« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

آثار ایمان و تقوا - نقش اقامه‌ی کتب آسمانی در نزول برکات مادی و معنوی/تفسیر آیه 65 و 66 /تفسیر سوره مائده

محتويات

1- گزیده آیات گذشته
2- تفسیر آیه 64
2.1- عدم اختصاص تبعات در آیه برای یهود
2.2- استمرار القاء عداوت و بغضاء بین یهود تا آستانه روز قیامت و عدم نابودی آن‌ها تا آن زمان
2.3- عدم وجود استقلالی برای باطل بدون وجود حق
2.4- ایمان یهود و نصارای حقیقی به امام زمان (علیه‌السلام) همراه با پیامبران‌شان هنگام ظهور
2.5- نفی ادعای یهود به دست‌بسته بودن خداوند در قرآن
3- تفسیر آیه 65
3.1- ایمان و تقوا، راه برون‌رفت از مشکلات
3.2- چند مرحله‌ای بودن تقوا
3.3- آثار ایمان و تقوا در این آیه
3.4- جایگاه ادبی کلمه «نعیم»
3.5- نسبت بین حمد، شکر و مدح
3.6- شکر، راهکار خروج از کفر و کفران نعمت
4- تفسیر آیه 66
4.1- معنای «إقامة»
4.2- مرجع ضمیر «أَنَّهُم» و معنای «ما أُنزِلُ» در آیه
4.3- منظور از «أکل» در آیه
4.4- نقش اقامه کتب آسمانی در ارزاق مادی و معنوی
4.5- دو قضیه شرطیه در این دو آیه
4.6- لزوم اصلاح فرد و جامعه برای نزول نعمت‌های الهی
4.7- نقش گناهان در عدم نزول باران
4.8- نعمت‌های آسمانی و زمینی
4.9- لزوم توجه به نعمت‌های آسمانی
4.10- کم‌خوری، مقدمه‌ی سحرخیزی و رسیدن به نعمت‌های معنوی
4.11- راهکارهای استاد برای بهره‌مندی از فضیلت نماز شب

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 65 و 66 /آثار ایمان و تقوا - نقش اقامه‌ی کتب آسمانی در نزول برکات مادی و معنوی

 

﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾.[1]
﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴾.[2]

﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ﴾.[3]

1- گزیده آیات گذشته

فللّه الحمد عدد أسمائه و کلماته که در محضر آیات الهی هستیم.

عرض شد این آیه 64، علاوه بر اینکه خصوصیات یهود را به لحاظ عقاید و انگیزه‌های‌شان بیان می‌کند که اهل طغیان و کفرند و خداوند هم به سبب این کارشان، پاداش بغضاء و عداوت تا روز قیامت به آنان می‌دهد، اختصاص به یهود ندارد. هر کسی این خصلت‌ها را داشته باشد، همین پاداش را از جانب خداوند دارد.

2- تفسیر آیه 64

2.1- عدم اختصاص تبعات در آیه برای یهود

نکته مهم دیگر که از این آیه استفاده می‌کنیم، این است که این آیه، دلیل بر اعجاز و اِخبار غیبی قرآن از آینده است. قرآن، کتاب همیشگی و جاودانه است. انسان را تا قیامت و حتی در قیامت، همراهی و همگامی می‌کند. «فَلَکَ الحَمد» به این آیات الهی. وقتی چنین شد، قرآن با کلیات سر و کار دارد، نه با جزئیات. گرچه از کلی، جزئی نیز استخراج می‌شود. این، حرف دقیق و مهمی است. این تعبیری که می‌فرماید: «كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ»، جالب است. آن‌ها می‌گفتند: «يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ»؛ خدا قدرت مطلقه نیست و دست‌بسته است؛ ولی خدا می‌فرماید: تا روز قیامت هرچه این‌ها جنگ‌افروزی کنند، خدا خاموشش می‌کند. نه تنها یهود، بلکه هر کسی در جهان طغیان و کفر داشته باشند، گرفتار عداوت و بغضاء می‌شوند و باعث شکست آن‌ها می‌شود.

