« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

ادعاهای نژادپرستانه‌ی یهود و مسیحیان و پاسخ‌های قرآن به آن - آیات مربوط به مالکیت، خالقیت و برخی دیگر از صفات الهی/تفسیر آیه 18 /تفسیر سوره مائده

محتويات

1- عصاره جلسه گذشته
2- تناسب آیات
3- نکته ادبی و معرفتی از آیه 17
4- تفسیر آیه 18 (ادعاهای نژادپرستانه‌ی یهود و مسیحیان)
4.1- ادعای باطل دیگر یهود و مسیحیان
4.2- بطلان ادعای فرزند تشریفی خداوند در سوره توحید
4.3- نسبت صحیح محبت طرفینی بندگان با خداوند
4.4- اقسام معیت خداوند با بندگان (معیّت تکوینی و معیّت ثانویه)
4.5- نمونه‌هایی از معیّت ثانویه خداوند با بندگان
4.5.1- معیّت خداوند با نیکوکاران
4.5.2- معیّت خداوند با توبه‌کنندگان و طهارت‌پیشگان
4.5.3- معیّت خداوند با مجاهدان در راه خودش
4.5.4- معیّت خداوند با متقین
4.6- معرفت و شناخت، هدف از خلقت طوایف مختلف بشر
4.7- ادعای یهود و نصاری در مورد فرزندی عزیر و مسیح (علیهماالسلام) برای خداوند
4.8- براهین خداوند بر ادعای باطل یهود در آیه
4.8.1- برهان اول: عذاب خداوند، دلیل بر عدم نسبت فرزندی و دوستی با او
4.8.1.1- مسخ یهود، یکی از عذاب‌های آنان در دنیا
4.8.1.2- قتل انبیا (علیهم‌السلام)، یکی از گناهان یهود
4.8.1.3- اراده‌ی الهی بر باقی ماندن انبیا و ائمه (علیهم‌السلام)
4.8.2- برهان دوم: اختیار خداوند در غفران یا عذاب بندگان
4.8.3- برهان سوم: بازگشت همه به سوی خداوند
4.9- اسماء «سُبّوح»، «قُدّوس» و «صَمَد» در نفی ادعاهای باطل یهود و نصاری
4.10- نمونه‌هایی از ادعاهای باطل بنی‌اسرائیل در سوره مائده
4.10.1- آیه اول و دوم
4.10.1.1- پاسخ خداوند به این دو ادعای باطل
4.10.2- آیه سوم و چهارم
4.11- برخی از آیات مربوط به غفران خداوند
4.12- نسبت خالقیت و مالکیت و قدرت و علم خداوند با اسم شریف «سبحان»
4.13- عبودیت حضرت مسیح (علیه‌السلام)
4.14- برخی از آیات مربوط به خالقیت و مالکیت خداوند در دنیا و قیامت
4.14.1- آیه اول
4.14.2- آیه دوم
4.14.3- آیه سوم
4.14.4- آیه چهارم
4.14.5- آیه پنجم
4.14.6- آیه ششم
4.14.7- آیه هفتم
4.14.8- آیه هشتم
4.14.9- آیه نهم
4.15- امتیاز انسان‌ها بر اساس یقین و اعمال صالح
4.16- سرانجام مؤمنین و صاحبان نفس مطمئنه
4.17- مدعای بدون دلیل و برهان یهود و نصاری
4.18- بهترین برهان، ائمه (علیهم‌السلام)
4.19- پاسخ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ادعاهای باطل یهود و نصاری
4.20- ادعای بدون دلیل یهود و نصاری

 

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 18 /ادعاهای نژادپرستانه‌ی یهود و مسیحیان و پاسخ‌های قرآن به آن - آیات مربوط به مالکیت، خالقیت و برخی دیگر از صفات الهی

 

﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾.[1]

1- عصاره جلسه گذشته

در آیه گذشته حکم به کفر کسانی بود که حضرت مسیح (علیه‌السلام) را خدا یا فرزند خدا می‌دانستند. برهان آورده شد که مالکیت و ملکیت خداوند، این اعتقاد را نفی می‌کند. اینکه خداوند اگر اراده هلاکت مسیح و مریم و آنچه در زمین است کند، هیچ کس نمی‌تواند جلوگیری کند. ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾.[2] خداوند، اراده‌ی مطلقه دارد. خالقیت، مالکیت و ملکیت و اراده مطلقه و قدرت، دلیل بر نفی خدا بودن یا فرزند خدا بودن حضرت مسیح بن مریم (علیه‌السلام) است.

