« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

معنای تقوا - کارکرد تقوا - معنای توکل - رابطه توکل و اعتماد به نفس/تفسیر آیه 11 /تفسیر سوره مائده

محتويات

1- عصاره جلسه گذشته
2- تفسیر آیه 11
2.1- ایمان؛ اولین نعمت الهی ذکر شده در آیه
2.2- تفریع ذکر بر علم
2.3- معنا و متعلق «تقوا»
2.4- اختصاصات سوره‌ی مائده
2.5- کارکرد تقوا
2.6- دلیل توکل انسان بر خداوند
2.7- مدح انسان در توجّه به ضعف انسان
2.8- ضعف انسان، مقدمه‌ی توکّل
2.9- معنای توکّل
2.10- خداوند؛ بهترین تکیه‌گاه انسان
2.11- تقوا؛ پیش‌نیاز توکّل
2.12- سفارش سیروسلوکی استاد
2.13- معنای حقیقی توکل و دفع یک شبهه
2.14- رابطه‌ی توکّل و اعتماد به نفس
2.15- توصیه‌ی سیروسلوکی استاد
2.16- استمرار مصادیق مختلف نعمت‌های الهی در طول زمان
2.17- بسط سلوکی، نتیجه پشت سر گذاشتن قبض سلوکی
2.18- نکته ادبی
2.19- نسبت توکل با سایر فضایل در این آیه
2.20- عدم تنافی شأن نزول آیات با کلیت و عموم آیات
2.21- اسم اعظم در آیات اوّل سوره‌ی حدید
2.22- توصیه‌ی سیروسلوکی استاد در خصوص یادآوری نعمت‌های الهی
2.23- توجه مثبت و منفی نسبت به مشکلات
2.24- مشکلات و نقمت‌ها، مصداقی از نعمت‌های الهی
2.25- لزوم پیاده‌سازی مفاهیم قرآن در وجود انسان
2.26- توکّل به معنای رسیدن به هدف با کمک از خداوند
2.27- تای مبسوط در آیه، دلیل بر استمرار نعمت

 

 

موضوع: تفسیر سوره مائده/تفسیر آیه 11 /معنای تقوا - کارکرد تقوا - معنای توکل - رابطه توکل و اعتماد به نفس

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾.[1]

1- عصاره جلسه گذشته

به مفاد این آیه‌ی شریفه رسیدیم که باید ذاکر به نعمت الهی باشیم و شاکر نعمت‌های الهی باشیم، تا این نعمت بر ما زیاد شود. همین لحظه‌ای که در خدمت قرآن و شما هستیم، یکی از مصادیق نعمت و استمرار نعمت در این لحظه است؛ برای همین عرض می‌کنیم: فلک الحمد عدد کلماتک و ربّ انعمت فزد. خدا را سپاس‌گزاریم که در محضر این نعمت عظما قرار گرفتیم. خدا، ان‌شاءالله این نعمت را استمرار ببخشد.

عرض شد که عدّه‌ای از منافقین و مشرکین و کافرین، اظهار قدرت‌نمایی کردند و خداوند، مسلمانان را یاری کرد. آن‌ها همّ و غمّ‌شان، ضربه به اسلام بود و تمام قدرت‌شان را برای محو اسلام گسترش دادند؛ ولی ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾؛[2] خداوند، نور خود را کامل کرد و ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾؛[3] خداوند دین خودش را کامل کرد؛ گرچه که مورد کراهت کفّار و مشرکین بود.

2- تفسیر آیه 11

2.1- ایمان؛ اولین نعمت الهی ذکر شده در آیه

عرض ما این است که این ذکر نعمت الهی، -وصف، مشعر به علیّت است- اولین ذکر، همین ایمان است که مورد خطاب قرار گرفته است. برای همین هر لحظه، باید شاکر خدا بر ایمان‌مان باشیم.

