« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم



 

 

1- عصاره جلسه گذشته2

2- تفسیر آیه 162

2.1- انواع نور2

2.1.1- نور جسمانی2

2.1.2- نور حقیقی3

2.2- نورانیّت نماز3

2.3- نورانیّت وضو3

2.4- تشکیک در نور4

2.5- تناسب آیات4

2.6- مرجع ضمیر «بِهِ» در «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ»4

2.7- هدایت پیروان رضوان الهی با نور و کتاب4

2.8- انواع هدایت4

2.8.1- هدایت تکوینی و عمومی5

2.8.2- هدایت تشریعی5

2.8.3- هدایت توفیقی5

2.8.4- هدایت به بهشت5

2.9- انواع هدایت در قرآن به اعتبار هدایت‌کننده5

2.9.1- انحصار هدایت به خدا5

2.9.2- استناد هدایت به قرآن و پیامبر5

2.10- رضوان الهی؛ متعلق هدایت6

2.11- نکته‌ی معرفتی-ادبی هدایت6

2.12- معنای رضوان6

2.13- انواع هدایت در مرحله‌ی اولیه6

2.13.1- هدایت ابتدایی7

2.13.2- هدایت غیر ابتدایی7

2.14- رضوان الهی؛ پیش‌نیاز هدایت7

2.15- اهمیت رضوان الهی7

2.16- نکته‌ی سیروسلوکی مهم در مورد رضایت8

2.17- اراده‌ی رضایت مخلوق از خالق در آیه8

2.18- خصلت‌های پیروان رضوان الهی8

2.18.1- خصلت اوّل: هدایت به سبل السلام8

2.18.1.1- معنای سبل السلام8

2.18.1.2- هدایت به سبل الله؛ هدایت به سبیل الله و سبیل الجنّة9

2.18.2- خصلت دوم: هدایت به خروج از ظلمات به نور9

2.18.2.1- مقام دفع و رفع از ظلمت9

2.18.2.2- معانی «إِذْن»9

2.18.3- خصلت سوم: هدایت به صراط مستقیم10

2.19- آیات دیگر در مورد خروج از ظلمات به نور10

2.19.1- آیه‌ی اوّل10

2.19.2- آیه‌ی دوم10

2.19.3- آیه‌ی سوم10

2.19.4- آیه‌ی چهارم11

2.19.4.1- شکرگزاری، اساس رسیدن به صراط مستقیم11

2.19.5- آیه‌ی پنجم11

2.19.6- آیه‌ی ششم11

2.20- آخرین نعمت ویژه؛ هدایت به صراط مستقیم12

2.21- توضیح اسم شریف «هادی» و نکته‌ی معرفتی مهم12

2.22- زیبایی گفتار و کردار پیروان رضوان الهی12

2.23- رسیدن به مقام عندیت و دعوت دیگران به دارالسلام13

2.24- نتیجه‌ی بحث13

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 16 /انواع نور - انواع هدایت - رضوان الهی، پیش‌نیاز هدایت - هدایت خداوند به سبل السلام

 

﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[1]

﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ۚ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ۗ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[2]

1- عصاره جلسه گذشته

در آیه‌ی گذشته، صحبت از نور و کتاب شد. باز خدا را سپاس‌گزاریم که در محضر نور و کتاب هستیم. تمام اشیای عالم بر اساس نور، خودشان را نشان می‌دهند. اگر نور نباشد، می‌توان گفت: هیچ چیزی وجود ندارد.

2- تفسیر آیه 16

2.1- انواع نور

دو نور است:

2.1.1- نور جسمانی

نور جسمانی؛ مانند خورشید و ستارگان و ماه؛ به تعبیر آیه‌ی شریفه‌ی قرآن در سوره‌ی نوح: ﴿وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا﴾.[3] اینکه در محضر آیات هستیم، از نورانیّت اجسام است.

2.1.2- نور حقیقی

این نورانیّت اجسام، نور دیگری را دارد که نور حقیقی است؛ نور مادی نیست؛ نور فرامادی است که نور باری‌تعالی است. در آیه‌ی گذشته که صحبت بود که ﴿قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ﴾.[4] عرض کردیم که این نور، آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است (نورانیّت معنوی ایشان) و قرآن است. در سوره‌ی نور هست: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ﴾.[5] نورانیّت، چیزی است که اگر نباشد، موجودات نه قابل رؤیت هستند و نه قابل هدایت. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) همانند نورافکنی روشن و نورافشان در تمام جوامع بشری و حتّی ادیان بشری دارند نورافشانی می‌کنند.

