« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

نسبت قرآن با سایر کتب آسمانی/تفسیر آیه 48 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 48 /نسبت قرآن با سایر کتب آسمانی

 

﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾.[1]

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[2]

1- مقدمه

خدا را شاکریم که سال تحصیلی جدید آغاز شد و اوّل صبح در محضر آیات الهی هستیم. رب انعمت فزد. هیچ کتابی همانند آیات شریفه‌ی قرآن و قرآن، حجیت ندارد و پذیرش ندارد. کتاب‌های دیگر را که می‌خوانیم، همیشه در آن تأمل داریم. تنها کتابی که تأمل و تفکر در آن برای رسیدن به پذیرش آن است، کلام الله مجید است.

نکته‌ی دقیق من این است که این کتاب الله و قرآن، کتاب جاویدان و مانای الهی است؛ هست که هست. اگر قرار باشد که به هست و هستی برسیم، باید آیات الهی و قرآن را دریابیم.

2- توصیه‌ی آغازین استاد در شروع سال تحصیلی: میثاق با عهد الله

بحمدالله در سوره‌ی مائده بودیم. شروع سوره‌ی مائده، خطاب اوّلین آن با ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾[3] بود که ما باید وفای به عهد و عقد داشته باشیم. خود قرآن نیز از مصادیق عهد الله است. در اوّلین جلسه‌ی سال تحصیلی که سلام الهی بر تمام انبیای الهی عرض می‌کنیم که باید به عهد الله و با عهد الله پیمان ببندیم.

3- مصادیق عهد الله

عهد الله و عهد الهی، مصادیق مختلفی دارد. اوّلین مصداقش، خود انبیای الهی هستند. نبوت عامه که یکی از اصول اعتقادی ما است، از مصادیق عهد الله است. ﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ﴾،[4] مصداق عهد الله نیز هست. قرآن هم عهد الهی است. قطعاً وقتی که ما می‌گوییم: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾،[5] یعنی «أوفوا بالعهود»[6] و این قرآن، خودش هم عهد است و هم عقد؛ یعنی هم باید به آن پیمان ببندیم و هم به آن گره بخوریم؛ مانند گیاه «عَشَقه» و پیچکی که آن‌چنان به ساقه‌ی درخت می‌پیچد که با‌ آن یکی می‌شود. ما باید به ساقه‌ی شجره‌ی ولایت، آن‌چنان متصل بشویم که با آن یکی بشویم.

4- کتب الهی، مصادیق عهد الهی

در عهد الهی، تمام کتاب‌های الهی، عهد الهی هستند. تمام کتاب‌های الهی با توجّه به مدارج و معارج آن و مقول به تشکیک بودن آن، عهد الهی هستند. این عهد تدوینی الهی که از نازل شدن اوّلین صفحه و لوحی که بر جناب آدم (علیه‌السلام) شروع شد تا این کتابی که در دسترس ماست، عهد الله است و باید هر روز با آن بیعت کنیم. خالصانه محضر شما عرض می‌کنم: یکی از نشانه‌های بیعت، قرائت و تلاوت و تدبر آیات و همراهی با آیات و همراه کردن سیروسلوک با آیات است. این، بهترین تعهّد ما و تعبّد ما و ان‌شاءالله تقرّب ما به این آیات الهی است.

5- ارتباط کتاب تدوینی الهی با کتاب تکوینی الهی

نکته‌ی دیگری که توجّه داشته باشید! هیچ‌گاه کتاب تدوینی الهی از کتاب تکوینی الهی، جدا نیست؛ برای همین، نسخه‌ی تکوینیه‌ی قرآن، هستی است. اگر قرار باشد برای این هستی، گلی قرار بدهیم، گلِ این هستی انسان است. میوه‌ی این شجره، ولیّ‌ای است که «لَولا الحُجّة لَساخَتِ الأرضُ بأهلها».[7] باید روزی و روزگارمان را با آیات الهی تنظیم کنیم. خالصانه و خاضعانه عرض می‌کنم که این عملیاتی و اجرایی بشود که عنوان ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[8] را در زندگی خود نهادینه کنیم.

