« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

تقوای فکری، مقدمه تقوای عملی - کیفیت وسوسه شیطان در انسان - راهکارهای درمان وسواس/تفسیر آیه 35 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 35 /تقوای فکری، مقدمه تقوای عملی - کیفیت وسوسه شیطان در انسان - راهکارهای درمان وسواس

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾.[1]

1- خلاصه جلسه گذشته

امر به تقوا دارای مراتب و مقول به تشکیک است و انسان در هیچ مرحله‌ی از مراحل نمی‌تواند بی‌تقوا باشد. این خودنگهداری و پرواپیشگی و پرهیزکاری، یک عزت درونی است که برای انسان حاصل می‌شود و او را در برابر حوادث بیمه می‌کند. از ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ﴾،[2] شروع می‌شود و تا ﴿اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾[3] تمام می‌شود.

2- تفسیر آیه 35

2.1- تقوای فکر، اولین مرتبه تقوا

اولین مرحله‌ی وقایه این است که انسان خودنگهدار و پرهیزگار نسبت به حریم فکر و حریم دل باشد. هرچه انسان انجام می‌دهد، مرهون اراده و عزم انسان است و تا اراده و عزم نیاید، قوه‌ی عامله‌ی انسان به فعلیت نمی‌رسد و هیچ انسانی بدون اراده و عزم نمی‌تواند کاری انجام ‌دهد؛ لذا اولین هجمه‌ی شیطان به اراده‌ی انسان است. به اراده‌ای که کمال انسان است. ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾.[4] و خداوند با اعطاء اراده به انسان، او را تکریم کرد و این اراده باعث قبول امانت الهی شده است.

2.2- کیفیت وسوسه‌ی شیطان در انسان

شیطان هم این کرامت انسان را با سیاست گام‌به‌گام و تصرف در قوه‌ی عاقله‌ی انسان مورد هجمه قرار می‌دهد و یکی از کارهای او بدل‌سازی است؛ یعنی شیطان در قوه‌ی عاقله‌ی انسان تصرف می‌کند و قوه‌ی وهم و خیال را به جای عقل می‌گذارد و به تعبیر امروزی، بدل‌سازی می‌کند؛ چرا که اشیای ارزشمند بدل دارد؛ وگرنه اشیای بی‌ارزش بدل ندارد. طلا و الماس است که بدل دارد، نه حلبی. در مبانی حِکَمی گفتیم که وهم، مرحله‌ی نازله‌ای از عقل است و خیال هم در ذیل آن است و اگر وهم و خیال بیاید، آمال و آرزوهای انسان زیاد می‌شود و این آرزوها منشأ طمع او می‌شود؛ لذا چشمه و اولین مرتبه‌ی تقوا، تسلط بر قوای فکری است.

2.3- نقش خواندن سوره معوذتین در دفع وسواس

سوره معوذتین، یعنی سوره فلق و ناس، هم استعاذه و هم رافع و دافع حریم فکر از فکرهای متحیر و حریم عمل از تفرقه است. سوره معوذتین، یکی برای دفع وسواس فکری است و دیگری برای دفع وسواس عملی است. سوره ناس: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلَهِ النَّاسِ، مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴾،[5] برای این است که انسان مراقب باشد که حریم فکری او در اختیار شیطان قرار نگیرد و در سوره فلق: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِن شَرِّ مَا خَلَقَ، وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ، وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ، وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ﴾،[6] صحبت از وسواس‌های عملی است؛ لذا سوره فلق برای دفع وسواس‌های عملی و سوره ناس برای دفع وسواس‌های فکری است و هر دو، رافع وسواس است.