2.2- نورانیّت نماز

روایت عجیبی نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و ائمه دیگر ما (علیهم‌السلام) فرمودند: «إذا صلّيت الصلاة لوقتها صعدت ولها نور شعشعاني، وتفتح لها أبواب السماء حتّى تنتهي إلى العرش، فتشفع لصاحبها وتقول: حفظك الله كما حفظتني»؛[6] «إذا صلّيت الصلاة لوقتها صعدت ولها نور شعشعاني»؛ نمازی که انسان در وقتش بخواند، نور نورانی‌ای دارد که «تفتح لها أبواب السماء حتّى تنتهي إلى العرش، فتشفع لصاحبها وتقول: حفظك الله كما حفظتني»؛ این نور، ابواب آسمان را باز می‌کند تا عرش و سخن می‌گوید و خطاب می‌کند به نمازخوان که خدا، تو را حفظ کند، مرا حفظ کردی. پس نماز ما تبدیل به یک نورانیّت می‌شود و این است که داریم: «الصلاة عمود الدين»؛[7] ما را تا آسمان‌ها و عرش اعلی می‌کشاند.

2.3- نورانیّت وضو

نسبت به وضو هم داریم که «أَنَّ الْوُضُوءَ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ»؛[8] همین‌طور است و جالب اینجاست که فردای قیامت هم، امت آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) در بین امم، یک علامت دارند: «یحشره الله امتی یوم القیامة بین الامم غرا محجلین من آثار الوضوء»؛[9] امت من، نور سپیدی بین پیشانی دارند از اثر وضو که با این خوش‌سیمایی و نور سپید شناخته می‌شوند. مستحضرید که یکی از القاب حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم، قائد غر المحجلین است.

این است که نماز، ما را در مسیر نورانیّت حقّ قرار می‌دهد و این نور، هست که هست.

2.4- تشکیک در نور

در مباحث عرفانی هم گفتیم: نور مانند وجود، دارای مراتب است؛ از نور جسمانی شروع می‌شود تا نور هدایتی آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) تمثّل و تجسّم پیدا می‌کند و در نور نماز به ظهور و بروز می‌رسد و تا جایی می‌رسد که در سوره‌ی حدید دارد: ﴿يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم﴾؛[10] تا اینکه مؤمنین و مؤمنات در فردای قیامت در بین نورشان و با نورشان هدایت می‌شوند.

2.5- تناسب آیات

پس از اینکه در آیه‌ی گذشته، صحبت از نورانیّت کتاب مبین شد و عرض کردیم که این نور و کتاب مبین، آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و قرآن هستند و این دو در مقام عند اللهی، یکی هستند؛ حال در این آیه صحبت از هدایت است. ببینید چقدر سنخیت آیات، دقیق است. در آنجا صحبت از نور و کتاب مبین بود و حال در این آیه، نور و کتاب مبین تشریح می‌شود. ما بارها عرض کردیم و بحمدالله به این مطلب رسیدیم که آیات، یکی پس از دیگری که می‌آیند، هر آیه‌ای تفسیر و تفصیل آیه‌ی گذشته است.

2.6- مرجع ضمیر «بِهِ» در «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ»

نور و کتاب مبین «یهدی به». این ضمیر «به»، چه به نور برگردد و چه به کتاب برگردد، هر دو یکی است؛ به حقیقت نور و کتاب برمی‌گردد که یکی است؛ به معنای این دو باز می‌گردد. عرض کردیم که آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و قرآن در مقام ارسال و انزال -ارسال رسول و انزال کتب و کتاب- در مقام حقیقت، یکی هستند.

2.7- هدایت پیروان رضوان الهی با نور و کتاب

«يَهْدِي بِهِ اللَّهُ»؛ خداوند هدایت می‌کند به‌وسیله‌ی این نور و کتاب، «مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ»؛ کسی که پیرو رضا و رضوان الهی باشد. جمله‌ی بسیار دقیق و بسیار، به عبارت بهتر با هدایت و دقت است.