6- برنامه‌ریزی برای سیروسلوک و ارتباط با امام زمان (علیه‌السلام)

اگر قرار باشد آیه‌ای برای سیروسلوک و تدوین حالات خودتان و انسان عرض کنم، می‌گویم: دریابید این آیه‌ی شریفه را. برای این «رَابِطُواْ» برنامه‌ریزی کنید. تفاسیر روایی را ملاحظه فرمایید: امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اصبروا على المصائب، و صابروا على الفرائض، و رابطوا على الائمة»؛[9] این «رَابِطُواْ»، یعنی رابطوا مع الائمه (علیهم‌السلام) و مع امام زمانه (علیه‌السلام) که یعنی ارتباط با امام زمان (علیه‌السلام). برای این مرابطه برنامه‌ریزی داشته باشید. اگر رابطه با امام زمان (علیه‌السلام) داشتیم، راه را گم نمی‌کنیم.

7- اهمیت ارتباط با ولیّ

ارتباط با ولیّ، یعنی تفسیر صادق و صائب آیات الهی. اگر دنبال تفسیر هستیم و بحمدالله دنبال و شیفته‌ی تفسیر هستیم، باید دریابیم این آیات الهی را. اوامر و نواهی‌ای که در این قرآن آمده است، همه‌اش برای ترسیم ارتباط با ولیّ است. در بهار نبوت و رسالت هستیم که ماه ربیع است، تقاضا می‌کنم که برای این برنامه‌ریزی کنید.

8- توصیه به قرائت زیارت‌نامه امام زمان (علیه‌السلام) و اهمیت آن

از نشانه‌های این ارتباط، خواندن زیارت‌نامه‌ی امام زمان (علیه‌السلام) بعد نماز صبح است؛ حتماً و حتماً بخوانید. یک زیارت‌نامه‌ای آمده است بعد از نماز صبح: «اللّهُمَّ بَلِّغْ مَولايَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلواتُ الله عَلَيْهِ عَنْ جَمِيعِ المُؤْمِنِينَ وَالمُؤْمِناتِ فِي مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ وَعَنْ وَالِدَيَّ وَوُلْدِي وَعَنِّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِياتِ زِنَةَ عَرْشِ الله وَمِدادَ كَلِماتِهِ ...».[10]

خیلی زیارت‌نامه‌ی جامعی است. از طرف همه، سلام می‌دهیم؛ چه مرده‌ها و چه زنده‌ها و پدران و فرزندان، از طرف همه سلام می‌دهیم؛ از مشارق و مغارب و برّ و بحر و حیّ و میّت، سلامی که «زِنَةَ عَرْشِ الله وَمِدادَ كَلِماتِهِ» است. بعد هم با جمله‌ای که «عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً» است. این، همین ارتباط همه‌روزه است. محبت کنید که برای این برنامه‌ریزی کنید و تازه خود موفق شدن به همین معاهده و عهد الهی، معنای ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾[11] است؛ اصلاً معنای سوره‌ی مبارکه‌ی مائده همین است. وقتی که شما با این عهد، معاهده بستید و عهد و عقد و بیعت داشتید؛ سه عنوان است.

9- تفاوت معنایی عهد و عقد و بیعت

گفتیم که قانون ادبی این است: برخی از الفاظ وقتی جدا می‌آیند، یکی بر دیگری اطلاق می‌شود؛ ولی وقتی که با هم می‌آیند، هر یک معنای خاص خودش را دارد؛ «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا». اینجا عهد و عقد و بیعت با هم آمده‌اند، هر کدام، معنای خاص به خودش را دارد. اینجاست که یکی پیش‌نیاز دیگری است و بیعت است که اتمام می‌کند حجت و نبوت و رسالت را.

10- رسیدن به حضرت حقّ با نبوت و رسالت و ولایت

اجازه می‌فرمایید که مطلب مهمی که بارها عرض کرده‌ام، الآن دوباره تکرار بکنم. نبوت و رسالت و ولایت، خط طولی انسانیت و سلوک و رسیدن به حضرت حقّ است. این سه مسیر که همه، مسیر واحد است، ولی ایستگاه‌های مختلفی دارد. تنها ایستگاه نبوت، 124 هزار پیامبر، سوار بر این قطار می‌شود. آخرین نفری که سوار می‌شود و همه را می‌برد و کشتی نجات می‌شود، وجود نازنین رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) است.

