1404/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
خصوصیات اقوام جایگزین مرتدّین در دین/تفسیر آیه 54 /تفسیر سوره مائده
محتويات
1- گزیده آیات گذشته2- تفسیر آیهی 54
2.1- ارتباط آیه 54 با آیهی 53
2.2- مفاهیم آیهی 54
2.2.1- مفهومشناسی «ارتداد»
2.2.2- عمومیت خطاب آیه و مبنای فقهی استاد در وجوب عقلی بودن خطابات قرآن و احکام الهی
2.2.3- تفاوت وجوب عقلی و وجوب شرعی در خطابات قرآن و احکام الهی
2.2.4- مفهومشناسی «أَذِلَّة»
2.2.5- تبیین آیه با هر دو منشأ اشتقاق «أَذِلَّة»
2.2.6- مبنای استاد در مورد واژههای قرآنی و تبیین آن پیرامون واژهی «أَذِلَّة»
2.2.7- مفهومشناسی «أَعِزَّة»
2.3- مفهوشناسی «قوم»

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 54 /خصوصیات اقوام جایگزین مرتدّین در دین
﴿فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾.[1]
﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُواْ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِينَ﴾.[2]
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾.[3]
1- گزیده آیات گذشته
خدا را شاکریم که الحمدلله گفتمان آیات الهی را در محضر آیات الهی هستیم. ربّ انعمت فزد.
1. عرض شد که کسانی که ایمان آوردند، به مؤمنین یا به منافقین میگویند؛ زیرا عرض شد که مشارٌالیه «هَؤُلاء»، شاید منافقها باشد و شاید مؤمنینی باشد که حالت ترس و واهمهای از نقشههای یهود دارند.
2. عرض کردیم که در ارتباط آیات با آیات، ترسیم ﴿إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾،[4] «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» است.
3. گفتیم که این «فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ»، اعم از منافقین و غیر منافقین است. خوب! اینها نگران بودند که مصیبتی برسد و انتظار ببرند که فتح الهی بیاید، یا یک امری از جانب خداوند بیاید. پس «فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ»؛ حالا که اینچنین شد، در ترسیم اینکه اینها چطور پشیمان هستند، یکی از راههای پشیمانی آنها همین است که میگویند: کسانی که قسمهای مهم خوردند که با اینها باشند، امّا اعمالشان را از دست دادند.
4. اینها قسمهای محکمی خوردند؛ «جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ»، یعنی نهایت قسمهای آنها.[5] ظاهراً در چهار آیهی قرآن هم مطرح شده است که اینها، قسمهای زیاد و قسمهای محکم میخورند. از امام صادق (علیهالسلام) سؤال کردند که دروغگو را چطور بشناسیم؟ امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: دروغگو را از قسمهای زیادش بشناسید. معلوم میشود که زیاد قسم خوردن هم، بر اساس این است که خیلی از چیزها واقعیت ندارد. برای همین، قسم به راست خوردن، مکروه است؛ چه برسد به قسمهای برخلاف.
5. «وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُواْ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ»؛ حالا که اینطوری شد، اعمالشان را از دست دادند و به خسران رسیدند؛ «فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِينَ». گفتیم که خُسران، خسران در سرمایه است، نه سود؛ سرمایههای خود را از دست میدهند؛[6] مثل آیهی شریفهی ﴿إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴾.[7]
2- تفسیر آیهی 54
2.1- ارتباط آیه 54 با آیهی 53
باز در ارتباط آیات با آیات که اینها، خاسر هستند، عرض کردیم که در این صفحه و چند آیهی بعد، سه مرتبه خطاب «یا أیها الذین آمنوا» آمده است: در ابتدا: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ﴾؛[8] وسط صفحه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ»؛ و آخر صفحه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ﴾.[9] حالا که چنین شد، عرض ما در ارتباط آیات با آیات، این است که افرادی، خاسر هستند که از دین برگشتهاند و ارتداد دارند.
2.2- مفاهیم آیهی 54
2.2.1- مفهومشناسی «ارتداد»
حالا اینجا، واژهی جدید داریم: «يَرْتَدَّ مِنكُمْ». «يَرْتَدَّ» از ارتداد و رِدَّة است و به معنای بازگشتن از راهی که رفته است، میباشد و عرب میگوید: «إرتَدَّ عَنِ الطَّریقِ».[10] در نتیجه، هر آنچه و هر کس که از راه برگردد، عرب به آن، ارتداد میگوید و بهلحاظ اصطلاحی و دینی، ارتداد، آن است که کسی از دین برگردد؛[11] لذا به برگشتن از دین، اصطلاحاً ارتداد میگویند. عنایت دارید که دو نوع ارتداد داریم: کفر او، مسبوق به اسلام باشد (مرتد فطری)، یا مسبوق به اسلام نباشد (مرتد ملّی).[12] مرتد ملّی و مرتد فطری که هر یک احکام خاصی دارد.
2.2.2- عمومیت خطاب آیه و مبنای فقهی استاد در وجوب عقلی بودن خطابات قرآن و احکام الهی
خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ»، گرچه به مؤمنان است، ولی اعم است؛ یعنی هر کسی که مکلّف به احکام الهی باشد، خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» شامل حال او میشود. در مبانی فقهیمان هم گفتیم: خطابات قرآن و احکام الهی -چه بایدها و چه نبایدها- به وجوب عقلی است، نه به وجوب شرعی.