2.8- انواع هدایت

عنایت دارید که با توجه به موضوع هدایت در قرآن، هدایت باری‌تعالی نسبت به انسان‌ها، دارای مراتب است؛ چند مرتبه است. اولاً که هدایت ذاتی و بالذّات از آن خداست و دیگران اگر هدایت دارند، به اذن الهی هدایت دارند و این هدایت، چند نوع است:

2.8.1- هدایت تکوینی و عمومی

یک هدایت عمومی داریم؛ همه‌ی موجودات هدایت شدند؛ ﴿الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى﴾،[11] ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾؛[12] خداوند،‌ همه‌ی موجودات را آفریده است و برای آن‌ها یک هدایت عمومی قرار داده است از انسان و غیر انسان. به انسان، عقل و هوش داد. هوش مصنوعی هم که الان رواج پیدا کرده است، یک بخش از هوش انسان است. اسم این هدایت را می‌گذاریم: هدایت تکوینی.

2.8.2- هدایت تشریعی

یک هدایت دیگر داریم به اسم تشریعی که به اقتضای نیاز فردی و اجتماعی انسان‌ها، نیاز به پیامبر دارند.

2.8.3- هدایت توفیقی

یک هدایت سوم هم داریم که نامش را هدایت توفیقی یا پاداشی یا کیفری می‌گذاریم. هدایتی است که کسانی که در راه قرار گرفته‌اند، هدایت می‌شوند؛ ﴿وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾،[13] در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره خواندیم.

2.8.4- هدایت به بهشت

نوع چهارم هدایت که نتیجه‌ی قبلی‌ها است -یعنی هر هدایتی که می‌آید، نتیجه‌ی هدایت قبلی است- هدایت به بهشت است و به عبارت بهتر، نتیجه گرفتن.

برای همین در این آیه‌ی شریفه صحبت از هدایت است؛ «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ».

2.9- انواع هدایت در قرآن به اعتبار هدایت‌کننده

2.9.1- انحصار هدایت به خدا

با توجه به آیات هدایت در قرآن -موضوع هدایت در قرآن، موضوع خیلی گسترده‌ای است.- برخی از آیات، هدایت را فقط منحصر به خدا می‌دانند؛ مانند سوره‌ی فرقان، آیه 31: ﴿كَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا﴾.[14]

2.9.2- استناد هدایت به قرآن و پیامبر

برخی از آیات، هدایت را به قرآن و پیامبر استناد می‌دهند؛ مانند همین این آیه که ضمیر «به»، به نور و قرآن باز می‌گردد که قرآن و نبی است و یا آیات دیگر مانند: ﴿إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾،[15] ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾.[16] جالب اینجاست که در بعضی از آیات دیگر، هدایت از آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و انبیای الهی گاهی نفی شده است؛ ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ﴾؛[17] تو هر کس را بخواهی، نمی‌توانی هدایت کنی؛ بلکه هدایت از آن خداست.

2.10- رضوان الهی؛ متعلق هدایت

یا در بعضی دیگر از آیات مانند: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ﴾[18] و «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ»، متعلق هدایت، رضوان الهی است.

عرض ما این است که هدایت‌های قرآن، منافاتی با هم ندارد. هر یکی از این‌ها، پیش‌نیاز دیگری است.

2.11- نکته‌ی معرفتی-ادبی هدایت

نکته‌ی زیبای دیگری که از خود واژه‌ی «هدایت» استفاده می‌شود، این است که هدایت، همیشه همراه با لطف و مهربانی است. در ادبیات هم عرض کردیم که هدایت، گاهی متعدی بنفسه است و گاهی متعدی به باء و گاهی هم به الی. هدایت در اینجا، متعدی به باء است که یعنی: هدایت را به‌وسیله‌ی نور و کتابی که روشن‌گر است، می‌رساند به کسانی که در رضوان الهی قرار گرفته‌اند. این رضوان الهی، نکته‌ی بسیار دقیقی است.