2- تناسب آیات

پس از بیان برهان‌های عقلی به واسطه خالقیت و اراده مطلقه و ملکیت و مالکیت و قدرت بر نفی خدا بودن حضرت عیسی (علیه‌السلام)، یا نسبت فرزندی خدا به ایشان، در این آیه 18 سوره مبارکه مائده، خداوند نفی و رد دیگری بر عقاید یهود و نصاری دارد. یکی از خصلت‌های یهود و نصاری نژادپرستی است. الآن هم ملاحظه می‌کنید.

3- نکته ادبی و معرفتی از آیه 17

﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾.[3]

تقدم خبر با عنوان «لله»، حصر را می‌رساند. «یَخلُقُ» که وزن فعل مضارع است، استمرار را می‌رساند. مُلکیت و مالکیت، خاص باری‌تعالی است و خلقت هم ادامه دارد. خلقت که ادامه داشته باشد، کل موجودات از حیطه مالکیت خدا خارج نیستند و یکی از این موجودات عیسی مسیح (علیه‌السلام) است.

4- تفسیر آیه 18 (ادعاهای نژادپرستانه‌ی یهود و مسیحیان)

4.1- ادعای باطل دیگر یهود و مسیحیان

﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ﴾

این‌ها ادعا کردند که ما فرزندان و دوستان خدا هستیم. ادعای فرزندی تشریفی داشتند، نه تکوینی (یعنی نگفتند که خداوند پدر ماست). یکی از مهم‌ترین رابطه‌ها رابطه پدری و فرزندی است. «أبناء»، جمع «إبن» است. قبلا گفتیم اینکه به فرزند، ابن می‌گویند به جهت این است که تداوم زندگی پدر در فرزند است. «بناء الوالد علی الابن».[4]

4.2- بطلان ادعای فرزند تشریفی خداوند در سوره توحید

این‌ها ادعای فرزندی تشرفی داشتند. در سوره مبارکه توحید، ﴿اللَّهُ الصَّمَدُ﴾،[5] بیان ﴿هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ [6] است. ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾،[7] بیان ﴿اللهُ الصَّمَدُ﴾ است.

4.3- نسبت صحیح محبت طرفینی بندگان با خداوند

در قرآن، بُنُوّت تشریفی و تشرفی نیامده است، ولی خود محبت آمده است. ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ﴾.[8] در مباحث معرفتی‌مان رسیدیم که خدا فاعل بالحب و بالعشق است. رابطه خدا با انسان، رابطه محبت است.

4.4- اقسام معیت خداوند با بندگان (معیّت تکوینی و معیّت ثانویه)

دو نکته اینجا هست؛ اول اینکه همراهی خداوند با همه موجودات تکوینا استفاده می‌شود. ﴿وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾.[9] دوم اینکه همراهی خداوند با کسانی که وفای به عهد دارند و مؤمن هستند، به صورت معیت ثانویه است.

4.5- نمونه‌هایی از معیّت ثانویه خداوند با بندگان

4.5.1- معیّت خداوند با نیکوکاران

﴿وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾.[10] خداوند، همه موجودات را دوست دارد. ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بود. از سوی ما شاید محبت باشد و شاید نباشد. اگر محبت بود،‌ محبت دیگری به وجود می‌آید. بر اساس فطرت دوم انسان به وجود می‌آید و محبتی پدید می‌آید که بر اساس محبت است. «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ».[11] همچنین در آیه دیگری می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾.[12]

4.5.2- معیّت خداوند با توبه‌کنندگان و طهارت‌پیشگان

برای همین در اینجا دیگر طهارت، توبه، احسان و قتال فی سبیل الله و مقاومت در راه خداوند و کرامت و مانند آن، نتیجه محبت است؛ لذا خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾؛[13] خداوند توابین و آن‌هاکه پاک و پاکیزه هستند را دوست دارد.