هر یک از این‌ها، آیات و نشانه‌ها و علائمی در دست دارند که اسم آن‌ها زبور، صحف، تورات، انجیل و قرآن و فرقان که آخرین است. آنچه در خزانه‌ی غیب الهی بود، در این آیات شریفه آمد. اگر قرآن نمی‌بود، از عهدین خبری نبود؛ از تورات و انجیل خبری نبود. این همان معنای آیه‌ی ﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ﴾[12] است که خواندیم. این کتاب به حقّ آمد. حقّ، یعنی عین واقعیت؛ یعنی دو ندارد؛ حق یعنی پیروز و دائمی و هماهنگ است و آنچه اختلاف ندارد؛ حقّ یعنی هر چیزی که در این بخواهید، عین واقعیت است.

11- معنا و مصداق جدید حقّ

اجازه می‌دهید که من از این حقّ، امروز برای شما، یک معنای جدید بیان کنم که در واقع یک مصداق جدید است؛ زیرا تفسیر، هم تبیین معنا است و هم بیان مصداق است. یکی از همین حقّ، اشتراک ما با آیات الهی و با خدایی است که مُنزل این آیات است و با کسی که این آیات را گرفته است. برای این برنامه‌ریزی بفرمایید. این اشتراک به معنای این نیست که العیاذ بالله ما، خدا بشویم و خدا، ما شود؛ بلکه یعنی اتحاد و ارتباطی بین ما و خدا هست که باید آن را تقویت کنیم و بین ما و نبی و رسول و ولیّ است. این همان است که می‌گوییم: «اللّهُمَّ كَما شَرَّفْتَنِي بِهذا التَّشْرِيفِ وَفَضَّلْتَنِي بِهِذِهِ الفَضِيلَةِ وَخَصَصْتَنِي بِهِذِهِ النِّعْمَةِ».[13] می‌توان گفت که تمام آیات الهی، بحث شرافت ماست که تشریف و تشرّف ما را به محضر حضرت حقّ آماده می‌کنند.

12- صفات «الکتاب»: حقّانیت و مصدّق بودن آن

در آیه‌ی شریفه‌ی 48 سوره‌ی مائده، ﴿وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ﴾،[14] تفکر کرده‌اید و تفسیر آن را هم عرض کرده‌ایم که «إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ»، یکی صفت حقّانیت و دیگری، صفت «مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ» است. در این آیه، دو مرتبه «الکتاب» آمده است. عرض کردیم که الف و لام «الکتاب» اوّل، الف و لام عهد است که یعنی همین قرآنی که ما به تو نازل کردیم، و الف و لام «الکتاب» دوم، الف و لام استغراق و عموم است که یعنی همه‌ی کتاب‌های الهی. برای همین، کتب الهی در طول هم هستند.

13- مبنای استاد در مورد تخصیص آیات

ما بحمدالله یک مبنایی داریم که در خارج فقه هم توضیح دادیم: ما تا دلیلی بر خاصیت و خصوصیت آیه نداشته باشیم، مأمور به تخصیص نیستیم. الا ما خرج بالدلیل، در این صورت قائل به تخصیص هستیم. نکته‌ی خیلی مهمی عرض کردم. وقتی که چنین باشد، آیات الهی یکی بعد از دیگری می‌آید، در زمان‌های مختلف می‌آید و ما تا دلیلی نداشته باشیم، نمی‌توانیم بگوییم که حقیقت شرعیه داریم. همه‌اش، حقایق عرفیه و لغویه است که شارع مقدّس در دوره‌های مختلف می‌آید و مصادیق و مثال‌هایش را می‌گوید. لذا اینجا می‌شود که هر کتابی، مصدّق کتاب قبلی است و تا می‌آید و می‌رسد به قرآن که «مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ» است.

