« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخهای هابیل در برابر تهدید قابیل - مراحل اغوای شیطان - پشیمانی قابیل بعد از قتل هابیل/تفسیر آیات 27 تا 30 /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیات 27 تا 30 /پاسخهای هابیل در برابر تهدید قابیل - مراحل اغوای شیطان - پشیمانی قابیل بعد از قتل هابیل

 

﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾.[1]

﴿لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لَأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ﴾.[2]

﴿إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ﴾.[3]

﴿فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾.[4]
﴿فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ﴾.[5]

1- عصاره جلسه گذشته

اولین خبر مهمی که وجود حضرت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مأمور به ابلاغ و تلاوتش بودند، خبر فرزندان آدم (علیه‌السلام) بود که با حسادت به بکدیگر مرتکب گناه شدند. قربانی جناب هابیل (علیه‌السلام) قبول شد و حسادت دیگری برانگیخته شد.

2- تفسیر آیه 27 و 28

2.1- پاسخ‌های هاببیل در برابر تهدید قابیل

2.1.1- پاسخ اول

اولین جمله‌ای که ایشان فرمودند، این بود که خداوند از متفین قبول می‌کند؛ یعنی مسیر، مسیر تقوا است؛ چه تقوای فعلی و چه تقوای فاعلی.

2.1.2- پاسخ دوم

جمله‌ی دوم ایشان این بود که اگر تو دست درازی بکنی و تصمیم قتل مرا داشته باشی، من هیچ موقع اقدام نمی‌کنم؛ یعنی قوه‌ی غضب راکنترل می‌کنم. این همان حرف مهم بود که جناب هابیل زدند و بعد هم فرمودند: «إِنِّي أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ». و از این جمله هم ما استفاده کردیم که هابیل از علما بود؛ چون خدای متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا يخْشَى الله من عباده الْعلمَاء﴾.[6]

2.1.3- پاسخ سوم

حرف دیگری که ایشان زدند، این بود: «إِنِّي أُرِيدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ»؛ شما وقتی مرتکب قتل بشوی و گناه دیگری مرتکب بشوی، هم باید مسئولیت کار خودت را به عهده بگیری و هم دیگری را. البته این آیه با آیه‌ی: ﴿لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾،[7] منافات ندارد. و حرف دیگری که ایشان زدند، این بود: «وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ». و ظلم هم انواع و اقسام متعددی دارد

در همه‌ی آیات ما قائل به ارتباط و تناسب خاص هستیم؛ زیرا آیات الهی را پیوسته می‌دانیم و آیه‌ی گذشته را بستر و زمینه برای آیه‌ی بعدی می‌دانیم و آیه‌ی بعدی را شرح و بسط آیه‌ی قبلی می‌دانیم.

3- تفسیر آیه 29

3.1- ارتباط این آیه با آیه‌ی قبل

عنوان «فَطَوَّعَت له نفسه ...»، بیان و ترسیم ظالمین است. اولین بیان ظالمین در آیات شریفه، بلکه در نظام خلقت آدمی است. «فاء» برای تفریع و شاخه‌شاخه درست کردن است.

3.2- واژگان آیه

«طَوَّعَت»؛

«طَوع»، یعنی با میل، کاری را انجام دهد.[8] «کَره»، یعنی با کراهت انجام دادن. باب تفعیل برای تدریج است. «طوّعت له نفسه»، یعنی نفس قابیل برای قتل هابیل، کم‌کم رام شد.

3.3- سیاست گام‌به‌گام اِغوای شیطان

نکته‌ی بسیار مهمی که در اینجا است، این است که سیاست شیطان گام‌به‌گام است. یک مرتبه به زمین نمی‌زند.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نهج البلاغه شریف دارند: «عُقدة فعقدة».[9]