4.5.3- معیّت خداوند با مجاهدان در راه خودش

یا در جای دیگر در مورد مجاهدان در راه خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ﴾؛[14] خداوند کسانی که جهاد در راه خدا دارند را دوست دارد. این محبت ثانویه است. این محبت بر اساس جهاد است. زیر بنای محبت، توبه است، طهارت است، احسان است، مقاومت است، استقامت است: ﴿الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾.[15]

4.5.4- معیّت خداوند با متقین

برای همین در اینجا اصل مهمی استفاده می‌شود و آن، اینکه رابطه بین خدا و انسان و موجودات، محبت است. از این محبت، اصل دیگری به وجود می‌آید که در آن مُسارَعَه است که هدایت است؛ ﴿هدی للمتقین﴾،[16]

4.6- معرفت و شناخت، هدف از خلقت طوایف مختلف بشر

و سپس معرفت است؛ ﴿وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾. [17] طوایف مختلف انسان برای معرفت است و برای اینکه همدیگر را بشناسند؛ اما نه برای نژادپرستی، یا افتخارکردن به همه؛ بلکه اگر هم را می‌خواهند، بشناسند؛ ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾ وسیله سیر انسان تقوا است. ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾.[18] ادعای یهود و نصاری نژادپرستانه بود.

4.7- ادعای یهود و نصاری در مورد فرزندی عزیر و مسیح (علیهماالسلام) برای خداوند

﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ؛[19] یهود می‌گفت که عزیر ابن الله و مسیحیت می‌گفتند مسیح ابن الله. هر دو ناشایسته و کفر است.

4.8- براهین خداوند بر ادعای باطل یهود در آیه

4.8.1- برهان اول: عذاب خداوند، دلیل بر عدم نسبت فرزندی و دوستی با او

﴿قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ﴾

ای رسول خدا، حال برهان بیاور و بگو: اگر شما فرزندان و دوستان خدا هستید، چرا شما را با گناهان‌تان عذاب می‌کند؟ این فراز، هم برهان نقضی است و هم حلی. از راه قیاس استثنایی است. اگر حرف شما درست است، چرا خداوند شما را عذاب می‌کند؟ از اینکه عذاب می‌شوید، نتیجه گرفته می‌شود که شما محبوب خدا نیستید. ذنوب، دنباله کارهای انسان است.[20] دوست، دوست را آزار نمی‌دهد. در زندگی‌های خانوادگی اگر مردی زن را آزار داد، یا برعکس، اساس محبت را به هم ریخته است. عذاب الهی ابتدایی نیست؛ بلکه پاداشی و کیفری است؛ برای همین منافاتی با محبت الهی ندارد. اگر شما فرزندان خدا هستید، چرا خدا شما را عذاب می‌کند؟

4.8.1.1- مسخ یهود، یکی از عذاب‌های آنان در دنیا

در قرآن به برخی از عذاب‌های بنی‌اسرائیل اشاره شده است؛ مانند: ﴿فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ﴾؛[21] چرا مسخ می‌شوید؟ - یکی از تمثل اعمال، این است که انسان را مسخ می‌کند - در سوره نساء در مورد عقوبت دیگر ایشان می‌فرماید: ﴿نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ﴾.[22]

4.8.1.2- قتل انبیا (علیهم‌السلام)، یکی از گناهان یهود

﴿أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾.[23] حرف‌های ناشایستی زدند و کارهایی که خدا نمی‌پسندید، انجام دادند؛ مانند: قتل انبیا (علیهم‌السلام)، در آتش قرار دادن حضرت ابراهیم (علیه‌السلام). در مورد قتل انبیا (علیهم‌السلام)، قرآن می‌فرماید: ﴿وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ﴾،[24] همچنین در جای دیگری می‌فرماید: ﴿وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ﴾.[25]

4.8.1.3- اراده‌ی الهی بر باقی ماندن انبیا و ائمه (علیهم‌السلام)