2.12- معنای رضوان

رضوان، بزرگ‌ترین خشنودی است. خشنودی زیاد را عرب، «رضوان» می‌گوید.[19] به عبارت دیگر بالاترین مرتبه‌ی رضا را رضوان می‌گویند. وقتی که انسان از چیزی، خیلی خشنود باشد، رضوان می‌گویند. می‌توان گفت که رضوان، رضای کثیر کیفی و کمی است. در این آیه صحبت از رضوان است: ﴿رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ﴾؛[20] کسانی که رضایت الهی را متابعت کردند و پیروی کردند و توجّه‌شان به رضای خداوند بود، هدایت‌شان به «سبل السلام» است.

2.13- انواع هدایت در مرحله‌ی اولیه

نکته‌ی دیگری که خیلی مهم است، این است که هدایت در مرحله‌ی اولیه یا هدایت ابتدایی است و یا هدایت توفیقی و پاداشی و کیفری (غیر ابتدایی) است.

2.13.1- هدایت ابتدایی

هدایت ابتدایی از آن حضرت حقّ است و آن،‌ این است که این هدایت، ﴿هُدًى لِّلنَّاسِ﴾ است؛[21] ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾؛[22] ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾؛[23] ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾.[24] در هدایت ابتدایی، هیچ شرط و مشروطی وجود ندارد. این هدایت، مولود رحمانیت خدا است و در رحمانیت باری‌تعالی، تفاوتی بین موجودات نیست و هیچ شرطی ندارد و همه‌ی موجودات در تحت هدایت رحمانی هستند.

2.13.2- هدایت غیر ابتدایی

ولی در هدایت دوم که هدایت توفیقی یا پاداشی یا کیفری است، شرط دارد: ﴿َوالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا.﴾؛[25] ﴿ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾؛[26] ﴿وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا﴾؛[27] این هدایت، مشروط است. به عبارت دیگر این هدایت،‌ مسبوق به هدایت دیگر است. این، آن هدایتی است که در اوّل سوره‌ی بقره گفتیم: ﴿هُدىً لِلْمُتَّقِينَ﴾[28] است.

در این آیه‌ی شریفه، هدایت ثانویه مد نظر است، نه هدایت ابتدایی.

2.14- رضوان الهی؛ پیش‌نیاز هدایت

هدایت دوم بر چه اساسی است؟ این هدایت بر اساس این است که انسان، راه راست را پیدا کرده است و رضای الهی را رسیده است و معارف را دریافت کرده است و به عبارت بهتر، هدایت اول را پشت سر گذاشته است و در هدایت توفیقی و پاداشی است. اینجاست که «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ»؛ می‌توان گفت که پیش‌نیاز این هدایت، رضایت و رضوان الهی است. این رضوان، بسیار واژه‌ی زیبا و دلپسندی است.

2.15- اهمیت رضوان الهی

در روایات داریم: «الصلاة رضوان الله أو أول الوقت رضوان الله أي سبب رضوانه، ورضوان خادم الجنان إذ بيده جزاء رضوان الله»؛ [29] نماز اوّل وقت، رضوان الهی است. مالک و فرشتگان موکل بر بهشت هم، در تحت احاطه‌ی رضوان الهی هستند. تأمّل کنید که وصف خاص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) هم، حضرت رضا است.

2.16- نکته‌ی سیروسلوکی مهم در مورد رضایت

این نکته‌ی سیروسلوکی مهمی است. نفس انسان هم تا به وادی رضایت نرسد، هیچ سلوکی ندارد. نفس انسان تا به رضایت نرسد، پرواز الهی ندارد. ﴿یا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾،[30] ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً﴾.[31] بارها عرض کرده‌ایم که این رضایت هم، دو گام دارد:. یکی، رضای خدا از مخلوق است و گام دوم، رضایت مخلوق از خالق است که سنگین‌تر و قوی‌تر و سخت‌تر است و این دیر راضی می‌شود. خداوند در گام اول، «سریع الرضا»[32] است؛ ولی انسان در گام دوم، چون‌وچرا دارد.

2.17- اراده‌ی رضایت مخلوق از خالق در آیه

لذا عرض ما این است که در «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ»، این رضوان هم، رضایت گام دوم است؛ رضایت الله را پشت سر گذاشته‌اند و حالا خودشان هم از خداوند راضی می‌شوند.