2.2- تفریع ذکر بر علم

پس از ذکر نعمت الهی فرمود: «وَاتَّقُواْ اللّهَ». این تقوا، تقوای بعد از وصف ایمان و بعد از ذکر نعمت است. چون عنایت دارید که کسانی ذاکر نعمت هستند که جهل به نعمت نداشته باشند و نعمت‌شناس باشند. ذکر، فرع بر معرفت و علم است و یادآوری چیزی، بعد از رفع غفلت و عدم توجّه است. ما وقتی می‌توانیم چیزی را یادآوری کنیم که به آن متوجّه باشیم. ذکر، بعد از مرحله‌ی توجّه است. تقوایی که بعد از وصف ایمان و توجّه و ذکر و به‌خصوص توجه به نعمت الهی است، متفاوت است. هر کسی توسط نعمت‌های الهی احاطه شده است که اصلاً قابل شمارش نیست. هر کس در وجود خودش می‌تواند امتحان کند و ببیند که چقدر در احاطه‌ی نعمت است؛ لذا ذات باری‌تعالی امر می‌فرمایند: «اتَّقُواْ اللّهَ»؛ تقوای الهی داشته باشید.

2.3- معنا و متعلق «تقوا»

«تقوا» از «وقایة» است. «وقایة»، سپری است که انسان مبارز و سلحشور در جنگ‌ها برای حفظ خود و آسیب به دشمن و دفاع از خودش استفاده می‌کند.[4] تقوا یعنی مواظبت خدا را داشته باشید. اولین متعلق این مواظبت بعد از ذکر نعمت و ایمان، حفظ ایمان و نعمت است. ما باید ایمان خودمان و توجّه خودمان را حفظ کنیم و غفلت نداشته باشیم. ما باید حافظ نعمت باشیم. لذا این تقوا، یک مرحله‌ی خاص است. با کمال صراحت وصداقت عرض می‌کنیم که تقوا، بستر اجرایی احکام الهی و عهد الهی است.

2.4- اختصاصات سوره‌ی مائده

نکته‌ی جالبی که نسبت به شأن نزول سوره‌ی مائده عرض کنم، این است که این سوره، یکی از سوره‌هایی است که بیشترین خطاب به «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» را دارد که حدود 16 مرتبه است و ظاهراً این خطاب چهارم است. بنابر نقل برخی از اهل روایت و درایت و حدیث، این سوره را «نهاریّه» می‌خوانند؛ زیراکه تمام آیاتش در روز نازل شده است؛ یکی از خصوصیّات سوره‌ی مائده این است.

2.5- کارکرد تقوا

ذکر تقوای الهی برای حفاظت نعمت‌های الهی است. تقوا، محدودیت نیست؛ بلکه مصونیت است. خدا، درجات حضرت استاد علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) را متعالی کند که می‌فرمودند: «آقاجان من! همان‌طور که طبیب، پیشگیری برای درمان دارد، ما هم باید پیشگیری از معاصی و گناهان را داشته باشیم». اصلاً اوامر گذشته‌ای که در همین آیات مطرح شد - یعنی بحث طهارات ثلاث و وضو و غسل و تیمّم - بهترین پیشگیری برای امراض نفسانی و بهترین مرحله و مقدمه برای اجرای طهارت نفسانی است. تقوا، این‌گونه است. تقوا، تکمیل و اکمال مرحله‌ی پیشگیری از امراض نفسانی و قلبی است و بستر اجرایی نعمت‌های الهی است.

2.6- دلیل توکل انسان بر خداوند

پس از این امر، ذات باری‌تعالی می‌فرمایند: «وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»؛ اگر کسی، نعمت الهی را متذکّر بود و نعمت نصرت و پیروزی الهی را متذکّر بود و توجّه داشت که باید مراقب و مواظب خدا و اسمای الهی و آیات الهی باشد، یکی از چیزهایی که از این نسبت خودش با حضرت حقّ استفاده می‌شود، نسبت ضعیف و قوی است. مطلب مهمی دارم خدمت‌تان عرض می‌کنم. از توجّه به نعمت و از تذکّر پیروزی الهی و از اجرای تقوای الهی، یک مطلب استفاده می‌شود که به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در مناجات‌شان که به خداوند خطاب می‌کنند: «مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ اَلْقَوِيُّ وَ أَنَا اَلضَّعِيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ اَلضَّعِيفَ إِلاَّ اَلْقَوِيُّ».[5]

2.7- مدح انسان در توجّه به ضعف انسان

لذا ما بارها در نظریّات تفسیری‌مان در مورد آیه ﴿خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾،[6] عرض می‌کنیم که این ضعف، ذمّ و عیب نیست؛ خودش، یک مدح است. انسان تا احساس قدرت کند، احساس نیاز نمی‌کند و لذا انسان تا احساس ضعف نکند، قوی را نمی‌بیند.