14- عدم تزاحم کتب و انبیای الهی

عرض کردیم که «لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ»، ید جمالی و جلالی است؛ همه را تأیید می‌کند؛ لذا کتاب‌های الهی و اولیای الهی، یکی دیگری را تخریب نمی‌کند. انبیای الهی هم، اگر همه جمع باشند، با دیگری هیچ تزاحم و تصادم ندارند. برای همین، ما هم که باید «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ»[15] باشیم، علماء هم نباید تزاحم داشته باشند. اگر تزاحمی داشتیم، از القائات شیطان است؛ چرا که برخی در تعریف شیطان گفته‌اند: «المُبعِدُ مِن رَحمَةِ اللهِ».[16] بنابراین کل مُبْعد او مُبَعّد با وصف تدریج یا با وصف دفعی عن الله تبارک‌وتعالی فهو شیطان. هر چیزی که مُبْعد و مُبَعّد باشد، این شیطان است. انبیای الهی با هم، هیچ تزاحمی ندارند. حضرت امام (رحمه‌الله) فرمودند: اگر همه‌ی انبیا با هم جمع شوند، هیچ تزاحمی ندارند.[17] تزاحم از القائاتی است که می‌خواهد شخصیـت‌های خاص بسازد و شخصیت‌های خاص در مقام معرفتی و حقیقی، یکی هستند و در مقام شخصیت حقوقی، متفاوت هستند.

15- ویژگی‌های قرآن و بیان معنای مهیمن

برای همین، آیه دارد: «الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ»؛ سه خصلت برای قرآن بیان می‌شود: قرآن، حقّ است؛ قرآن، مصدّق است؛ قرآن، مهیمن است. مهیمن است، یعنی حکومت نفسانی و حقیقی بر کتب دیگر دارد. این سلسله‌ی طولیه‌ی نزولیه‌ی آیات الهی از اوّلین صفحه و لوحی که بر جناب آدم (علیه‌السلام) نازل شد، تا الکتابی که بر آخرین پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نازل شد، همه در طول هم هستند.

16- تفاوت اسلام وصفی و اسلام اسمی

برای همین، ما یک مبنایی داریم و بارها هم عرض کرده‌ایم: اسلام، آغازش با اوّلین نقطه‌ی تسلیم و عبودیتی بود که آن‌قدر به کمال خودش رسید که اصلاً اسمش، اسلام شد. نکته‌ی دقیقی دارم عرض می‌کنم. به عبارت بهتر، اسلامِ وصفی را همه‌ی انبیاء و اولیاء داشتند و اسلامِ اسمی را که وصف در آن تشخّص می‌یابد، برای نبی‌ای است که مهیمن و مسیطر بر همه‌ی گذشته‌ها باشد.

17- اهمیت زیارت‌نامه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از امام هادی (علیه‌السلام) و سفارش به قرائت آن

دریابید سلام امام هادی (علیه‌السلام) در روز غدیر بر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و سلام بر رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که بارها به آن اشاره کردیم که می‌فرمایند: «اَلسَّلاَمُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اَللَّهِ خَاتَمِ اَلنَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ اَلْمُرْسَلِينَ وَ صَفْوَةِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ أَمِينِ اَللَّهِ عَلَى وَحْيِهِ وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ وَ اَلْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ اَلْفَاتِحِ لِمَا اُسْتُقْبِلَ وَ اَلْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ»؛[18] سلام بر شما رسول اللهی که «اَلْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ اَلْفَاتِحِ لِمَا اُسْتُقْبِلَ» هستید. این معنای مهیمن است.

18- حکم کردن بر اساس آخرین کتاب و برنامه‌ریزی برای معیّت با آن

ما باید حکم‌مان بر اساس آخرین کتاب باشد که همه‌ی کتاب‌ها را دارد؛ چون که 100 آمد، 90 هم پیش ماست. ان‌شاءالله تمام لحظات‌مان با قرآن باشد. تقاضا می‌کنم برای قرائت آن، تدبر و تفکر در آن و ان‌شاءالله رسیدن به حقایق آن برنامه‌ریزی کنید و هزاران ان‌شاءالله شما تا متّصف به صفات آیات الهی نشوید، کامل نمی‌شوید. برسیم به حقّ و مصدّق و تصدیق آیات الهی و به مهیمن برسیم. اگر به مهیمن رسیدید، می‌توانید جلودار بشوید. رزقناالله‌ایّاناوایّاکم.

 


logo