2.18- خصلت‌های پیروان رضوان الهی

عنایت دارید که هدایت به نور و کتاب است و این هدایت، هدایت توفیقی است و از آن کسانی است که متابعت رضوان دارند و به عبارت بهتر رسیده‌اند به رضوان الهی و حالا که رسیده‌اند، در اینجا برای کسانی که پیرو رضوان الهی هستند، سه خصلت بیان می‌شود.

2.18.1- خصلت اوّل: هدایت به سبل السلام

هدایت به وسیله‌ی نور به رضوان است و همه، مقدمه‌ی «سُبُلَ السَّلَامِ» است. اول اینکه این‌ها به «سُبُلَ السَّلَامِ» هدایت می‌شوند.

2.18.1.1- معنای سبل السلام

سبل السلام یعنی راه‌های سلامتی و راه‌های امنیت. تعبیر سلام، عجیب است. سلام، هم حفظ از بیماری‌های ظاهری است و هم باطنی خصوصاً. در درس شرح اسماء گفتیم: سلام، اسمی از اسمای حسنای الهی است: ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ﴾،[33] ﴿السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ﴾[34] که امام صادق (علیه‌السلام) در مورد آیات آخر سوره‌ی حشر فرمودند: اسم اعظم را در این آیات سراغ بگیرید.[35] سبل السلام، راه امنیت از عذاب و سقوط و گمراهی است. جمع آمدن سبل که جمع سبیل است، برای این است که راه‌های رسیدن به بهشت، متعدد است.

2.18.1.2- هدایت به سبل الله؛ هدایت به سبیل الله و سبیل الجنّة

نکته‌ی قابل دقت دیگر، این است که سبل السلام، گاهی راهنمایی به سبیل الله است و گاهی به سبیل الجنّة است. کسانی که تابع رضوان الهی هستند، به سبل السلام هدایت می‌شوند؛ یعنی به راهی که امن است و این راه، راه لقاء الهی است. می‌توانیم بگوییم دارالسلامی که در آیات دیگر آمده است، همین حقیقت هدایت‌شان است، قطعاً این‌گونه است.

2.18.2- خصلت دوم: هدایت به خروج از ظلمات به نور

در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ». ویژگی دیگر، این است که انسان‌هایی که تابع رضوان الهی هستند و در امنیت و سلامتی هستند، اخراج از ظلمات و تاریکی‌ها دارند به نور با اذن خدا. در آیه‌ی دیگر در سوره‌ی انعام دارد: ﴿وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ﴾؛[36] نوری برایش در میان مردم می‌گذاریم که هدایت می‌شود.

2.18.2.1- مقام دفع و رفع از ظلمت

نکته‌ی دیگری که هست، این است از «وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ» گمان نشود که این‌ها در ظلمت هستند و حالا دست‌شان را می‌گیرند و به نور می‌کشانند؛ نه! این نیست؛ گرچه که این هم هست و اگر -خدای نخواسته- در ظلمتی قرار بگیرند، رفع ظلمت می‌شود؛ ولی ظلمت در اینجا، اعم از این است که اصلاً داخل ظلمت نشوند که یعنی مقام دفع از ظلمت است و یا مقام رفع از ظلمت باشد و هر دوی این‌ها را شامل می‌شود.

﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾؛[37] خدا، ولیّ کسانی است که این‌ها را از ظلمت به نور می‌کشاند؛ یعنی گاهی اوقات، برخی‌ها در ظلمت اصلاً قرار نمی‌گیرند و مرحله‌ی نهایی آن هم، همین است؛ نه اینکه این‌ها در ظلمت هستند و این‌ها را از ظلمت خارج می‌کنند.

2.18.2.2- معانی «إِذْن»

نکته‌ی دیگری که در اینجا هست، کلمه‌ی «إِذْن» است. در آیات دیگر هم داریم: ﴿مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾،[38] ﴿لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ﴾.[39]

این «إِذْن»، چند معنا را می‌تواند داشته باشد:

این‌ها در علم الهی قرار گرفتند؛ یعنی بعلم الله.

به مهر و محبّت الهی از ظلمات به نور کشیده می‌شوند.

