« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

خصوصیات حزب الله = معنای فلاح - لزوم تعادل بین حب و بغض/تفسیر آیه 56 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 56 /خصوصیات حزب الله = معنای فلاح - لزوم تعادل بین حب و بغض

 

﴿وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[1]

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[2]

1- گزیده آیات گذشته

حضرت حقّ را در این صبح‌گاه، شاکریم که در محضر آیات الهی، به‌خصوص آیات ولایت هستیم. ربّ انعمت فزد. این چند آیه در صفحه‌ی 117 قرآن که آغازش با آیه‌ی 51 و نفی گرفتن حاکمیت یهود و نصاری بود. در ادامه بیان شد که اگر کسی با آن‌ها رفاقت کند، از آنان است. سپس ترسیم این بود که اگر عدّه‌ای از دین خدا به اعتقادی یا سیاسی و یا اجتماعی برگشتند، خداوند مردمانی اهل محبّت می‌آورد. محبّت دو طرفه با خداوند دارند و آن خصلت‌های پنج‌گانه‌ی مطرح شده در آیه‌ی 54 را دارند. سپس همه‌ی این‌ها، پیش‌نیاز آیه‌ی 55 بود که آیه‌ی ولایت است. این آیه، منظومه‌ و هندسه‌ی هستی را -به تعبیر من طلبه- تنظیم می‌کند. هندسه و نظام هستی بر اساس ولایت اداره می‌شود. الحمدلله الربّ العالمین ما به این نتیجه رسیدیم.

2- تفسیر آیه 56

2.1- مراتب مختلف ولایت و خصوصیت ویژه ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

نکته‌ی مهم دیگر اینکه، این ولایت هم، دارای مدارج و معارج مختلفی است. از صفر تا صد آن، باید در خطّه‌ی ولایت ولیّ الله حرکت ‌کند؛ امّا مراتب، متعدّد و مختلف است. باید باور کنیم و برسیم که یک ولایت حضرت حقّ است و یک ولایت حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است و یک ولایت حضرت ولیّ مطلق، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. این سومی، دیگر دو ندارد؛ یعنی ﴿وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾،[3] دو ندارد. در آن جلسه هم عرض کردیم که شاید برخی‌ها، چهل مرتبه در رکوع، انگشتر و چیزهای دیگر به فقیر دادند و آیه‌ای هم نازل نشد.[4] این از خواص آیات ولایت است و مصداق دوم ندارد و تخصیص تخصیص است.

2.2- غلبه‌ی حزب الله با ولایت

حال به این قضیه‌ی شرطیه می‌رسیم. آیه‌ی 56 می‌گوید: کسی که خدا و رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و «الَّذِينَ آمَنُواْ» را به‌عنوان ولیّ بپذیرد، «فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ». تفاسیر روایی را ملاحظیه کنید. از آقا رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به کرّات نقل شده است: «مَا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةً فِيهَا «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» إِلاَّ عَلِيٌّ رَأْسُهَا وَ أَمِيرُهَا»ا رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)رالمؤمنین (علیه‌السلام)؛[5] «الَّذِينَ آمَنُواْ»، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. گفتیم: استعمال جمع در فرد نیست که مجازی باشد؛ بلکه اراده‌ی فرد از جمع است. تخصیص جمع در فرد است؛ لذا مجازی نیست و حقیقت است.

2.3- مفردات آیه 56

2.3.1- حرف «إِنَّ»

حال که چنین شد، «فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» نتیجه است. «فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»، در مقام جزاء است. إِنَّ، حرف تحقیق است. حروف مشبّهةٌ‌بالفعل، واقعیت و حقیقت را بیان می‌کنند؛ غیر از «لَعَلَّ» که به معنای شاید است. إِنَّ در قرآن، باید را بیان می‌کند.

2.3.2- مفهوم‌شناسی حزب

حزب، گروه‌هایی هستند که یک هدف را دنبال می‌کنند و هدف‌شان، یکی است.[6] فرقی نمی‌کند که در یک یا چند مکان باشند. بنابراین، می‌شود افرادی در چند مکان مختلف باشند و هدف آن‌ها یکی باشد که حزب را تشکیل دهند. جالب اینجاست که مضافٌ‌الیه حزب در اینجا، «الله» است. حزب مضاف به «الله»، به تعبیر آقایان ادباء، اسم نکره است که کسب تعریف می‌کند. این، بهترین تعریف را می‌کند. هیچ موجودی از ذات باری‌تعالی، با معرفت‌تر و شناخته‌شده‌تر و آشناتر نیست؛ چون هیچ موجودی، خالی از حضرت حقّ نیست. به عبارت بهتر، ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾؛[7] هر کجا که باشید، خدا با شماست.

