1404/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
شبهات و پاسخهای آن در مورد آیه ولایت/تفسیر آیه 55 /تفسیر سوره مائده
محتويات
1- گزیده آیات گذشته2- تفسیر آیه 55
2.1- ارتباط بین آیه 54 و 55
2.2- آیهی مشابه
2.3- عمومیت ولایت در آیه
2.4- شبهات مطرح شده
2.5- سبب نزول آیه 55
2.6- شبهات آیه ولایت
2.6.1- شبههی اوّل: منافات نماز با فعل کثیر
2.6.1.1- پاسخ شبههی اوّل و مبنای فقهی استاد
2.6.1.1.1- فروعات فقهی سؤال شده پیرامون فعل کثیر در نماز
2.6.1.1.2- عدم تنافی نماز با افعال متعارف و الهی
2.6.2- شبههی دوم: تطبیق «يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» بر ایشان
2.6.2.1- پاسخ شبههی دوم
2.6.3- شبههی سوم: ارادهی فرد از جمع
2.6.3.1- پاسخهای شبههی سوم
2.6.3.1.1- پاسخ اوّل: استعمال جمع برای احترام
2.6.3.1.2- مباهله؛ آخرین برهان انسان وارسته
2.7- حد وسط در مباهله
2.8- تشخّص قوم در فرد ولیّ
2.9- دلالت سیاق و سباق آیه بر حصر
2.10- ولایت مطلقهی حقیقیه در آیه و نظر استاد در مورد آیه 55
2.11- شروط ولایت

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 55 /شبهات و پاسخهای آن در مورد آیه ولایت
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[1]
﴿وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[2]
1- گزیده آیات گذشته
الحمدلله که در محضر آیات الهی، بهویژه در محضر آیهی ولایت هستیم. گفتیم: آیهی شریفه، حصر صفت در موصوف است. سه موصوف برای وَلِيّ نیز بیان شده است: الله، رسول و الذین آمنوا که حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستند.
2- تفسیر آیه 55
2.1- ارتباط بین آیه 54 و 55
نکتهی مهم دیگر، این است که وَلِيّ، اضافه به «كُم» شده است. «كُم»، خطابی است که همه را شامل میشود؛ بهخصوص انسانهای مؤمن. در اینجا هم میتوان گفت: وصف به شیء، مشعر به علیت است. همانطور که در اوصاف آیهی قبلی، آمدن قومی بود که مورد محبّت الهی بودند. این قوم، بر اساس حبّ الله و تواضع و عزّت و جهاد و عدم هراس از سرزنش دیگران حرکت میکردند. حال، وصف به شیء، مشعر به علیت است. خداوند، واسع علیم است. از همین رو، برای شما ولیّای قرار داده است که خدا و رسول و جانشین ایشان باشد.
2.2- آیهی مشابه
عنایت دارید که در سورهی نمل هم، آیهی 3 آمده است:
﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾؛[3] تعبیر آیهی شریفه در اینجا، اینگونه است.
2.3- عمومیت ولایت در آیه
ولایت در این آیه، ولایت در تکوین و در تشریع است. یعنی چه؟ هم تصرّفات در امور موجودات و هم قانونگذاری، خاص به این سه موصوف است که در آیه تصریح شده است.
2.4- شبهات مطرح شده
شبهاتی در اینجا مطرح شده است که به همراه پاسخ آنها بیان میکنیم. قبل از آن، شأن نزول آیه را داشته باشیم. تفاسیر روایی را ملاحظه بفرمایید.