2.2- استمرار القاء عداوت و بغضاء بین یهود تا آستانه روز قیامت و عدم نابودی آن‌ها تا آن زمان

برخی در آیات الهی دقت ندارند و نظریه‌پردازی می‌کنند. طبق این آیه، گرچه باطل پیروز نمی‌شود، ولی مغلوب شدن باطل به معنای محو شدن آن نیست. تحقق وعده‌ی الهی که در سوره اسراء می‌فرماید: ﴿جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾،[4] در زمان ظهور اتفاق می‌افتد. این برای زمانی است که «جاء الحق» که بیاید، تمام زمین و زمان را در بر بگیرد. حتی یهود و نصاری در زمان ظهور هستند؛ چون در آیه، «إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ» است. وقتی که خداوند می‌فرماید که بین این‌ها القای عداوت و بغضاء می‌کنیم، باید این‌ها باشند که این القاء عداوت و بغضاء باشد.

2.3- عدم وجود استقلالی برای باطل بدون وجود حق

اینکه زمانی بیاید که باطل نباشد، خلاف سنت الهی است. باطل، چیز وجودی نیست که بگوییم خداوند حق و باطل آفرید. خداوند، حق آفریده است و حق را می‌آورد؛ ولی وقتی حق بیاید، عده‌ای در مقابل آن خودنمایی می‌کنند. این خودنمایی، باطل است و تا آستانه قیامت است. خداوند باطل را نیافریده است. چون که حق است، باطلی هم در مقابل حق خواهد بود.

2.4- ایمان یهود و نصارای حقیقی به امام زمان (علیه‌السلام) همراه با پیامبران‌شان هنگام ظهور

گروه‌های مخالف به خصوص یهود و نصاری حتی در زمان ظهور هم می‌آیند؛ حال اگر یهود و نصارای واقعی باشد، وقتی پیامبرشان حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهماالسلام) به وجود امام زمان (علیه‌السلام)، ایمان آوردند، اگر پیرو واقعی باشند، باید ایمان بیاورند.

2.5- نفی ادعای یهود به دست‌بسته بودن خداوند در قرآن

این‌ها گفتند: «يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ»؛ خدا قدرت تام ندارد. چطور خدا قدرت دارد که شما می‌گویید انفاق کنید. نسبت فقر را هم به خدا می‌دادند؛ در حالی که عکس این است؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ﴾.[5] این اندیشه، باعث طغیان و کفر است. خداوند در برابرش، بین آن‌ها تا روز قیامت، عداوت و بغضاء قرار داد.

 

عرض ما این است که نباید بگوییم این‌ها از بین رفتنی هستند. به معنای مغلوب واقع شدن، درست است؛ ولی اینکه از بین می‌روند و منتفی می‌شود و جهان بی باطل شود، مربوط به وقتی است که حضرت حق ظهور یابد و باطل از بین برود که روز قیامت است.

3- تفسیر آیه 65

3.1- ایمان و تقوا، راه برون‌رفت از مشکلات

«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ»؛

اگر اهل کتاب، ایمان و تقوا داشته باشند، گناهان آن‌ها را می‌بخشیم و اگر اهلیت بهشت را داشته باشند، وارد بهشت می‌کنیم. راه برون‌رفت از مشکلات در تمام جوامع، ایمان و تقوا است. تقوا، هیچ گاه بن بست ندارد.

3.2- چند مرحله‌ای بودن تقوا

هر کسی در هر مرحله‌ای از مراحل تقوایی قرار دارد. کسی که در بالاترین سطح تقوا است، باز نیاز به تقوا دارد. کسی که در پایین‌ترین مرحله است و در رذالت است، نیز نیاز به تقوا دارد. تقوا دارای مراحل است، نه یک مرحله. راه برون‌رفت از این مسائل باور و تقوا است. تقوا، حِصن حَصین (دژ محکم) برای ایمان است.