2.4- ناتوانی در معرفت باری‌تعالی

این، معرفت باری‌تعالی است. با برهان (تصوّر و تصدیق و صغری و کبری و حد وسط) نمی‌توانیم به آن برسیم. «ما عبدناك حق عبادتك، وما عرفناك حق معرفتك»؛[8] شرح این حدیث را در کلمات‌مان آورده‌ایم. این «ما»، می‌تواند نافیه باشد که حقّ معرفت تو را نتوانستیم انجام دهیم. همچنین می‌تواند «ما»، موصوله هم باشد؛ آنچه انجام دادیم و شناختیم، به همین مقدار می‌توانیم حقّ معرفت و عبادت تو را انجام می‌دهیم. احتمال نافیه در اینجا، أولی است.

2.5- معنای غلبه و اراده‌ی غلبه‌ی عام در آیه

«فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»؛ غلبه، آن است که پیروز شده است.[9] پیروزی، نتیجه‌ی غلبه است. کسانی که ولایت الهی را بپذیرند، از حزب الله هستند که حزب الله پیروز هستند. مراد به این پیروزی را، پیروزی در جنگ‌ها گفته‌اند. عدّه‌ای هم گفته‌اند که پیروزی معنوی و معرفتی و اعتقادی است و با شکست‌های ظاهری در جنگ‌ها، قابل جمع است؛ مانند جنگ احد. با کمال معذرت در اینجا، ما نظر سومی داریم که غلبه‌ی عام و مطلق است. غلبه‌ی مطلق با این سه قسم ولایت، سازگاری دارد. غلبه‌ی مطلق، این است که هم در نظام ظاهری و هم در نظام معنوی و باطنی پیروزند.

2.6- خصوصیات حزب الله

نکته‌ی مهم دیگر. از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد که حزب الله چه کسانی هستند که غالبند؟ حضرت فرمودند: «فنحن وشيعتنا حزب الله، وحزب الله هم الغالبون»؛[10] حزب الهی، شیعیان ما هستند. «فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ». در سوره‌ی مبارکه‌ی مجادله دارد: ﴿أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾.[11] در سوره‌ی مؤمنون هم دارد: ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾.[12] در روایات است: بالسند (عنه (عليه السلام)) في قوله تعالى: ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾،[13] ﴿الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ﴾،[14] قال: «هم الأئمّة (عليهم السلام) و شيعتهم، و وصفهم اللّه تعالى في كتابه بما في الآيات إلى قوله تعالى: ﴿أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ﴾،[15] ﴿الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ﴾.[16] »؛[17] سؤال کردند که این‌ها چه کسانی هستند که به فلاح می‌رسند؟ حضرت فرمودند: «اینان، ائمه (علیهم‌السلام) و شیعیان آن‌ها هستند».

2.7- معنای فلاح و فلاح مؤمن در آمادگی برای بلایا

می‌دانید که فلاح، رَستَن است.[18] مانند گیاهی که از خاک رشد می‌کند و از موانع بالا می‌آید، شیعیان هم در موانع رشد می‌کنند. از چند امام نقل شده است که با یکی از اصحاب‌شان گفتگویی داشتند: «...فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ. قَالَ: فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً، فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَأَسْرَعُ إِلَيْنَا وَ إِلَى شِيعَتِنَا مِنَ السَّيْلِ فِي الْوَادِي، وَ بِنَا يُبْدَأُ الْبَلَاءُ ثُمَّ بِكُمْ، وَ بِنَا يُبْدَأُ الرَّخَاءُ ثُمَّ بِكُمْ»؛[19] سؤال کردند که حالت چطور است؟ گفت: خوبم. حضرت فرمودند: خودت را برای جلباب بلاء آماده کن. تو باید پیراهن سرتاسری برای بلاء را بپوشی یا بر تو بپوشانند. این دلیل بر این است که مؤمن همیشه، «البلاء للولاء» است؛ ولاء، همیشه بلاء دارد.

