« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

توضیح مفهوم کلی سعی - وحدت حقیقیه - توضیحات در مورد واژه «إنّما» از ادات حصر/تفسیر آیه 54 و 55 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 54 و 55 /توضیح مفهوم کلی سعی - وحدت حقیقیه - توضیحات در مورد واژه «إنّما» از ادات حصر

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[1]

﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[2]

﴿وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[3]

1- گزیده آیات گذشته

خدای تبارک‌وتعالی را شاکریم که ما را در محضر کلماتش قرار داد. ربّ انعمت فزد. آیه‌ی 54 با خطاب خاص «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» شروع شد و افاده‌ی عام، برای همه‌ی کسانی است که مکلّف هستند. بیان شد که مردم، باید مؤمنان را سرمشق خود قرار دهند. تعبیر آیه، این بود: خداوند، دینش را ترسیم کرده است و هر کس به انحراف اخلاقی یا اعتقادی یا سیاسی یا خانوادگی برگردد، خداوند قومی را می‌آورد که خدا، آن‌ها را دوست دارد و آن‌ها هم، خدا را دوست دارند. این قوم، مقابل مؤمنان، متواضع و مقابل کافران، نفوذناپذیر هستند و در راه خدا جهاد می‌کنند و ملامت ملامت‌گران برای‌شان، مهم نیست.

2- تفسیر آیه 54

2.1- استمرار دائمی فضل الهی

ادامه‌ی تعبیر آیه، «ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ» است؛ همین که قومی با این خصوصیات بیایند، فضل الهی است که همیشه دائم و مستمر است. به عبارت بهتر، با خداوندی خدا آمده است و تا خداوندی خدا استمرار دارد. فضل الهی، طوری است که گاهی استمرار و ظهور و بروزش به تفضّلات خاص، بیشتر است. «ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ»؛ این فضل الهی را خداوند به هر کس بخواهد، عطا می‌کند. ما اگر به فضل و نعمت الهی برسیم؛ خود به فضل و نعمت الهی رسیدن، دلیل بر استمرارش است. بدانید که هر موجودی در هر مرحله‌ای از مراحل که هست، تحت اشراف فضل الهی است.

2.2- توضیح معنای فاضل در کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

جالب اینجا است، از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در مورد فضل و فاضل سؤال می‌کنند که فاضل کیست؟ حضرت فرمودند: «مَن آثَرَ عَلى نَفسِهِ استَحَقَّ اسمَ الفَضيلَةِ»؛[4] کسی که دیگران را بر خود مقدّم کند، مستحقّ اسم فضیلت و فاضل است.

2.3- افاده‌ی معنای خاص هنگام ترکیب اسمای الهی

جالب اینجاست که وصف به شیء، مشعر به علیت است؛ پس چرا خداوند، این فضل را دارد و چرا این‌گونه مردم را می‌آورد؟ «اللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»، پاسخش است. وصف به شیء مشعر به علیت است که یعنی به دلیل این است که خداوند، واسع و علیم است. هر کدام از دو صفت واسع و علیم به صورت جداگانه، معنای خاص خودشان را دارند و عرض ما این است که وقتی اسماء با هم ترکیب می‌شوند، مفید یک معنا و حقیقت خاص هستند.

2.4- اهمیت علم و قدرت

در اینجا می‌توان گفت: واسع، نماینده‌ی قادر و قدیر الهی است. علیم هم، نماینده‌ی جامعیت باری‌تعالی و احاطه‌ی علمی باری‌تعالی است. وقتی که هر دو اسم، دست به دست همدیگر می‌دهند، اسم شریف «محیط بکلّ شیء» را درست می‌کنند. به عبارت بهتر، اگر قرار باشد که برای ذات باری‌تعالی برهان بیاوریم، دو واسطه داریم: یکی، واسطه‌ی علم و دیگری، واسطه‌ی قدرت؛ دانایی و توانایی. این دانایی و توانایی، برهان و حد وسطی است که همیشه در نظام هستی، همراه هست.

2.5- بیان مفهوم کلی سعی

قبلاً عرض کردیم که خداوند، کلی است؛ ولی کلی سِعی است، نه مفهومی. وجود، کلی مفهومی در برهان و منطق است؛ اشتراک مفهومی دارد؛ ولی در حقیقت واحده، کلی سعی است. کلی سعی، یعنی هر موجودی را که اشاره کنید، خودش نماینده‌ی فضل الهی است. خیلی زیباست. بعد از «ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ»،‌می‌فرماید: «وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ». چرا فضلش، همه جا است؟ چون واسع علیم است. به عبارت دیگر هر موجودی، شعبه‌ای از وجود است؛ امّا نه به این معنا که بگوییم: موجودات دیگر، خدا شدند و یا ممکن، خدا شد. به قول شاعر:

نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفتمتحیّرم چه خوانم شه ملک لا فتی را[5]

2.6- توضیح وحدت حقیقیّه

به عبارت بهتر، با موجودات هست؛ ولی حلول و اتحاد در موجودات ندارد؛ بلکه وحدت حقیقیّه است. وحدت حقیقیّه، یعنی همه‌ی موجودات، وجود ربطی به حضرت حقّ هستند؛ نه اینکه وجود رابطی باشند. بین وجود رابطی و وجود ربطی فرق است. وجود رابطی، مرتبط است و چیز دیگری است و اتصال دارد که به همدیگر ارتباط پیدا می‌کنند؛ ولی موجودات، غیر از وجود حضرت حقّ، چیز دیگری نیستند. برای همین گفتیم: ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بودیم. از آن طرف، اشتیاق است و از این طرف، احتیاج است. برهان قرآنی آن، این است که بارها گفتیم: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ﴾.[6]