3.3- آثار ایمان و تقوا در این آیه

گام اول، ایمان و گام دوم، تقوا است. گام بعدی، محو شدن سیئات و بعد وارد شدن در جنات النعیم است. «نَعیم» از «نُعومَت» و نَعمت است؛ یعنی آرامش و آسایش.[6] اضافه شدن «جنّات» به «النعیم» نکته دارد. علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «الف و لام هم جزو کلمه است». جناتی که «النعیم» است.

3.4- جایگاه ادبی کلمه «نعیم»

نعیم، یا صفت مشبّهه است و یا صیغه مبالغه است؛ اگر اولی باشد، یعنی استمرار و اگر دومی باشد، یعنی کثرت. به نظر ما هر دو است. استمرار و تداوم دارد که کثرت را هم می‌آورد. «رحمان»، وزن فعلان، یعنی کثرت را دارد، ولی شاید استمرار را نداشته باشد؛ هرچند در شروعش عمومیت دارد. ما باید رحمت و نعمت را نگه داریم، تا استمرار داشته باشد. چنان که در رحیم، رحمت محفوظ است، در نعیم هم، نَعمت و نِعمت حفظ شده است. کسی که در این دنیا مراقب نعمت‌ها باشد، این چنین است. ما در احاطه‌ی نعمت‌های الهی هستیم. وجود شخصی ما گاهی ما را از دیدن نعمت‌ها فاصله می‌دهد.

3.5- نسبت بین حمد، شکر و مدح

فرق بین حمد و شکر این است که شُکر مربوط به نعمت است، ولی حمد اعم است. در رساله‌ی «التصادف فی عدم الترادف»، برای عدم ترادف در زبان عربی به خصوص در قرآن، 70 مثال زدیم. تقارب است، ولی ترادف نیست. مدح و شکر و حمد، نزدیک به هم هستند، ولی متفاوت هستند. مدح، ستایش از نعمت دیگری است.[7] شکر، قدردانی از نعمت است.[8] گاهی آن‌قدر در حال شکر است که حمد بدون نعمت دارد. الحمدلله رب العالمین. حمد، اعم از مسبوقیت به نعمت و عدم آن است؛ ولی شکر، همیشه مسبوق به نعمت است.[9]

3.6- شکر، راهکار خروج از کفر و کفران نعمت

اگر می‌خواهیم بگوییم این چطور از کفر خارج می‌شود، باید بگوییم شکر کند. ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ﴾.[10] شکر است که برای ما بهشت‌ساز است. هر کسی که چون و چرا داشت، اصلا به جنت نمی‌رسد. پایه‌ی جنت بر اساس توجه به نعمت است. اگر توجه نداشته باشیم که غرق در نعمتیم، به بهشت نمی‌رسیم.

4- تفسیر آیه 66

«وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ».

4.1- معنای «إقامة»

«وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ»؛ اگر این‌ها اقامه‌ی تورات و انجیل داشتند. «إقامة»، یعنی به آن حقیقت علمی و نظری‌ توجه داشته باشیم که همان‌طور که آفریده شده، از آن استفاده کنیم.[11] ستون، چند طبقه را نگه می‌دارد. اقامه، یعنی ستون‌سازی و مقاوم‌سازی برای نگهداری موجودات، کما هُوَ أهلُه. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ».[12]

4.2- مرجع ضمیر «أَنَّهُم» و معنای «ما أُنزِلُ» در آیه

«أنّهم» به اهل کتاب می‌خورد. اگر اهل کتاب به سمت تورات و انجیل بروند. این آیه درباره نماز خواندن نیست؛ بلکه اقامه است. اینجا هم اقامه تورات و انجیل است. «ما أُنزِلَ»، اگر به گذشته باشد، صحف و زبور و کتب گذشته است و اگر عام بگیریم، قرآن را هم شامل می‌شود. به نظر ما فوق زمان است.

