« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

خوف و خشیت الهی و توجه به ربوبیت الهی، مانع ارتکاب گناهان /تهدید قابیل نسبت به قتل هابیل /تفسیر سوره مائده

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تهدید قابیل نسبت به قتل هابیل /خوف و خشیت الهی و توجه به ربوبیت الهی، مانع ارتکاب گناهان

 

﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾.[1]

﴿لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لَأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ﴾.[2]

به عدد ما سوی و همه‌ی مخلوقات و آیات و کلمات الهی خدای سبحان را شاکریم که در محضر آیات الهی هستیم. ربّ أنعمتَ فَزِد.

1- تفسیر آیه 27

1.1- عصاره جلسه گذشته

نکته‌هایی از آیه‌ی کریمه محضرتان عرض شد.

1.2- لزوم اطلاع پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از اخبار گذشته

بزرگ‌ترین حکایت حضرت آدم (علیه‌السلام) و آیات قرآنی، همین آیه است. این امر مهمی است. در قرآن، زیاد امر به تلاوت داریم. «نبأ»، زیاد در قرآن آمده است. این خبر، مهم‌ترین خبرهای عالم و آدم است. وجود مقدس مکرم رسول اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عنوان خاتَم و خاتِمِ عالم، وظیفه‌شان حکایت گذشته برای دیگران است. کسی که می‌تواند خاتم باشد، باید تمام حوادث مهم قبلی را بداند، تا برای آینده‌ها ترسیم کند. این حقیقت «الخاتِمُ لِما سَبَقَ وَ الفاتِحُ لِمَا استُقبِل»[3] در زیارت شریفه‌ی غدیریه است.

1.3- نقش شجره‌ی ممنوعه در حسادت قابیل

این خبر که فرزندان آدم با حسادت و وسوسه شیطان دچار گناه شدند و قابیل گناهکار شد و قتل برادر را با حسادت انجام داد، چون این خبر مهم است، ریشه‌ای در حضرت آدم (علیه‌السلام) دارد، یا خیر؟ وقتی حضرت آدم (علیه‌السلام) از شجره‌ی ممنوعه استفاده کردند و هبوط از بهشت فعلی‌شان پیدا کردند، می‌گویند انعقاد نطفه‌ی قابیل و خواهرشان انجام شد.[4]

حضرت علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) فرمودند: «مادر اولیه‌ی ما دوقلوزا بود». هم هابیل و هم قابیل هر کدام خواهر دو قلو داشتند. ترک اولایی که برای حضرت آدم (علیه‌السلام) پیش آمد، باعث شد که خلل در برخی رفتارهای بچه رخ دهد.

1.4- ارتباط آثار وضعی اعمال با آثار تکلیفی

انسان باید مراقب همه‌ی اعمالش باشد که عالِم، آینه‌ی اعمال آدم است. اثر وضعی اعمال با اثر تکلیفی اعمال متفاوت است. ولو اینکه عصیان و گناه ترمیم می‌شود، ولی اثر وضعی‌اش باقی می‌ماند.

1.5- حسادت، سبب جنایت قابیل

در برهان و نورالثقلین و بحار آمده است که بعد از اینکه این اتفاق افتاد و قربانی یکی قبول شد و دیگری خیر، شیطان شروع به وسوسه کرد. آتش شعله‌ی حسادت را که زمینه‌اش در قابیل بود، شعله‌ور شد و این قتل رخ داد.[5]

1.6- معنای «تقبّل»

در این آیه سه بار واژه‌ی «تقبّل» تکرار شده است. «تقبّل»، آن قبولی است که با شادمانی و فرح و استقبال و دل باز و صورت گشاده انجام شود.[6]

قابیل قسم خورد که تو را می‌کشم.

1.7- تقوا، شرط صحت و قبولی اعمال

«قال إنّما یتقبّل الله من المتقین». این سخن از کیست؟ در مرحله‌ی اول که سخن حضرت حق است. مراد این است که قبول نشدن عمل او به خاطر نبودن تقوا است. تقوا، هم شرط صحت است و هم قبول. هدایت اصلی به کمال تعلق می‌گیرد. ﴿هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾.[7] هرچند در یک مرحله قرآن، ﴿هُدًى لِّلنَّاسِ﴾[8] نیز هست.

2- تفسیر آیه 28

2.1- واکنش هابیل نسبت به تهدید قابیل

«لئن بسطت الی یدک»؛ این جمله، یکی از نکته‌های عملی تقوا است. خدا از پرواپیشگان قبول می‌کند؛ یعنی تو از آن‌ها نیستی که قربانی‌ات قبول شود. بعد هم یک نمونه‌ی رفتاری هابیل مطرح می‌کند. اگر تو به من دست‌درازی کنی، تا مرا بکشی، هیچ گاه من جواب تو را نمی‌دهم که تو را مجازات کنم و بکشم. نکته‌ی بسیار مهمی در اینجا است. گناهی آمده که منشأ آن حسد است. قوه‌ی شهوت و غضب، این‌ها را شعله‌ور می‌کند و چیزی که این‌ها را کنترل می‌کند، تقوا است. من این سلسله گناه تو را با سکوت و حلم و بردباری جواب می‌دهم.