2.5- سبب نزول آیه 55
در مورد سبب نزول آیه، در تفسیر مجمع البیان آمده است:
«بَيْنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ جَالِسٌ عَلَى شَفِيرِ زَمْزَمَ،يَقُولُ:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ،إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ مُتَعَمِّمٌ بِعِمَامَةٍ،فَجَعَلَ ابْنُ عَبَّاسٍ لاَ يَقُولُ:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)،إِلاَّ قَالَ الرَّجُلُ:قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ). فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ:سَأَلْتُكَ بِاللَّهِ،مَنْ أَنْتَ؟فَكَشَفَ الْعِمَامَةَ عَنْ وَجْهِهِ،وَ قَالَ:أَيُّهَا النَّاسُ،مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي،وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا أُعَرِّفُهُ بِنَفْسِي: أَنَا جُنْدَبُ بْنُ جُنَادَةَ الْبَدْرِيُّ،أَبُوذَرٍّ الْغِفَارِيُّ،سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)بِهَاتَيْنِ وَ إِلاَّ صَمَّتَا،وَ رَأَيْتُهُ بِهَاتَيْنِ وَ إِلاَّ عَمِيَتَا يَقُولُ:«عَلِيٌّ قَائِدُ الْبَرَرَةِ،وَ قَاتِلُ الْكَفَرَةِ،مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ،مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ».أَمَا إِنِّي صَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)يَوْماً مِنَ الْأَيَّامِ صَلاَةَ الظُّهْرِ،فَسَأَلَ سَائِلٌ فِيالْمَسْجِدِ فَلَمْ يُعْطِهِ أَحَدٌ شَيْئاً،فَرَفَعَ السَّائِلُ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ،وَ قَالَ:اَللَّهُمَّ اشْهَدْ أَنِّي سَأَلْتُ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ، فَلَمْ يُعْطِنِي أَحَدٌ شَيْئاً.وَ كَانَ عَلِيٌّ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)رَاكِعاً فَأَوْمَأَ بِخِنْصِرِهِ الْيُمْنَى إِلَيْهِ،وَ كَانَ يَتَخَتَّمُ فِيهَا،فَأَقْبَلَ السَّائِلُ حَتَّى أَخَذَ الْخَاتَمَ مِنْ خِنْصِرِهِ،وَ ذَلِكَ بِعَيْنِ رَسُولِ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)،فَلَمَّا فَرَغَ النَّبِيُّ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)مِنْ صَلاَتِهِ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ:اَللَّهُمَّ إِنَّ أَخِي مُوسَى سَأَلَكَ فَقَالَ: ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾[4] ﴿وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي﴾[5] ﴿وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي﴾[6] ﴿يَفْقَهُوا قَوْلِي﴾[7] ﴿وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي﴾[8] ﴿هَارُونَ أَخِي﴾[9] ﴿اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي﴾[10] ﴿وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي﴾[11] فَأَنْزَلْتَ عَلَيْهِ قُرْآناً نَاطِقاً ﴿سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا﴾[12] اللَّهُمَّ،وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ،وَ صَفِيُّكَ،اللَّهُمَّ فَاشْرَحْ لِي صَدْرِي،وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي،وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي،عَلِيّاً،اشْدُدْ بِهِ ظَهْرِي».
قَالَ أَبُوذَرٍّ:فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)الْكَلِمَةَ حَتَّى نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَقَالَ:يَا مُحَمَّدُ،اقْرَأْ.قَالَ:«وَ مَا أَقْرَأُ؟»قَالَ:اِقْرَأْ ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ﴾[13] الْآيَةَ».[14]
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حالت رکوع بودند. مستمندی آمد و تقاضای کمک کرد. «فَأَوْمَأَ بِخِنْصِرِهِ الْيُمْنَى إِلَيْهِ»؛ حضرت با انگشت کوچک دست راستشان اشاره کردند که انگشتر را بگیر.
2.6- شبهات آیه ولایت
2.6.1- شبههی اوّل: منافات نماز با فعل کثیر
برخی، این شبهه را مطرح کردهاند که آیا این، منافاتی با حضور در نماز ندارد و نماز حضرت باطل نشده است؟ کارهای اضافی که متداول نیست، مبطل نماز نیست؟
2.6.1.1- پاسخ شبههی اوّل و مبنای فقهی استاد
با کمال معذرت، مبنای فقهی ما که در خارج فقه، کتاب صلاة هم گفتیم، این است: کلام و فعل کثیر، مبطل نماز است. اگر فعل کثیر نباشد و از قبله برنگردد، مبطل نماز نیست و مشکلی ندارد. پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم)، بارها نماز میخواندند که امام حسن یا امام حسین (علیهمالسلام)، بغل ایشان یا در پشت ایشان بودند و همچنان نماز را ادامه میدادند. در کتب عامه نیز آمده است. اینها، سیره حضرت است و معلوم میشود که مبطل نماز نیست.
2.6.1.1.1- فروعات فقهی سؤال شده پیرامون فعل کثیر در نماز
فرع فقهی که سؤال کردهاند و جواب دادهایم: اگر آقا یا خانمی خواست بچّهاش را ساکت کند و با بچّه در بغل نماز خواند، چه حکمی دارد؟ اگر فعل کثیری نباشد و از قبله خارج نشود، اشکال ندارد. استقبال به قبله، باید در تمام نماز باشد. فرع دیگر که سؤال شده است: آیا مادری میتواند بچّهاش را در حال نماز شیر بدهد؟ اگر از قبله برنگردد، مشکل ندارد.