4.3- منظور از «أکل» در آیه

«لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ»؛

اگر این‌ها تورات و انجیل و ما أنزل إلیهم را اقامه می‌کردند، «لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ». اکل در اینجا خوراک نیست؛ بلکه خوراک، یکی از مصادیق است. اکل، بهره‌مندی و استفاده است. بر علم هم اکل اطلاق می‌شود. ﴿لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ﴾.[13] چون مردم گیر خوراک‌شان هستند، این‌گونه گفته می‌شود.

4.4- نقش اقامه کتب آسمانی در ارزاق مادی و معنوی

«لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم»؛

اگر اقامه را داشتند، از بالا به پایین و از پایین به بالا، این‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهیم. هر چیزی را طوری استفاده کنید که به همان جهت خلق شده است. ما در حالی هستیم که گذشته و آینده را در بر دارد.

4.5- دو قضیه شرطیه در این دو آیه

قرآن را باید با خودش و با روایات تفسیر کرد. اینجا دو قضیه شرطیه داریم. برهان، آن است که به رابطه علت و معلول برسیم؛ نه هر علت و معلولی؛ بلکه علت تامه. هر کجا معلولی باشد، حاکی از علت تامه است. اینجا دو قضیه شرطیه متصله داریم؛ یکی در آیه 65: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ»؛ اگر این‌ها ایمان و تقوا داشتند، بخشش گناهان و بهشت داشتند. دوم در آیه 66: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم»؛ اگر این‌ها تورات و انجیل و کتب الهی را اقامه می‌کردند، این‌ها را از بالا و پایین رزق و روزی می‌دادیم.

4.6- لزوم اصلاح فرد و جامعه برای نزول نعمت‌های الهی

در سیر و سلوک، مرحله فردی و مرحله جمعی داریم. تا افراد صالح نشوند، جامعه صالح نمی‌شود. همه باید وظیفه‌شناس باشند. فقه ما، اول از آنِ فرد است. ﴿أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ﴾؛[14] هم شکر مرا داشته باش و هم والدین را.

روی این مسأله، رساله‌ی علمی و عملی بنویسید: اگر انسان مراقب خودش بود، این بدی‌ها کنار می‌رود و خوبی‌ها ظهور می‌یابد و این، یعنی بهشت. اما در کمال جامعه تا بیشتر جامعه صالح نباشند، نعمت الهی نمی‌آید. در نزول نعمات الهی نسبت به جامعه و شهر و کشور و آبادی و فامیل تا بیشترشان صالح نباشند، نزول نعمت‌های الهی نیست؛ لذا باید بکوشیم جمع را هم سالم کنیم. اگر این‌ها اقامه‌ی کتب داشتند، روزی از آسمان و زمین داشتند.

4.7- نقش گناهان در عدم نزول باران

«لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ»؛ امسال در ایران بارندگی نداشتیم. ابوحمزه از امام باقر (علیه‌السلام) نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «هیچ سالی با سال دیگر از جهت بارندگی تفاوت ندارد». - ﴿تُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء﴾.[15] ﴿اللّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقَدِرُ﴾.[16] معمولا قبض در مقابل بسط قرار می‌گیرد؛ ولی در آیات قبل، بسط در آیه در مقابل غُل و غِل آمد: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ». - حضرت در ادامه روایت فرمودند: «مردم ابرهای باران‌زا را جابجا می‌کنند»! بعد در توضیح این مطلب فرمودند: «عده‌ای گناه می‌کنند؛ وقتی گناه کردند، حالت این‌ها بالا می‌رود و ابر برای این‌ها نازل نمی‌شود. ابری که باید در شهر ببارد، در دل کویر و دل دریا می‌بارد و بر این مردم نازل نمی‌شود».[17] حرف مهمی است. ما موظفیم برخی گناهان را عمومی نکنیم. اگر گناهانی عمومی شد، رحمت الهی و نزولات آسمانی کم می‌شود.