معنای دیگر این است که اصلاً در اینجا، صحبت از هدایتی است که مقام فعلی باری‌تعالی است. مقام فعلی باری‌تعالی و هدایت فعلیه و هدایت توفیقیه به‌وسیله‌ی نور و کتاب هدایت می‌شوند، باید مأذون به إذن باشند. به عبارت بهتر، مشروط به این است که این‌ها باید کارهایی را انجام بدهند تا إذن باری‌تعالی به آن‌ها تعلّق بگیرد و سپس این‌ها هدایت شوند. لذا توفیق هدایت با کارهایی است که انجام می‌دهند. این هم، ویژگی دوم است.

2.18.3- خصلت سوم: هدایت به صراط مستقیم

سه خصوصیّت این‌ها که در اینجا مطرح است، یعنی در اینجا سه هدایت است: هدایت به سبل السلام و هدایت به خروج از ظلمات به نور و سوم، هدایت به صراط مستقیم است؛ «وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»، ﴿والَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾،[40] ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾.[41]

2.19- آیات دیگر در مورد خروج از ظلمات به نور

ما چقدر آیات مختلف دیگر داریم که در آن‌ها، صحبت از خروج از ظلمات به نور به إذن الهی است:

2.19.1- آیه‌ی اوّل

﴿الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾؛[42] صراط مستقیم در اینجا شد «صراط عزیز حمید».

2.19.2- آیه‌ی دوم

﴿لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ﴾؛[43] اینجاست که صحبت از رحمت الهی پیش می‌آید.

2.19.3- آیه‌ی سوم

﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴾؛[44] صلاه و درود باری‌تعالی و ملائکه،‌ یک مقام خاص است.

2.19.4- آیه‌ی چهارم

﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ﴾؛[45] آیه‌ی عجیبی است. تعبیر ذکر ایام الهی است. در این آیه برسیم،‌ عرض ما این است و نکته‌ی دقیقی است که آنچه هدایت الهی را تأمین می‌کند، ایام الله و ایام ربوبی است؛ لذا ایام الله را همیشه باید متذکر باشیم. ایام الله، روزهایی هستند که ظهور و بروز ما به افعال باری‌تعالی است؛ یعنی ما به یاد الهی هستیم و کار ما، کار خدایی است. لذا از همین روزهای جسمانی که مناسبت‌ها است، شروع می‌شود تا ایام اللهی که روزهای ربوبی باری‌تعالی است. جالب این است که آخر آیه، این است: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾،[46] و از طرف دیگر، وصف به شیء هم، مشعر به علیّت آن است و لذا معلوم می‌شود که نتیجه‌ی خروج از ظلمت‌ها، به «صبّار» و «شکور» است؛ بسیار صبر کردن و بسیار شکر کردن است و نه صابر.

2.19.4.1- شکرگزاری، اساس رسیدن به صراط مستقیم

حالا که صحبت از شکر شد،‌ آیات دیگر مرتبط با آن را هم بخوانیم، تفسیر آیه به آیه:

سوره‌ی نحل، آیه‌ی 121: ﴿شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾؛[47] معلوم می‌شود که رسیدن به صراط مستقیم بر اساس شکرگزاری است و کسی می‌تواند شکرگزار باشد که به آیات الهی چنگ بزند: ﴿وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾.[48]

برای همی می‌گوییم: الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین.

2.19.5- آیه‌ی پنجم

﴿وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾؛[49] کسانی هدایت می‌شوند که انتخاب شوند در مقام «اجتبا» قرار گیرند.

2.19.6- آیه‌ی ششم

﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾؛[50] این آیه هم، آیه‌ی عجیبی است. این ایمان هم در اینجا، نور است.

2.20- آخرین نعمت ویژه؛ هدایت به صراط مستقیم

این‌ها،‌ نمونه‌های آیاتی است که تفسیر آیه به آیه است. در نتیجه،‌ عرض ما این است که مقام هدایتی که در اینجا به صراط مستقیم است، آخرین نعمت ویژه‌ای است که برای این‌ها بیان شده است.