2.6.1.1.2- عدم تنافی نماز با افعال متعارف و الهی
فعل کثیر و فعل غیر متعارفی که صورت را از قبله برگرداند، اشکال دارد. فعل کثیر و فعل منافی با توجّه در فقه اشکال دارد. کاری که حضرت کردند، در مسیر اخلاص الهی و توجه الی الحقّ تبارکوتعالی بود. برای همین، هیچ منافاتی ندارد. در روایت دیگر است: وقتی خواستند جراحت حضرت را درمان کنند و تیر را از دست یا پای ایشان بیرون آورند، -روایت، نسبت به هر دو هست- گفتند: بگذارید که حضرت، وارد نماز شود و کارتان را انجام دهید. همین طور هم شد.[15] حال، اصلاً این نماز، چه نمازی بود؟ آیا نماز استحبابی بود یا واجب؟ روایت دارد که ایشان، نماز ظهر را با جماعت خواندند و در حال نماز استحبابی بودند. کسی وارد مسجد شد و تقاضای کمک کرد. «فَأَوْمَأَ بِخِنْصِرِهِ الْيُمْنَى إِلَيْهِ»؛ حضرت اشاره کردند به انگشت کوچک دست راستشان. گویا انگشتر هم در انگشت کوچک دست راست ایشان بوده است که اشاره کردند. او آمد و گرفت و نیازش رفع شد. اینها، منافاتی ندارد.
2.6.2- شبههی دوم: تطبیق «يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» بر ایشان
شبهی دیگری که مطرح شده است و ناچاریم که جواب بدهیم. ولیّ شما خدا و رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) است و مؤمنی که سه خصوصیت دارد: اهل اقامه نماز است و اهل ایتای زکات است و در حال رکوع انفاق میکند. این «وَهُمْ رَاكِعُونَ»، خاص حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. شاید برخی بگویند: ایشان، مالی نداشتند که به حد زکات برسد تا اینکه اهل ایتای زکات باشند. این «يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» چگونه بر ایشان تطبیق میشود؟
2.6.2.1- پاسخ شبههی دوم
جواب این است: اوّلاً «يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ»، اعم از واجب و مستحب است؛ مانند خود اقامهی نماز. ثانیاً، در مدینه و قبا، منطقهای است به نام «أبیار علی». أبیار علی، چاههایی است که حضرت آباد و حفر و وقف برای مسلمین کردند. الآن هم، موجود هستند. علاوهبر این، نقل شده است: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ يَخْرُجُ وَ مَعَهُ أَحْمَالُ النَّوَى فَيُقَالُ لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا هَذَا مَعَكَ فَيَقُولُ نَخْلٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَيَغْرِسُهُ فَلَمْ يُغَادَرْ مِنْهُ وَاحِدَةٌ».[16] از یاران امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده است که دیدیم، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کیسهای به دوش دارند. در مورد کیسه، سؤال کردیم که چیست؟ حضرت فرمودند: دانههای خرما است که میبرم تا نخلستان درست کنم. حضرت، نخلستانها را بعد از آباد کردن، وقف برای مسلمین میکردند. این را عامه و امامیه نقل کردهاند و در تاریخ هست. بنابراین، ایشان اهل زکات بودند.
2.6.3- شبههی سوم: ارادهی فرد از جمع
مطلب مهم دیگر، این است که «هُمْ رَاكِعُونَ»، جمع است. چند عنوان جمعی در اینجا آمده است: «الَّذِينَ آمَنُواْ»، «الَّذِينَ»، «يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ»، «يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ»، «هُمْ رَاكِعُونَ». ما میخواهیم که استفادهی تشخّص و فردیت کنیم، در حالی که جمع است. کسی اشکال کند که چگونه از جمع، فرد اراده میشود؟
2.6.3.1- پاسخهای شبههی سوم
2.6.3.1.1- پاسخ اوّل: استعمال جمع برای احترام
اوّلاً در ادبیات عرب، بهعنوان احترام برای فرد، جمع میآورند. ذات باریتعالی در قرآن میفرمایند: ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾؛[17] ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ﴾.[18] خدا، فرد است؛ ولی از ما استفاده میکند. پس در قرآن، استعمال جمع و ارادهی فرد، زیاد داریم.