2.2.3- تفاوت وجوب عقلی و وجوب شرعی در خطابات قرآن و احکام الهی
تفاوت وجوب عقلی و وجوب شرعی به این است که در وجوب عقلی، همه مکلّف هستند؛ یعنی ماه رمضان که میشود، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ﴾؛[13] تمام مکلّفان عالم، مکلّف به امساک و روزه هستند. چنانچه اذان بشود، تمام مکلّفان عالم، مکلّف به اقامهی نماز هستند. این، مبنای ماست. وجوب احکام الهی، عقلی است؛ نه اینکه وجوب شرعی باشد که بگوییم که حالا که دلیل شرعی آمد، ما مسلمان هستیم و متعبّد به این جهت هستیم. در اینجا هم، همینطور است؛ خطاب تغلیبی است و همه را شامل میشود.
2.2.4- مفهومشناسی «أَذِلَّة»
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ»؛ کسی که از دینش برگردد، خداوند کسانی را جایگزین میکند. این «أَذِلَّة»، میتواند دو مفرد داشته باشد: یکی، جمع «ذُلّ» باشد و دیگری، جمع «ذِلّ» باشد. «أَذِلَّة»، جمع «ذُلّ» به معنای ذلیل و خوار بودن و زبون شدن است و «أَذِلَّة»، جمع «ذِلّ» به معنای نرم و لطیف بودن و غیر خشن بودن است.[14] «أَذِلَّة»، میتواند دو منشأ اشتقاق داشته باشد.
2.2.5- تبیین آیه با هر دو منشأ اشتقاق «أَذِلَّة»
حال با این دو منشأ به آیه توجّه کنید. اگر از «ذُلّ» باشد: خداوند این قوم را دوست دارد و آنها هم، خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنین، متواضع هستند. اگر از «ذِلّ» باشد: اینها، خود را در مقابل مؤمنین، نرمخو و لطیف میدانند. در مقابل ذُلّ که به معنای خواری و ذلّت است، عزیز میباشد[15] و در ادامهی آیه هم، «أَعِزَّة» آمده است. «أَعِزَّة»، دیگر جمع «عزیز» است.[16]
2.2.6- مبنای استاد در مورد واژههای قرآنی و تبیین آن پیرامون واژهی «أَذِلَّة»
عنایت داشته باشید که نظر ما، این است که واژههای قرآنی، گاهی از اوقات، بار نامطلوب و مضمون عرفی دارد. به عبارت بهتر، واژههایی در قرآن است که شهرت آن در عرف، با معنای قرآنی فرق درد. اگر اینگونه باشد، در اینجا، ذلّت به معنای متواضع بودن است، نه خوار بودن.[17] بعید نیست ذُلّ و ذِلّ هر دو یکی بشود؛ زیرا گاهی از اوقات، تواضع از خواری است و گاهی از اوقات هم، ذلّت از تواضع است. عرض ما، این دومی است و ما این احتمال را قائل هستیم. ذلیل در عرف، بار منفی دارد؛ ولی در قرآن، ذلیل کسی است که متواضع باشد؛ «مَنْ تَوَاضَعَ لِلّهِ رَفَعَهُ اللهُ».[18] اینها، متواضع در مقابل دشمن و یهود و نصاری نیستند؛ بلکه متواضع در مقابل مؤمنین هستند. این است که ارتباطش با آیات گذشته، بسیار لطیف و زیبا میشود. اینجاست که لفظ نقیض آن که «أَعِزَّة» باشد، معنا پیدا میکند.
2.2.7- مفهومشناسی «أَعِزَّة»
«أَعِزَّة»، جمع عزیز است.[19] عزیز در زبان عربی، کسی است که مغلوب واقع نمیشود؛[20] به عبارت بهتر، همیشه پیروز است. چه کسی همیشه پیروز است؟ پیروزی و عزّت، از آنِ خدا و رسول و مؤمنین است.
2.3- مفهوشناسی «قوم»
قوم را قبلاً تجزیه و تحلیل کردیم و گفتیم: امّت، پویا و متحرّک است.[21] قوم به افرادی گفته میشود که پشت در پشت هم از هم حمایت میکنند تا امّت بشوند، نه ملّت.[22] تفاوت امّت و ملّت را هم، قبلاً گفتیم. این واژهها، زیربنای فهم قرآن هستند. ما تا زمانی که واژهها را نفهمیم، معنا را نمیفهمیم و تا به معنا نرسیم، نمیتوانیم به حقایق قرآن برسیم. برخی میگویند که قوم، فقط بر مردان اطلاق میشود؛ ولی به نظر ما در واژهشناسی، اعم است از مردان و زنان؛ گرچه که گاهی از اوقات، وقتی که افراد میخواهند پشتیبان بگیرند، میگویند که مردان فامیل در میدان بیایند. حالا تا برسیم به این عنوان محبّت که چیز بسیار عجیبی است؛ خصوصاً که دارد «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ»؛ یعنی اوّل، محبّت الهی را مطرح کرده است و بعد، محبّت انسانی را.