوع پیدا کند. علنی بودن و شیوع ربا و خفا زنا تأثیر دارد.

ابن جوزی گفت زنا، نسل را خراب می‌کند و موجب می‌شود ارث به‌جای دیگر برود. پاسخ می‌دهیم در بسیاری از موارد زنا اصلاً بچه متولد نمی‌شود؛ و نیز نگاه فلسفی به روایات اخلاقی صحیح نیست.

 


logo