در مورد حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) بعد از مشکلاتی که ایشان سپری کرد، خداوند می‌فرماید: ﴿وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ﴾.[26] با این مسائل اراده الهی به این تعلق گرفت که مخالفان را عذاب کند و موحدان را پیروز گرداند. خداوند، کلمه‌ی باقیه را در نسل انبیای الهی و حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) قرار داد. این حضرت رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و به لحاظ ولایت [در زمان ما،] امام زمان (علیه‌السلام) است. بقیت الله است. اراده الهی به این تعلق گرفت که ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي﴾.[27] این آیه در سوره مجادله - که سوره جدل و برهان است و خداوند، پیامبرش را به جدال احسن با کافران و مشرکین فرا می‌خواند: ﴿وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[28] و این سوره مجادله، تنها سوره‌ای است که در تمام آیاتش، اسم شریف «الله» است – آمده است. در نفی حرف یهود و نصاری که خواستند خود را منتسب به خدا قرار بدهند و نورچشمی باشند و خود را در حفاظ امنیتی قرار بدهند، باید به آن‌ها گفت که چرا مورد عذاب الهی با گناهان خود واقع شدید؟ این دلیل بر این است که نورچشمی نیستید. مؤمنین نورچشمی هستند.

4.8.2- برهان دوم: اختیار خداوند در غفران یا عذاب بندگان

«بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ»؛ شما بشری از مخلوقات باری‌تعالی هستید. «يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ».

اراده‌اش به هر کسی تعلق بگیرد، می‌بخشد و هر کس اراده کند، عذاب می‌کند. این غفران و عذاب که دو نقطه مقابل یکدیگر است، بر اساس محبت انسان به خداست. کسانی که حب خدا در دل‌شان است، اهل غفران هستند. کسانی که بغض الهی دارند، اهل عذاب هستند. این هم پاداشی است. خدا غضب ابتدایی ندارد. اراده و خالقیت خدا مطلق است. کسی در برابر اراده خداوند، تاب مقاومت ندارد.

مالکیت آسمان‌ها و آنچه در آن و بین آن و زمین است، در اختیار حضرت حق است.

4.8.3- برهان سوم: بازگشت همه به سوی خداوند

«وَإلیهِ المَصیر»؛

«مَصیر»، یعنی پایان کار. «إلیه المصیر»، یعنی «إلی هو المصیر». مصیر موجودات، الی الله است. در خلقت و ملکیت، صحبت آغاز است و در مصیر، صحبت معاد و پایان است. از خدایید و به سوی خدا می‌روید؛ ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾.[29] هندسه نظام آفرینش بر اساس مُلک و مِلک الهی چینش می‌کند. ﴿مالِکِ یَومِ الدِّینِ﴾[30] و «مَلِکِ یَومِ الدِّینِ»، هر دو قرائت شده است. ما قرائت «مَلِک» را ترجیح می‌دادیم؛ چرا که هر مَلِکی، مالک است، ولی نه هر مالکی، مَلِک نیست. یهود و نصاری هم از مالکیت خدا خارج نیستند. «وَلاَ يُمْكِنُ اَلْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ».[31]

﴿إِلَىٰ رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا﴾؛[32] مبدأ و منتها خداست. صیرورت همه موجودات به حضرت حق است.

4.9- اسماء «سُبّوح»، «قُدّوس» و «صَمَد» در نفی ادعاهای باطل یهود و نصاری

سخن یهود و نصاری که گفتند: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾،[33] ما باید به این جهت فکر کنیم که خداوند جسم نیست، تا والد و مولود باشد. این صحبت کسانی است که کافر شدند. سبوح و قدوس است. منزه از زاد و ولد است. «سُبّوح» و «قُدّوس»، زاییده‌ی اسم شریف «صَمَد» است. «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر». بستر توحید، تسبیح است. عُزَیر و حضرت مسیح (علیه‌السلام)، مخلوق خدا هستند. خدا منزه از شریک در ربوبیت است. بعد از این برهان‌ها که در آیه گذشته بیان کردیم، بر اساس خالقیت، مالکیت، قدرت و خلقت و آفرینش، واسطه‌ی همه این براهین، «سُبّوح» و «قُدّوس» است. ملائکه و روح هم ذکر سبوح و قدوس را می‌گویند. روی این ذکر تاکید داریم که بستر توحید است.

﴿ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ.[34]

در نتیجه اینکه خداوند فرزند ندارد و نسبت فرزندی دادن به خداوند، نسبت افراطی است.

4.10- نمونه‌هایی از ادعاهای باطل بنی‌اسرائیل در سوره مائده

4.10.1- آیه اول و دوم

لذا خداوند در آیات 72 تا 75 سوره مائده، کسانی که قائل به این نسبت‌های کفرآمیز شدند، مذمت می‌کند؛

﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ﴾.[35]

﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ ﴾.[36]

4.10.1.1- پاسخ خداوند به این دو ادعای باطل

خداوند در جواب این دو ادعای باطل می‌فرماید:

﴿مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ﴾.[37]

به این آیات می‌رسیم.