4.8- نعمت‌های آسمانی و زمینی

اکل در اینجا، هم مادیات است و هم نعمت‌های معنوی. نعمت‌های مادی فوقانی، نزول باران و برف و باد و خورشید است؛ خورشیدی که طلوع و غروب دارد. ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ﴾[18] برای همین فرمودند: «وقتی می‌خواهید دعا کنید، دست خود را به سمت آسمان دراز کنید».[19]

در الهی‌نامه گفتم: «الهی! دست باادبان دراز است و پای بی‌ادبان». خدایا ما را از با ادب‌ها قرار بده. در قنوت با زبان مادری‌تان می‌توانید حرف بزنید.

«وَ مِن تَحتِ أَرجُلِهِم»؛ نعمت‌های زمینی، شامل بهره‌های زمینی است؛ مانند: درخت و گندم و کوه‌ها و میوه‌ها و ...، نعمت زمینی است.

4.9- لزوم توجه به نعمت‌های آسمانی

نعمت‌های معنوی چیست؟ می‌فرماید: ﴿مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴾.[20] هرچه می‌خوانیم علم زمینی است. حتی حرفه و فن. علم آسمانی، این است که همه مقدمه است برای اینکه ان‌شاءالله علوم ما به علوم دریافتی برسد. ﴿وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[21] می‌شود. ﴿و لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[22] می‌شود. سعی کنید علوم‌تان دریافتی شود. اگر این‌گونه شد، دیگر زمان ندارد. در فوق زمان قرار می‌گیرید. ﴿فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا ﴾.[23] ﴿وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا﴾.[24] ما چون آسمانی هستیم، باید توجه‌مان به نعمت‌های آسمانی باشد. ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ﴾[25] «مِن آیاتنا» از همین باب نعمت‌های آسمانی و معنوی است.

4.10- کم‌خوری، مقدمه‌ی سحرخیزی و رسیدن به نعمت‌های معنوی

اگر شما به ﴿وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا﴾[26] برسید و اهل سَحَر بشوید، ﴿وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا﴾[27] دست اوست. باید سحر داشت. برنامه داشته باشید. ورزشکارها وقتی می‌خواهند ورزش کنند، سعی می‌کنند معده پر نباشد. ما در شب و سحر داشتن همین‌طور هستیم. امام علی علیه السلام فرمودند: «لا تَجتَمِعُ عَزیمَةٌ وَ وَلیمَةٌ»؛[28] هیچ گاه سورچرانی با عزم و اراده جمع نمی‌شود. برای خود، برنامه‌ریزی کنید. کم خوردن، منافاتی با استفاده از نعمت‌های الهی ندارد. «مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ». ما باید خوب استفاده کنیم و از این خوب استفاده کردن‌مان هرزه نشویم.

4.11- راهکارهای استاد برای بهره‌مندی از فضیلت نماز شب

نماز شب‌تان ترک نشود. اگر شیطان وسوسه کرد، قضا کنید. ما در کل شب، نماز شب را وارد می‌دانیم. قبل از نیمه شب شرعی هم می‌شود به نیت ادا خواند. بعد از نیمه شب، وقت فضیلت است. اگر نمی‌توانید، قبل از خواب بخوانید. اگر ترک شد، بعد از نماز صبح یا با آن بخوانید. برخی اساتیدمان فرمودند: «نمازهای دیگر هم در شب خوانده شود، خوب است؛ ولی به عنوان نماز شب، چیز دیگری است». نوافلِ دیگر در سفر حذف می‌شود، ولی نماز شب، خیر. اگر وقت ضیق بود، 4 نماز دو رکعتی شب، اَولَی است و اگر نشد، شفع و وتر هم مناسب است.

 


logo