2.8- مطلوبیت بلاء در قرآن

متداول عرفی بلاء، زشت است؛ ولی در قرآن، مطلوب است. بلاء در قرآن، یعنی امتحان‌های مختلفی که هر کس به استعداد وجودیش می‌دهد. اگر قرار باشد که تشبیه کنیم، این طور است: کسی که در مدرسه‌ی ابتدایی است، یک طور امتحان دارد و کسی که در دانشگاه است، طور دیگری دارد. من عرض می‌کنم که نظام هندسی وجود هم، بر اساس ولایت تنظیم شده است و هر کسی در هر مرتبه از ولایت، امتحان خاصی دارد.

2.9- لزوم تداوم بر قرائت زیارت‌های معصومین (علیهم‌السلام)

امروز، یکشنبه است و متعلّق به حضرت فاطمه و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. توصیه می‌کنم که سلام‌ها و زیارت‌های روزانه‌ی حضرات را بخوانید تا با این اسماء ائمه، متبرّک شوید. در زیارت امروز می‌خوانیم: «السَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ، إِمْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ»؛[20] سلام بر تو ممتحنه‌ای که خدا، قبل آفرینش، تو را امتحان کرد. این دیگر، امتحان ویژه‌ای است. حضرت امیر (علیه‌السلام) سرّ الله است و ایشان، سرّی دارند که حضرت زهرا (علیها‌السلام) باشند.

2.10- ترسیم ولایت شیعیان اهل بیت (علیهم‌السلام) در آیه

عرض من این است که حزب غالب و مفلح، شیعیان هستند. عنایت بفرمایید! گویا در این آیه، ولایت دیگری ترسیم شده است. این ولایت، ولایت شعیان و محبّان اهل بیت (علیهم‌السلام) است. این‌ها، خارج از مؤمنین نیستند و حزب الهی هستند و جهت‌شان خدا است. این‌ها، غالبان و مفلحان نظام هستی هستند. این، نکته‌ی بسیار مهمی در آیه‌ی شریفه است. ما باید هویت‌مان را به هویت حزب الله برسانیم که نماد ولایت و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است.

2.11- لزوم رعایت تعادل در حبّ و بغض

یک نکته‌ی مهم را تذکر بدهم. حزب اللهی که شیعیان حضرت امیر (علیه‌السلام) هستند، نه اهل افراط هستند و نه اهل تفریط. در کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نهج البلاغه است: «هَلَكَ فِيَّ رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَال، وَمُبْغِضٌ قَال».[21] همچنین از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل است که دست روی شانه‌ی حضرت علی (علیه‌السلام) گذاشته و فرمودند: «يَهْلِكُ فِيكَ فِئَتَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ‌».[22] دشمنی که برای تو، یاوه‌گویی می‌کند و دوستی که این‌قدر تو را دوست داشته باشد که نسبت به تو غلو کند. محبّ اهل افراط و دشمن اهل افراط نسبت به شما، اهل دوزخ می‌شود. برای همین، حزب الهی، هیچ‌گاه افراط و تفریط نمی‌کند. حزب الهی، همیشه در مسیر ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾[23] است.

2.12- تنظیم نظام هستی وجود بر اساس ولایت

همان‌طور که خدمت شما عرض کردم که خداوند، هندسه‌ی ولایت را تنظیم کرده است و در رأس آن، حضرت حقّ است و بعد رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است و بعد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و فرزندان ایشان است. این سلسله‌ی ولایت، تا امام زمان (علیه‌السلام) می‌رسد و بعد، همین‌طور به کسانی می‌رسد که پیرو این‌ها باشند. ما در نظریه‌پردازی نسبت به ولیّ فقیه عرض کردیم که جایگاه ولیّ فقیه در اصول عقاید است، نه در فروع. جایگاه ساختاری ولایت فقیه، در تداوم رسالت و ولایت است. این ولایت فقیهی که هست، در وقتی که حاکم شرع نباشد، به عدول مؤمنین می‌رسد. جنبه‌ی فقهی و فقاهتی آن، نباید با جنبه‌ی اعتقادی و نظری آن خلط شود که متأسفانه، بعضی‌ها خلط کرده‌اند.

 


logo