4.10.2- آیه سوم و چهارم

نظر دین اسلام نسبت به عزیر و مسیح (علیهماالسلام)، این است که مخلوق الهی هستند؛ لذا در سوره نساء در مورد این نسبت‌های باطل مسیحیان نسبت به حضرت مسیح (علیه‌السلام) می‌فرماید:

﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا﴾.[38]

یا در سوره مائده می‌فرماید: ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴾.[39]

این دو آیه هم عصاره‌ی این آیات و تفسیر آیه به آیه است. می‌فرماید که غلو در دین نکنید و جز حق نگویید. این دو پیامبر، رسول الهی هستند. «إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ».

«وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا».

4.11- برخی از آیات مربوط به غفران خداوند

اینجاست که غفران، عذاب، مالکیت و ملکیت آسمان و زمین و آنچه در آن است، از خداست و به سوی خداست. اختیارش در دست حضرت باری‌تعالی است. لذا در مورد غفران الهی می‌فرماید: ﴿وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[40]

در سوره مائده به این آیه خواهیم رسید: ﴿أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾.[41]

4.12- نسبت خالقیت و مالکیت و قدرت و علم خداوند با اسم شریف «سبحان»

حرف دقیقی که داریم، این است که واسطه‌ی خالقیت و بستر مالکیت و ملکیت و واسطه‌ی برهان قدرت و علم، همه به اسم شریف «سبحان» برمی‌گردد.

4.13- عبودیت حضرت مسیح (علیه‌السلام)

وقتی چنین باشد، صحبت جناب مسیح (علیه‌السلام) نیز این است که ﴿لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ﴾.[42] ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ﴾.[43] کسی که تسبیح کند، عبدالله می‌شود. مسیح و عزیر (علیهماالسلام)، عبدالله هستند و نمی‌توانند «إبن الله» یا خود «الله» باشند.

4.14- برخی از آیات مربوط به خالقیت و مالکیت خداوند در دنیا و قیامت

4.14.1- آیه اول

در سوره بقره در مورد مالکیت خداوند می‌فرماید:

﴿أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾[44]

4.14.2- آیه دوم

در سوره روم هم در مورد خالقیت باری‌تعالی می‌فرماید: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ﴾.[45]

4.14.3- آیه سوم

در سوره حجر نیز می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ﴾.[46] باید این شهادت را بدهیم.

باید بستر دل‌مان را باز کنیم، تا به آنچه خدا برای ما مقدر کرده است، برسیم.

4.14.4- آیه چهارم

﴿الم﴾، [47] ﴿ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾،[48] ﴿وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ.﴾[49]

4.14.5- آیه پنجم

در سوره مبارکه مریم، تفسیر آیه به آیه خوب مطرح شده است. ﴿ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ﴾.[50] خدای خالق آسمان و زمین را باید عبادت کنیم و عبادت بی زحمت نمی‌شود. تکلیف، یعنی زحمت.[51]

﴿هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا﴾.[52] آیا برای خداوند، دو و هم نام و همگامی سراغ داری که یهود و نصاری گفتند ما با خدا نسبت داریم؟ بله، نسبت همه‌ی مخلوقات با خدا نسبت محبت است؛ اما فرزندی تشرفی، خیر.

اینکه در توراتِ الآن تعبیر پدر و فرزندی شده است، جزو تحریفات است؛ مثلا در این تورات فعلی آورده‌اند: «خدا با حضرت یعقوب (علیه‌السلام) کشتی گرفت!

همه‌ی ما به سوی قیامت می‌رویم؛ و وقتی رفتیم، هیچ چیزی قابل انکار نیست.

4.14.6- آیه ششم

در سوره فرقان می‌فرماید: ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا﴾.[53]

خداوند، سُبّوح و قُدّوس است و منزه از همه‌ی نواقص است و مالک و مَلِک و قادر و خالق است و مقصد و مقصود موجودات است و مرجع موجودات است.

