1404/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
خصوصیات کتاب مقدس انجیل در قرآن/تفسیر آیه 46 /تفسیر سوره مائده
محتويات
1- گزیده آیات گذشته2- تفسیر آیهی 46
2.1- مراتب اسلام
2.2- خصوصیات اسلام و قرآن نسبت به ادیان و کتب آسمانی دیگر
2.3- معنای «قَفَّینا»
2.4- معنای وحی و اقسام آن
2.5- جایگاه حضرت جبرائیل (علیهالسلام)
2.6- تعریف مَلَک
2.7- مرتبهای بودن وحی
2.8- تفاوت نبوّت اِنبائی و نبوت تشریعی
2.9- نبوت إنبائی جبرائیل (علیهالسلام) برای حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)
2.10- امکان وحی در زمانهای مختلف در سلسلهی طولی و عرضی
2.11- تأیید دین یهود توسط حضرت عیسی (علیهالسلام)
2.12- درخشش آیات الهی در هر زمان
2.13- خاطرهای از کربلایی کاظم ساروقی (رحمهالله)
2.14- خصوصیات کتاب مقدس انجیل
2.14.1- تصدیقکنندهی تورات
2.14.2- هدایت و موعظه برای متقین
2.15- راهکار اتصال به وحی و نبوّت إنبائی
موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 46 /خصوصیات کتاب مقدس انجیل در قرآن
﴿وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴾.[1]
1- گزیده آیات گذشته
حکم قصاص در کتب قبلی هم مطرح بود. آیهی قبل، ﴿فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ﴾[2] بود و آیهی 45، ﴿فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ آمد. کسانی که مطیع حکم الهی نباشند، جزو کسانی هستند که ظلم میکنند؛ هم ظلم به خودشان و هم ظلم به حضرت حق و هم ظلم به نوع. اینکه چه کسانی ظالم هستند و یا میتوانند ظلم کنند، در آیهی 46 پاسخ میدهند.
2- تفسیر آیهی 46
2.1- مراتب اسلام
اسلام، دینی است که از آغاز نبوت رسولان شروع شد، تا رسالت تامّهی حضرت رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به اِکمال و اِتمام رسید. اسلام از تسلیم شروع شده، تا اسلام اصطلاحی که مقابل ادیان دیگر است.
2.2- خصوصیات اسلام و قرآن نسبت به ادیان و کتب آسمانی دیگر
از خصلتهای اسلام این است که دینهای دیگر را مورد تأیید قرار داده است. اگر آیات قرآن نبود، تورات و انجیل غیر محرّف نبود. کتابی که مهیمن و مسیطر و شامل و محیط بر کتابهای دیگر است، این گونه است. «آثارهم»، یعنی آثار انبیا (علیهمالسلام). آغاز نبوت با اولین پیغمبر بود و تداومش تا آخرین پیغمبر بود.
2.3- معنای «قَفَّینا»
«تَقفِیَة»، یعنی چیزی پشت سر چیز دیگر آمدن.[3] «قَفا» هم پشت سر انسان است.[4] «قافیه» هم به همین جهت است که اصل و وزنی دارد و بقیهی اشعاری که ردیف میآید، تمام آن اشعار، به دنبال آن اصل میآید.[5]
2.4- معنای وحی و اقسام آن
وحی، شعور مرموزی است که ارتباط انسان با خدا را مطرح میکند.[6] زمانی که انسان به استعداد و کمالی میرسد، لیاقت اتصال به ماوراء غیب را مییابد و آیات الهی بر او نازل میشود. این اصل، سررشتهی همهی معارف است. منافات ندارد که وحی، اصل ثابتی باشد، ولی در زمانهای مختلف حالاتش متغیر باشد. برخی غیر متخصصها حرفهایی میزنند که به حقیقت آن نرسیدند. وحی را حقیقت و نبوغ انسانی میدانند. استعداد خاص، بستر وحی است، نه خود آن. تا کمالاتی در قابل نباشد، کلام حق در او نمینشیند. این هم دارای مراتب مختلف است. وحی از مکالمه با سایر موجودات و صداهای مختلف شروع میشود، تا دیدن جبرائیل (علیهالسلام).
2.5- جایگاه حضرت جبرائیل (علیهالسلام)
در جریان معراج پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، جبرئیل تا جایی حضور داشت؛ ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى﴾؛[7] ولی در همین جریان معراج هم، تا جایی میرسد که جبرائیل (علیهالسلام) هم راه ندارد. حضرت جبرائیل (علیهالسلام)، علت تامهی وحی نیست؛ بلکه واسطه و مُعِدّ است. گاهی واسطه در واسطه میخورد. این قافیه تداوم دارد. تمام ادیان الهی، غزل وحی هستند. حضرت حق واسطهای به نام حضرت جبرائیل (علیهالسلام) گرفت و حضرت جبرائیل (علیهالسلام) هم گاهی واسطه میگیرد؛ مانند تمثل در اشیایی که مجاز است.