3.4- مراحل اِغوای شیطان

فطرت انسان با حقیقت گره خورده است. و حقیقت واقعی جز حضرت حق چیز دیگری نیست. ﴿فطرة الله التی فطر الناس علیها﴾.[10] این فطرت با حضرت حق گره دارد. اولین کاری که شیطان می‌کند، مبارزه با این حقیقت است. کار شیطان، گره‌گشایی است؛ ولی نه حل مشکلات؛ بلکه گره اعتقادات را می‌گشاید و القای شبهه می‌کند و باور انسان را هدف می‌گیرد، باور انسان به احکام و اخلاق و اعتقادات و هر آنچه انسان را می‌سازد، می‌گشاید. ارتباطی که بین انسان و باور و رفتار و کردار است، زمین‌گیر می‌کند. بعد ارتباط او را با اعمال شایسته قطع می‌کند. وقتی این کار را کرد، بعد سوء و زشتی‌ها را تبدیل به زیبایی می‌کند. اینجا انسان وارد فعل و کار می‌شود. شیطان در مرحله‌ی چهارم، از طریق نفس وارد می‌شود و نفسانیات را جلوه می‌دهد. نفس اماره، انسان را به زشتی‌ها امر می‌کند؛ ﴿إنّ النَّفسَ لأمّارة بالسوء﴾[11] . اینکه رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «أَسلَمَ الشَّیطانُ بِیَدِی»،[12] برای این است که انسان از اول نگذارد شیطان بیاید و وسوسه کند. شیطان مانع مستحبات می‌شود و ارتباط انسان را با خداوند کم می‌کند. می‌گوید مستحب است. کم کم وارد مکروهات می‌شود و می‌گوید که «کُلُّ مَکروهٍ جائزٌ». به‌خصوص کسانی که کارهای علمی دارند و گاهی اوقات فرصت‌ها کم میشود، جمله‌ی «کُلُّ مَکروهٍ جائزٌ» را زیباپروری می‌کند. بعد - نعوذ بالله - گام بعدی او، انجام محرّمات و ترک واجبات است. اینجا شیطان می‌خندد.

3.5- تطویع نفس قابیل برای قتل هابیل توسط شیطان

«فطوعت له نفسه قتل اخیه ...». شیطان، بستر گناه را فراهم می‌کند؛ تا جایی که کشتن برادر برای برادر آسان می‌شود.

اول تطویع نفس است و بعد فرمان به قتل است و بعد انجام قتل. «فقتله»؛ قابیل، هابیل را کشت.

3.6- نظر استاد در مورد معنای «أصبح»

«فاصبح من الخاسرین»؛

برخی «أصبح»[13] را به معنای صبح اصطلاحی گرفتند. شب را به روز آورد؛ در حالی که پشیمان بود. با کمال معذرت همان‌طور که صاحب «مجمع البیان» فرمودند، «أصبَحَ»[14] از افعال مقاربه است و به معنای صیرورت است؛ نه اینکه این قتل در شب بوده و صبح پشیمان شده است. قابیل در حالتی قرار گرفت که خسران است. این، یعنی زیان در سرمایه.[15]

4- تفسیر آیه 30

«فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ ...».

4.1- ارتباط این آیه با آیات قبل

بنی‌آدم، یعنی جناب هابیل و قابیل دو آموزگار داشتند؛ یک آموزگار گناه و دیگری آموزگار پوشش گناه. اولی شیطان بود و دومی کلاغ بود.

4.2- واژگان آیه

4.2.1- «غُراب»

«غُراب» از ماده‌ی «غریب»به خاطر دور بودن است. [16] کلاغ معمولا لانه را در نقاط دور از دسترس انسان می‌سازد.

4.2.2- «یبحث»

«یبحث» به معنای زیرورو کردن زمین، برای پیدا یا پنهان کردن چیزی است. [17] «مُباحَثَه»، یعنی کنجکاوی کردن برای استخراج کردن ناگفته‌ها است. «یَبحَثُ» در این آیه، یعنی تا به او یاد بدهد که زشتی‌های برادر را چطور خاک کند.

4.2.3- «سَوءة»

قرآن بر بدن بی‌روح، عنوان «سَوءَة» گذاشته، یعنی زشتی.[18] روح است که حامل بدن است. روح است که جلو این تعفن‌ها را می‌گیرد.گناه، ظلمات است. باید کوشش کنیم که از این ظلمات به نور برویم. شاید به همین جهت است که پرنده‌ی سیاه انتخاب شد.

 


logo