2.2- خوف و خشیت الهی، مانع ارتکاب گناهان

«إنّی أخاف الله ربّ العالمین»؛

خوف الهی، مانع گناهان و قتل است. این بخش از آیه، دلیل بر این است که هابیل از علما و آگاهان بود. فضل و فضیلتش بیشتر بود. ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء﴾.[9] خشیت، از آنِ علما است. بین خوف و خشیت فرق است. خشیت، هراس الهی است، ولی خوف، مطلق ترس داشتن است.[10]

2.3- خوف اولیه و خوف بعد از خشیت

این ترس اگر به هراس از خدا رسید، خشیت می‌شود. بعد از آن یک مراقبتی می‌آید که خوف بعدی است. «أخافُ الله»، هم خوف اولیه است و هم خوف بعد از خشیت. قاعده‌ی ادبی است که «إذا اجتمعا إفترقا و إذا افترقا إجتمعا». اگر خوف و خشیت با هم بیایند، متفاوت هستند و اگر جدا بیایند، بر هم اطلاق می‌شوند.

2.4- ارتباط آیات

2.4.1- تقابل شکر و کفر

در سوره‌ی حشر خدای متعال می‌فرماید:

﴿كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ﴾.[11] در قرآن واژه‌ی مقابل کفر، شکر است. ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾.[12] ﴿إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[13] علت اینکه شکر است، این است که شکر مبدأ ایمان است و کفر، مبدأ همه‌ی الحادها. کفر، یعنی نعمت را نبین.

2.4.2- خواسته‌ی شیطان به کفر انسان

﴿كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ﴾.[14] شیطان می‌گوید کافر شو و بعد از کفر برائت می‌جوید و خودش می‌گوید از خدا می‌ترسم. هابیل به قابیل گنهکار می‌گوید من از خدا می‌ترسم و این کار را نمی‌کنم. تنها سپر حفاظتی مقابل عصیان‌کاران، خوف از حضرت حق است که به انسان توانایی می‌دهد.

2.4.3- ربوبیت الهی در برخی از آیات قرآن

در جریان حضرت موسی (علیه‌السلام) خدای متعال می‌فرماید: ﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾.[15] حضرت علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «آیات آخر سوره‌ی جاثیه را زیاد تلاوت بفرمایید». ﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.[16] از اختصاصات این آیه آن است که «ربّ السموات و ربّ الأرض» آمده و بعد جمع شده و «ربّ العالمین» آمده است. آخرش به عزیز حکیم ختم می‌شود؛ ﴿وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.[17] همه‌ی انسان‌ها در برابر نعمت‌های الهی به خصوص گنهکاران موقع ورود به جهنم، حالت جاثیه دارند. این کلمه در اصل به معنای نشستن سگان است.[18] تجسم اعمال این گونه است.

2.4.4- نسبت بین تجرّم، تجسّم و تجسّد

فاضلین نراقیین از تکامل برزخی، تعبیر به تجسد کردند. تجرم، تجسم و تجسد داریم. تجسم و تجسد بر هم اطلاق می‌شود. جِرم لطیف تر است و جسد از همه حجیم‌تر است. به مرحله‌ی اعلای تجسم اشاره کردند. دنیای انسان برای نقاشی بدن اخروی است.

2.4.5- نظر استاد در مورد معاد جسمانی و روحانی

به این نتیجه رسیدیم که حشر و نشر، هم معاد جسمانی است و هم روحانی است. جسمِ مثالیِ دنیوی است. این مثالی همین الآن حقیقت ما در حال برزخ است. آن بدن را می‌سازیم و گاهی تعلق به آن بدن می‌گیریم. خواب‌هایی که می‌بینیم، تعلق به همان بدن مثالی است.

علامه طباطبایی (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «هر وقت مراقبات خوبی داشتم، مکاشفات و تمثلات و خواب‌های خوب داشتم». و این مراقبات، روز خوب را می‌آورد. ﴿يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ﴾.[19] جلال و جمال انسان برای او حالات مختلف می‌سازد.

2.4.6- آیه‌ی دیگر در مورد ربوبیت الهی

﴿اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ.[20]

زمین، قراراگاه انسان است و آسمان، بناء انسان است. درباره شجره طیبه دارد: ﴿أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء﴾.[21] «فَأَحسَنَ صُوَرَکُم». «أرض» در آیت الکرسی،[22] یک معنایش این است که ارض اصطلاحی است. ولی به معنای ارض نفسانی هم هست. مزرعه‌ی نفسانی بدون مزرعه‌ی جسمانی نمی‌شود. متعلق به دو زمین می‌شود. مقام ولیّ الله، این‌ها را می‌پروراند.