2.4- عوامل شکل‌گیری شخصیت در انسان

اولین حریم وقایه‌ی الهی این است که فکرمان را در اختیار حضرت حق قرار دهیم. اگر حضرت حق بر اندیشه‌ی ما صائب شود، انگیزه‌ی ما هم صائب می‌شود. کار و انگیزه‌ی نادرست، نتیجه‌ی اندیشه‌ی ناصواب است و این قضیه‌ی: «إذا فسد العالِم فسد العالَم»[7] هم همین است؛ لذا این تقوایی که بعد از ایمان است - که مراقبت از ارتباط و باور ما به حضرت حق است - این تقوا، بستر عملیاتی و اجرایی ایمان است و در این بستر اجرایی باید مراقب اندیشه‌های‌مان باشیم؛ چنانچه اگر مراقب افکارمان بودیم، رفتارمان خوب می‌شود و اگر مراقب رفتار بودیم، عادت‌مان سالم می‌شود و اگر عادت‌مان سالم شد، شخصیت‌مان خوب شکل می‌گیرد. ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾.[8]

2.5- نسبت بین علم و عمل

علم ما مُشَخِّص روح ماست و عمل ما مُشَخِّص جسم و بدن ما است و هر دوی این‌ها بهشت‌ساز و جهنم‌ساز هستند. خداوند، بهشت و به خصوص جهنم را نمی‌آفریند؛ بلکه خداوند به بالاترین مخلوق‌هایی که مأمور به عبادت هستند، اراده داده است که با اراده‌ی خودشان جهنم یا بهشت را بسازند. پس انسان با تسلط بر فکر، بستر و زمینه‌ی این اراده را فراهم می‌کند.

2.6- نقش شیطان در ابتلای انسان به وسواس فکری و عملی

کسانی که به وسواس عملی مبتلا هستند، منشاء آن، وسواس فکری است و این وسواس فکری در کارها و رفتار آن‌ها نیست؛ ولی نشانه‌ی آن وجود دارد و ریشه‌ی مریضی این‌ها، تسلط و تسخیر شیطان در آن‌هاست، شیطان که انسان را تسخیر کند، اولین کارش گرفتار کردن انسان به گناه است. افرادی که مبتلا به شست‌وشوی زیاد هستند، در مرحله‌ی اول، مبتلا به اسراف هستند، بعد مبتلا به گناه بالاتر از اسراف که اتلاف وقت است، می‌شوند. وقتش را که برای کارهای ارزنده‌تر می‌خواهد بگذارد، برای شست‌وشو می‌گذارد و سومین گناهی که شیطان او را مبتلا می‌کند، ایذاء دیگران است؛ به خصوص اگر ایذاء مؤمن باشد.

2.7- راهکار درمان وسواس

راه برون رفت و مبارزه‌اش چیست؟ حضرت امام صادق (علیه‌السلام) - جانم به قربان‌شان – فرمودند: «اگر کسی این‌گونه مریض شد که بی‌اراده شد و شیطان او را از تقوا دور کرد و مفکره‌اش در اختیار شیطان قرار گرفت، مدتی از تفکر دیگران استفاده کند». مثل یک بچه‌ی بی‌اراده که پدر و مادر او را راهنمایی می‌کنند، شخص وسواسی هم به جهالت و سفاهتی رسیده که نیاز به تصمیم‌گیرنده دارد. وقایه و برگشت تقوای شخص وسواسی به این است که با هر کسی که زندگی می‌کند - ولو با یک دختر بچه،‌ یا پسربچه -‌ بگوید که تو مراقب من باش و برایم تصمیم بگیر که این کار را انجام بدهم، یا نه و یا اینکه خودش به کمک خودش بیاید و آن‌قدر اراده‌اش را تقویت کند که از این مرحله‌ی آسیب بیرون بیاید و به مرحله‌ی تقوا و خودنگهداری و پرواپیشگی برسد، پرهیزگار و پرهیزکار بشود و به مرحله‌ای برسد که به تشخیص خودش، کارهایش را انجام دهد.

2.8- نسبت بین ایمان و تقوا

در آیه، ایمان، بستر تقوا است و تقوا، گام اجرایی برای ایمان و گام بعدی برای ابتغاء الوسیله است. از ایمان که عام است، شروع می‌شود و به خاص و اخص می‌رسد و به عبارتی ابتدا دامنه‌ی سیروسلوک باز است؛ ولی بعد خصوصی‌تر و محدود می‌شود و گاهی از اوقات محدودیت، محدودیت اصطلاحی نیست؛ بلکه گستردگی الهی است؛ مانند صفت رحمان که رحمت عامه است، ولی صفت رحیم نسبت به افراد، رحمت خاص است؛ اما از حیث کمالات، گسترده‌تر است.

 


[7] الخصال، الشيخ الصدوق، ج1، ص37.. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ»
logo