بحث را تلخیص کنیم. هدایت به‌وسیله‌ی نور و کتاب است؛ یعنی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و قرآن. این هدایت برای کسانی است که پیرو رضای الهی هستند که سه نتیجه دارد: راه امنیت به آن‌ها نشان داده می‌شود، از ظلمات به نور کشانده می‌شوند و هدایت به صراط مستقیم می‌شوند. جالب اینجاست که این هدایت به صراط مستقیم هم، همان حقیقت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و قرآن است و این برای کسانی است که اهل ایمان و اهل رضوان هستند.

2.21- توضیح اسم شریف «هادی» و نکته‌ی معرفتی مهم

در آیه‌ی دیگر است: ﴿وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾؛[51] خداوند هدایت می‌کند. یکی از اسماء خداوند، هادی است و هدایتش به صراط مستقیم است. نکته‌ی مهم، اینکه این هدایت به صراط مستقیم، گاهی از اوقات به توسط نور و کتاب است -همه‌ی انبیای الهی، نور هستند دیگر- و گاهی از اوقات، آن‌قدر به کمال می‌رسد که این هدایت را مستقیم می‌گیرد. برای همین، ما بارها عرض کرده‌ایم که در قنوت نماز می‌خوانیم: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾؛[52] یعنی ما به هدایتی برسیم که این هدایت، هدایت ویژه باشد و تا به جایی می‌رسد که ﴿قُل إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُستَقِیمٍ﴾؛[53] این دیگر هدایت «رَبِّی» به صراط مستقیم است.

2.22- زیبایی گفتار و کردار پیروان رضوان الهی

اینجاست که کسانی که در هدایت مستقیم هستند و به صراط مستقیم می‌رسند، گفتار و کردارشان، زیبا است؛ همیشه در مسیر رضایت هستند و آن‌هایی که در مسیر رضایت هستند، در راه امنیت هستند و این‌ها هم، حرف‌شان جز ﴿إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا﴾،[54] چیز دیگری نیست. اصلاً همین سلامی که به ما تأکید شده است که سلام، استحباب دارد؛ امّا جوابش، واجب است؛ معنایش این است که ما ترسیم راه امنیت قیامت را داریم که ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾[55] است. ببینید چقدر ارتباطات الهی، ارتباطات عجیبی است. برای همین، ﴿وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِيدِ﴾؛[56] این‌ها حرف‌هایشان هم، حرف‌های زیبایی است و صراط مستقیم هم شد صراط حمید. اینجاست که همه‌ی کارهایشان، پسندیده است و همه‌ی حرف‌هایشان، حرف‌های زیبایی است که جز سلامتی، چیز دیگری نیست.

2.23- رسیدن به مقام عندیت و دعوت دیگران به دارالسلام

در سوره‌ی انعام می‌رسیم ان‌شاءالله که ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾؛[57] این سبل السلام و صراط مستقیم تا جایی می‌آید که مقام عندیت می‌یابند: ﴿وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾؛[58] -از این عنوان «وَلِيُّهُمْ»- به‌سبب آنچه که انجام داده‌اند. آیه‌ی 127 سوره‌ی انعام که این‌ها، دیگر طوری هستند که ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ﴾؛[59] ان‌شاءالله رزقناالله‌ایّانا‌وایّاکم. جالب این است که وقتی چنین شد، دیگران را هم به دارالسلام دعوت می‌کنند؛ ﴿وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾.[60]

2.24- نتیجه‌ی بحث

نتیجه اینکه این هدایت، هدایت توفیقی و پاداشی است و هدایت خاص است و برای کسانی است که در مقام رضوان باشند. این‌ها، هم در راه امنیت و سلامت و هم در راه نورانیّت و هم در راه صراط مستقیم هستند. هدایت به قرآن و نبی هم، جز به اذن باری‌تعالی تحقّق نمی‌یابد؛ لذا اگر هدایت عامه باشد، نیاز به اذن ندارد؛ زیراکه از آنِ رحمانیّت باری‌تعالی است؛ ولی هدایت رحیمیّه، نیاز به اذن دارد. هدایت رحمانیّه، هیچ نیاز به اذن ندارد؛ ﴿وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾؛[61] احاطه‌ی تامّه است. هدایت تشریعیه، نیاز به اذن دارد. رزقناالله‌ایّاناوایّاکم. ان‌شاءالله اذن خاص خدا، ما را فرا گیرد و در مقام رضا قرار گیریم.

 


logo