4.14.7- آیه هفتم

﴿قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾؛[54] شفاعت از آنِ خداست. شفاعت پارتی‌بازی نیست؛ بلکه یعنی انسان خوبی‌ها را با خود برمی‌دارد و آن خوبی‌ها همراه او می‌شود.[55] ﴿وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ﴾.[56] در قیامت، انسان تک می‌شود. انسان همراه با عمل خودش است و خدا با این عمل همراهی می‌کند. شفاعت، یعنی همگامی خداوند با محبت انسانی که برای خدا و عبادت به دست آورده است.

4.14.8- آیه هشتم

اینجاست که مُلک خداوند در قیامت معنا می‌شود: ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾.[57]

خدا را شاکریم که ما را در محضر چنین آیاتی قرار داد. خدا درجات حضرت استادم علامه حسن زاده (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) را متعالی کند که می‌فرمودند: «خدا چقدر ما را اکرام کرد که با ما حرف زد».

4.14.9- آیه نهم

در سوره عنکبوت نیز در مورد مالکیت خداوند در روز قیامت می‌فرماید: ﴿یُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَن يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ﴾.[58]

کسی که صفت غفران دارد، سبب می‌شود که گناه انسان را نمی‌بیند و واجد صفت مهربان، از گناه انسان می‌گذرد. ما هم اگر می‌خواهیم از خطاهای‌مان بگذرند، از خطاهای دیگران چشم‌پوشی کنیم؛ «إرحم ترحم».[59] برگشت و انقلاب‌تان، همه به سوی حضرت حق است.

4.15- امتیاز انسان‌ها بر اساس یقین و اعمال صالح

برای همین است که انسان معادنگر و آخرت‌نگر است. یهود و نصاری به بزرگ‌شان می‌رسند:

﴿وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾[60] از مصادیق یقین، مرگ و قیامت است. مسیری که با عبادت و اطاعت و استقامت باید به مرحله‌ای برسیم که بگوییم: ﴿رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ﴾.[61] هر کس عمل خودش برای او تجلی می‌کند.

4.16- سرانجام مؤمنین و صاحبان نفس مطمئنه

در «إلیه المصیر» که پایان ما خداست و سرانجام با این خطاب: ﴿فَادْخُلِي فِي عِبَادِي﴾،[62] ﴿وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾[63] با پرچم عبودیت به بهشت وارد خواهیم شد.

4.17- مدعای بدون دلیل و برهان یهود و نصاری

در سوره بقره فرمود: ﴿وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾.[64]

این آرزوهای آن‌هاست که گمان می‌کنند فقط یهود و نصاری وارد بهشت می‌شوند. قرآن فرمود که برهان بیاورید؛ ولی آن‌ها برهان نداشتند و هنگامی که برهان نداشتند، همگام و همراهی ندارند.

4.18- بهترین برهان، ائمه (علیهم‌السلام)

الحمد لله رب العالمین که ما بهترین برهان را همراه خودمان داریم؛ لذا در اینجا باید این نعمت را متذکر باشیم و ذکر کنیم. ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴾.[65] بهترین برهان، برهان وجود اسمای حسنای الهی است که ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) هستند. برای همین باید بخوانیم: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بأمیرالمؤمنین و أولاده المعصومین». ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴾؛[66] خداوند به اهل کتاب می‌فرماید: اگر راست می‌گویید، آرزوی مرگ کنید؛ ولی این کار را نمی‌کنید. خط سیر ما به سوی حضرت‌حق است.

4.19- پاسخ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ادعاهای باطل یهود و نصاری

معاد، ما را از نژادپرستی دور می‌کند. در سوره بقره می‌فرماید: ای پیامبر بگو آیا در مورد خداوند با ما محاجّه می‌کنید؛ در حالی که: ﴿هُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ﴾.[67] از حق هستیم و به سوی حضرت حق می‌رویم.

«إلیه المصیر» با ﴿إِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ[68] با هم متفاوت است. ان‌شاء‌الله با دست پر به سوی حضرت حق برویم. شفیع داریم و تنها نیستیم و همراه داریم. کسانی که نماز می‌خوانند، همراه دارند.

4.20- ادعای بدون دلیل یهود و نصاری

﴿فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾.[69] واسطه‌ی همه‌ی این براهین، اسم «سُبحان» است. کسانی که نژادپرستی‌ کنند و بگویند ابن الله هستیم و بخواهند پارتی بازی کنند، این چنین نیست. اگر به محکمه الهی می‌رود، باید همراه داشته باشد.

 


logo