2.7- تبیین معنای توحید صمدی

این، وجود صمدی اطلاقی احاطی است؛ همان ﴿أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ﴾[7] است. تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نهج البلاغه است: «لَمْ يَحْلُلْ فِي الْأشْيَاءِ فَيُقَالَ: هُوَ كَائِنٌ، وَلَمْ يَنْأَ عَنْهَا فَيُقَالَ: هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ»؛[8] نه داخل در اشیاء است بالممازجة و نه خارج از آنها است بالمفارقة و المباینة. وقتی که بگوییم: نه داخل است و نه خارج است، وجه متوسط و قسمت برهانی آن، این است: هم این است و هم آن است، نه این است و نه آن است. در فرازی از الهی نامه گفتم: الهی! نه اینی، نه آنی، هم اینی، هم آنی. این، معنای توحید صمدی و اطلاقی و توحید حقیقی است. این، همان واسع علیم است. گفت: «توانا بود، هرکه دانا بود»[9] و ما عرض کردیم که هر کس، دانای توانا بود، توانای دانا بود.

3- تفسیر آیه 55

3.1- ارتباط آیه 55 با آیات گذشته

همان‌طوری که بارها عرض کردیم: آیات، ترسیم آیه‌ی دیگری است و هر آیه‌ای، بستری برای آیات بعدی است. اگر قرار باشد که «وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» را ببینیم و بنگریم، نمونه‌ی عینی‌اش در آیه‌ی بعدی است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ»؛ اگر می‌خواهید این ولی را ببینید، سراغ کسی بیایید که این خصوصیات را دارد. آیه‌ی قبلی، دلگرمی‌ای برای موحّدین بود. اگر افرادی از دین شما برگشتند، ما قومی را جایگزین می‌کنیم که این پنج خصلت را دارند و این‌ها مورد تفضّل خداوند هستند و خداوند هم،‌ واسع علیم است. حالا می‌خواهیم بگوییم که چرا این‌گونه است؟ زیرا ولایت حضرت حقّ و ولیّ، منحصر در خدا و رسول و کسانی است که این خصوصیات را دارند. حضرت حقّ، نقشه‌ی راه را بیان کردند و قوم را ترسیم کردند و حالا در این آیه‌ی شریفه، مقتدای قوم معلوم می‌شود و آن هم، با کلمه‌ی «إِنَّمَا».

3.2- مفردات آیه 55

3.2.1- کلمه‌ی «إِنَّمَا» و وجوه شباهت حروف مشبّهةبالفعل به فعل

برخی از آقایان اهل ادب می‌گویند: إِنَّمَا، ترکیب إنَّ و ما است. إنَّ از حروف مشبّهةبالفعل است که از جهات مختلف، شبیه فعل هستند: همانند فعل، واقعیت را بیان می‌کنند؛ مانند فعل، سه حرفی هستند؛ مانند فعل که فاعل و مفعول دارد، این‌ها هم، اسم و خبر می‌گیرند.

می‌توان گفت: با استفاده از إنَّ که یک فاعلیتی دارد، در اینجا بیان فاعلیت اشیاء است. إنَّ،‌ حرف تحقیق و ما، حرف نافیه است. در فارسی می‌گوییم: این است و جز این نیست. وقتی حرف اثباتی با حرف نفی بیاید، معنایش این است که یک اثبات خاصی و حصر خاصی استفاده می‌شود.

3.2.2- نظر اصولی استاد پیرامون ادات حصر

بحثی است در اصول که آیا ادات حصر، مفهوم دارند یا خیر؟ نظر اصولی ما، این شد که برخی از ادات حصر مانند إِنَّمَا، مفهوم دارند. عرض ما در کلمه‌ی إِنَّمَا، این است که اگر دلیلی بر ضد حصرش نداشته باشیم، مفید حصر است. به عبارت دیگر، کلمه‌ی إِنَّمَا، حصر را می‌رساند إلّا ما خرج بالدلیل.

3.2.3- توقیفیت در رسم الخط قرآن خصوصاً در مورد کلمه‌ی «إِنَّمَا»

ما عرض دیگری هم داریم که در رسم الخط قرآن، قائل به توقیفیت هستیم. در مورد کلمه‌ی إِنَّمَا، به نظر ما در جایی که در قرآن، إِنَّمَا با هم آمده است، حرف بسیط مفید حصر است. به عبارت بهتر، از حروفی است که حصر را می‌رساند. برای همین در مباحث اصولی، قائل به این شدیم که گرچه در بعضی از مفاهیم می‌گوییم که بحث صغروی است، نه کبروی؛ امّا در عین حال می‌گوییم که بعضی از مفاهیم، مفهوم دارند؛ خصوصاً در بعضی از آیات قرآن. لذا إِنَّمَا، مفهوم دارد و برای حصر است.

3.2.4- بیان کلمه‌ی «وَلِيّ»

وَلِيّ را هم گفتیم که از ماده‌ی وَلْی است و به کسی می‌گویند که فاصله‌ها را کم کند.[10] هرچه فاصله‌ها را کمتر کند، ولایت را قوی‌تر می‌کند؛ یعنی رابطه‌ی اشیاء را با یکدیگر قوی‌تر می‌کند. اصلاً وَلِيّ، برای فاصله کم کردن است. این از آیاتی است که می‌توان گفت: تمام خطابات قبلی و همه‌ی 54 آیه‌ی قبلی، مقدمه برای این آیه بود. تقاضا می‌کنم که برای جلسه‌ی بعد نگاه کنید که چند خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» تا به حال از اوّل تا اینجا آمده است؟ ما آن خطابات را بستر برای این حرف می‌دانیم تا برسیم به نکاتی که در این آیه‌ی شریفه است.

 


logo