آیهی دیگری که مشابه همین آیه است و اهل عامه نیز نقل کردهاند؛ از اهل عام، ابن کثیر هم نقل کرده است. آیهی دیگر، آیهی مباهله و جریان مباهله با نصارای نجران است؛ ﴿فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾.[19]
2.6.3.1.2- مباهله؛ آخرین برهان انسان وارسته
عرض کردیم: مباهله، آخرین برهان انسان وارسته و وجود مقدّس پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) است. به این معناست که آیات الهی آمده است و خود مباهله، یک برهان است. حضرت علّامه حسنزاده (رحمهالله) میفرمودند: ما حاضریم با کسی که قائل به تحریف قرآن است، مباهله کنیم. بعد ایشان فرمودند که علّامه طباطبایی (رحمهالله) نیز، همین را گفتند. حقّ هم، همین است. هیچ چیزی از قرآن جابجا نشده است. خود مباهله، آخرین برهان است.
2.7- حد وسط در مباهله
به تعبیر من طلبه، اگر در برهانهای علمی و اصطلاحی، حدّ وسط، امری یقینی است که حکم را از اکبر به اصغر بهواسطهی حد وسط میرساند. حد وسط، قضیهی یقینیه و مسلمه است. ما عرض میکنیم: در مباهله، برهان و حد وسط جان انسان است. انسان هر کاری دارد، برای جان میخواهد. وقتی از این جان میگذرد، یعنی بزرگترین باور را دارد. این «وَهُمْ رَاكِعُونَ»، خاص حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. همانند آیهی مباهله که نسائنا خاص به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است و انفسنا که خاص به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. در آیهی مباهله نیز، عنوان جمعی آمده است. عنوان وَلِيّ در آیهی ولایت هم، جمعی است؛ امّا مصداقش، فرد است.
2.8- تشخّص قوم در فرد ولیّ
نکتهی مهم دیگری هم اشاره کنم. در آیهی شریفهی قبلی، خصوصیاتی برای کسانی که قوم خاصی هستند، بیان فرمود. گفتیم که قوم، زنان و مردانی هستند که خصوصیات خاصی دارند و هدف واحدی دارند که پشتیبان یکدیگر هستند.[20] عرض ما این است که میتوان گفت: در این آیه، آن قوم متشخّص شد در یک فرد که ولیّ باشد. به عبارت بهتر، ولیّ، خدا را دوست دارد و خدا هم، او را دوست دارد. ولیّ، ذلیل مقابل مؤمنین است و عزیز بر کافرین است. ولیّ، هیچ هراسی از ملامتها ندارد. در نهج البلاغه هم، تعبیر «لَوْمَةُ لاَئِم» دربارهی حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به کار رفته است؛ «وَإِنِّي لَمِنْ قَوْم لاَ تَأْخُذُهُمْ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم».[21] میتوان گفت: جمعی که در آیهی قبلی، تصویر شد، در این آیه تندیس میشود.
2.9- دلالت سیاق و سباق آیه بر حصر
عرض ما این است که هم سیاق و هم سباق آیه، هر دو، مؤیّد حصر است. این حصر، حصر صفت در موصوف است؛ یعنی ولیّ، منحصر در خدا و رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) و مؤمنی که اقامهی نماز و ایتای زکات دارد، در حالی که در نماز و رکوع است.
2.10- ولایت مطلقهی حقیقیه در آیه و نظر استاد در مورد آیه 55
ولایت نیز در اینجا، مطلقه است. بر خلاف موارد دیگر در قرآن که معمولاً به نظرمان تمثیل است، در این آیه تخصیص است. این ولایت در آیه، ولایت نسبی نیست؛ ولایت مطلقهی حقیقیه است. ولایت مطلقهی حقیقیه، یعنی ولایت در تکوین و ولایت در تشریع. انما، مفاد حصر در هر دو ولایت را میرساند. این ولایت، برای محبت و نصرت نیست؛ هرچند در اینها هم به کار میرود؛ امّا ولایت در تولیت است.
2.11- شروط ولایت
همانطور که جناب ابن اثیر در نهایه[22] و مرحوم بحرینی در مجمع البحرین[23] دارند: بالتدبیر و بالقدرة و بالفعل. ولیّ باید این سه خصوصیت را داشته باشد. روز گذشته در لغت گفتیم: اینها، شرط ولایت است. انشاءالله حشر و نشر ما با ولیّ در دنیا و آخرت باشد. الحمدلله ما در مسائل معرفتیمان به این نتیجه رسیدیم که ولیّ، تنها متصرّف در دنیا نیست؛ بلکه متصرّف در کل عوالم است. رزقنااللهایّاناوایّاکم.