«و رزقکم من الطَّیِّبات». خدا شما را از طیبات روزی می‌دهد. ترک اولای حضرت آدم (علیه‌السلام)، باعث خروج از بهشت شد و این سبب به وجود آمدن قابیل شد. شیطان از همین استفاده کرد. ﴿الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ﴾.[23] ﴿مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ﴾.[24] اکثر اضطراب‌های مردم از وسوسه است. یا شبهه‌ی علمی است و یا شهوت عملی است.

«ذلکم الله ربکم فتبارک الله رب العالمین». صحبت «ربّ العالمین» شد.

«رَبّ»، صفت فعلی است و از آن [مصادیق ربوبیت الهی]، افعال انسان‌ها است. افعال انسان‌ها دو شرط لازم دارد: شرط صحت که از آنِ فقه است. دیگری شرط کمال و قبول که مهم‌تر است.

2.4.7- تدلیس، کار ابلیس

تمام نزاع‌های عالم از گفت‌وگو شروع می‌شود. حتی در جنگ‌ها، اول نزاع لفظی شروع می‌شود. خدا مقام معظم رهبری را حفظ کند که فرمودند: «دشمن در حال جنگ نرم‌افزاری است. شبهه‌افکنی می‌کند». حکیم هستند و زیبا گفتند. ابلیس همه‌اش تدلیس می‌کند؛ یعنی کارها را عکس می‌کند.

2.4.8- آیه‌ی دیگر در مورد ربوبیت الهی

﴿وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.[25]

تمام انسان‌ها به سمت تجلی ربوبیت‌شان می‌روند.

2.4.9- پرهیز از قراردادن فرزند در جایگاه ربوبیت

امام سجاد (علیه‌السلام) در مقام اینکه انسان باید مراقب ربوبیت و ربّ‌اش باشد، جمله زیبایی دارند: «خدایا فرزندان ما را ربّ ما قرار نده». چیزی که گرفتاری مردم امروز است. چون فرزند، نتیجه‌ی انسان است. معلول، نباید جنبه‌ی علتی پیدا کند. ﴿أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ﴾.[26] اگر فرزند در مقام در مقام معلول باشد، شکرگزار نعمت‌ است، ولی اگر در حیطه‌ی علیت قرار گیرد، کفران نعمت است. باید زمانی بگذرد و انس زناشویی محقق شود و انسان صاحب فرزند شود و جایگاه پدری و مادری ایجاد شود.

«در مکتب حقایق پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی».[27]

2.4.10- ادعای ربوبیت فرعون

اینکه می‌گویند که فرعون ادعای خدایی کرد، اشتباه است. او ادعای ربوبیت کرد. ﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾.[28] همچنین در سوره‌ی شعراء – که بعد از سوره‌ی بقره، بیشترین تعداد آیات را دارد – از قول فرعون نقل می‌کند: ﴿قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾.[29]

2.5- لزوم توجه به نماز و شکرگزاری

ما باید در مقام نمازگزاری باشیم؛ چرا که ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ﴾.[30] حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اعلم أن الصلاة حجزة الله في الأرض ، فمن أحب أن يعلم ما أدرك من نفع صلاته فلينظر فإن كانت صلاته حجزته عن الفواحش والمنكر فإنما أدرك من نفعها بقدر ما احتجز»؛[31] برای نشان قبولی نماز ببینید سراغ گناه می‌روید، یا خیر. «إِنَّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا».[32] نماز، اولین قبولی است. عمود و ستون دین است. نماز، ظاهری دارد که ما خم و راست می‌شویم و باطنی دارد. «لله رب العالمین»، باطن نماز است که همه برای خداست. ان‌شاءالله نمازهای مقبول بخوانیم.

2.6- لزوم توجه به نماز شب

نمازهای نافله را دارید ادامه دهید. به خصوص نماز شب. «وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ».[33] در الهی‌نامه عرض کردم: «چه خوش است دوگانه‌ای در دل شب برای یگانه‌ای». نماز باعث می‌شود که ما سمت گناه نرویم.

2.7- وجوب اصل نماز از زمان حضرت آدم (علیه‌السلام) برای مؤمن و کافر

از زمان حضرت آدم (علیه‌السلام) تا کنون هست. ظاهرش تغییر کرده است، ولی حقیقت همان است. ما تعلق اوامر را به طبایع می‌دانیم، نه افراد. طبیعت، فرد اَتَمّی هم دارد که مورد توجه حضرت حق است.

لذا خطابات قرآن به «یا ایها الذین آمنوا» است. تمام مکلفین در موقع نماز و ماه مبارک، مأمور به نماز و روزه‌ هستند. «اللهمّ اجعَلنا مِنَ المُصَلِّین الشّاکرینَ المُتَّقینَ».

 


logo