2.6- تعریف مَلَک
در مورد تعریف مَلَک گفته شده است: «إنّه جوهر مجرد نوراني يتشكل بأشكال مختلفة إلا الكلب والخنزير»[8] . چون فرشتگان، حقیقتهای طاهر هستند، به جسمی که تمثل مییابند، باید طیب و طاهر باشد.
2.7- مرتبهای بودن وحی
حضرت موسی کلیم الله مظهر کلام الهی شد. این با تمثل حضرت جبرائیل (علیهالسلام) و حرف زدن ایشان بود. با واسطه بوده است. وحی، حقیقتی است از اول تا آخر. چنانکه تقوا مقول به تشکیک است، وحی نیز چنین است. تشکیک بر اساس قابلیت است.
2.8- تفاوت نبوّت اِنبائی و نبوت تشریعی
وحی که آمد، دیگر منقطع نشد. ﴿مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى﴾؛[9] خداوند، تو را رها نکرد. شاید فَترَت (فاصله) حاصل شود، ولی قطع نمیشود. نبوت إنبائی است. پرتوی وحی کامل، الهام است. هر سال قرآن، نزول انزالی بر قلب ولیّ اکرم زمان دارد.
2.9- نبوت إنبائی جبرائیل (علیهالسلام) برای حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها)
اینکه بعد از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، حضرت جبرائیل (علیهالسلام) بر حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) تا 75 یا 95 روز بر ایشان نازل میشد، این به معنای ادامه نبوت نیست. وحی معرفتی که اسمش را الهام میگذاریم، ادامه دارد؛ ولی نبوت تشریعی منقطع است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «إلا أنه لا نبي من بعدي»،[10] نه اینکه «لا ولیّ بعدی».
2.10- امکان وحی در زمانهای مختلف در سلسلهی طولی و عرضی
علمای ربانی که مسیرشان ادامه دارد، امکان ارتباط با وحی به معنای الهام را دارند. منافاتی ندارد که در سلسلهی انبیای الهی، چند نبی در زمان واحد باشد. در زمانهای مختلف هم در سلسلهی طولی و سلسلهی عرضی امکان وحی به این معنای غیر نبوّت وجود دارد.
2.11- تأیید دین یهود توسط حضرت عیسی (علیهالسلام)
بعد از موسی و انبیای الهی (علیهمالسلام)، عیسی بن مریم (علیهالسلام) را فرستادیم. حضرت عیسی (علیهالسلام)، آیات گذشته را تکذیب نکرد؛ بلکه تصدیق کرد. دشمنان، ادیان را مقابل هم قرار دادند. یهود و نصاری مقابل اسلام و یهود مقابل مسیحیت است.
2.12- درخشش آیات الهی در هر زمان
قبل از حضرت عیسی (علیهالسلام)، کتاب الهی، تورات بود. تورات به معنای جرقههای نورانی است. [11] آیات تورات درخشش و جلوهای داشت. جلوه آیات الهی الآن نیز وجود دارد. غبار تیرگی روی اعمال بشر را گرفته است که نورانیت آیات الهی دیده نمیشود.
2.13- خاطرهای از کربلایی کاظم ساروقی (رحمهالله)
در محضر استادمان آیتالله سیدمصطفی خوانساری (رحمهالله) بودیم. فرمودند: «نزد آیتالله بروجردی (رحمهالله) بودیم که کربلایی کاظم (رحمهالله) را آوردند. به عنایت معصومین (علیهمالسلام)، آیات الهی را حفظ شده بود. قرآن، نوای خاص و نورانیت خاصی دارد. سوادی نداشت؛ ولی میگفت از این نقطه تا فلان نقطه آیه است». در یک امامزاده به او عنایت شد.
2.14- خصوصیات کتاب مقدس انجیل
2.14.1- تصدیقکنندهی تورات
تورات و انجیل، نورانیت و هدایت دارد و مُصَدِّق برای خود تورات است. هم کتاب انجیل، مُصَدِّق تورات است و هم شخص حضرت موسی (علیهالسلام)، مؤیّد انبیا (علیهمالسلام) است.
2.14.2- هدایت و موعظه برای متقین
«وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ»؛
دوباره وصف برای انجیل بیان شد. انجیل، هم هدایت و هم موعظه برای متقین است. انجیل، یک هدایت عام دارد که در آیهی شریفه هم بود. برای کسانی که اهل تقوا هستند، هدایت و موعظه است.
2.15- راهکار اتصال به وحی و نبوّت إنبائی
گاهی ﴿هُدًى لِّلنَّاسِ﴾[12] آمده است. آیات الهی منافات ندارند و پیدرپی میآیند. وحی، یعنی نقطهی اتصال انسان به خدا. دریافت آیات الهی این گونه است. هر کسی که قرآن بخواند، متصل به وحی میشود؛ ولی معنی اتصال متفاوت است.
هرچه بیشتر ارتباطتان را با ولیّ خدا بیشتر کنید، تا به نبوّت إنبائی برسید. برای انسان هم احادیث برزخی رخ میدهد.
در خصوصیات علمای ربانی در روایات آمده است: «علماء أُمّتى أفضل من أنبياء بنى إسرائيل».[13]