2.8- ضعف انسان، مقدمه‌ی توکّل

یکی از چیزهایی که مقدمه و پیش‌نیاز توکل می‌شود، همین ضعف نفسانی است که انسان تا ضعف نبیند، به نیروی توان‌مند توکل نمی‌کند و کارهایش را به او محوّل نمی‌کند؛ «وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ». چقدر آیات زیباست. الحمدلله‌الربّ‌العالمین. خطاب اول آیه که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» بود، در آخر آیه به‌عنوان «الْمُؤْمِنُونَ» مطرح شد و آمد؛ یعنی المؤمنون، علی الله یتوکّلون؛ انسان‌های مؤمن به خداوند توکّل می‌کنند.

2.9- معنای توکّل

توکل، یعنی انسان کارهایش را به دیگری واگذار کند.[7] در وکالت‌های حقوقی، وکیل چه می‌کند؟ انسانی که نمی‌تواند از خودش دفاع کند، مراجعه می‌کند و کسی که توانمندی حقوقی دارد، تکیه‌گاه او می‌شود و کارهای او را انجام می‌دهد.

2.10- خداوند؛ بهترین تکیه‌گاه انسان

اجازه می‌فرمایید که من این تعبیر را داشته باشم که انسان، به مفاد آیه‌ی 72 سوره‌ی احزاب: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾.[8] و آیه‌ی 73 سوره‌ی حج: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴾،[9] ضعیف و عاجز و جاهل است و وقتی که چنین باشد، در امور تشریعی و در امور تکوینی، توانمند نیست؛ باید به دیگری اتّکا کند. یک جهت نماد این اتّکا، ضعف انسان در دفاع از خودش در مجامع قضایی و حقوقی است. عجب از این انسان که انسان را برای خود، وکیل قرار می‌دهد؛ ولی متأسفانه عدّه‌ای، خدا را وکیل خود قرار نمی‌دهند که خالق و مدبّر انسان است. هرچه که هست و داریم، از اوست؛ بهترین تکیه‌گاه است؛ «إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ»؛[10] انسان به جایی برسد که جز خدا نبیند.

2.11- تقوا؛ پیش‌نیاز توکّل

لذا انسان متوکّل، چند مرحله را پشت سر گذاشته است: خودش نمی‌تواند کارش را انجام دهد و ضعیف است، قدرتی را شناخته است که می‌داند نسبت آن قدرت و کارش، کارش را پیش‌ می‌برد. جالب اینجاست که توکّلی که در اینجا بعد از تقوا است، پیش‌نیاز این توکّل، تقوا می‌شود. وقتی انسان، تکیه‌گاهش خداوند است که بداند خداوند، غنی است؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾،[11] تا به او پناهنده بشود.

2.12- سفارش سیروسلوکی استاد

بارها عرض کرده‌ایم و بحمدالله در «صد کلمه» و در سفارش‌های سیروسلوکی هم نوشتیم که انسان باید در سیروسلوک، چهار «ت» را داشته باشد: تقوا، توکّل، تهجّد و توسّل. توسّل، یعنی اینکه انسان برای به ثمر نشستن، تکیه‌گاه داشته باشد. دیدید بعضی از میوه‌ها مانند درخت انگور، تا تکیه‌ گاه نداشته باشد، به نظر باغبان‌ها نه اصلاح می‌شود و نه میوه می‌دهد؛ بلکه باید تکیه‌گاه داشته باشد. در معرض نسیم باید قرار گیرد، تا بتواند میوه‌ی شیرین بدهد. انسان مؤمن هم برای رسیدن به شراب طهور، نیاز به تقوا و توکّل دارد.

2.13- معنای حقیقی توکل و دفع یک شبهه

جالب اینجا است که توکّل به معنای غفلت از دارایی‌ها و دانایی‌های خود نیست. خودش دارایی و دانایی دارد؛ امّا در عین حال، نسبت به علیم مطلق و قدیر مطلق و خداوند تبارک‌وتعالی، هیچ ندارد. برای همین، گمان نشود که توکّل، یک حدّ یقف است و یک خمودی است که دیگران، هیچ کاری نکنند که خدا انجام می‌دهد؛ نه! این‌گونه نیست. به قول شاعر:

گفت پیغامبر به آواز بلندبا توکّل، زانوی اُشتر ببند[12]

باید زانوی شتر را ببندد و حفاظت‌های مادی را خودش انجام دهد، حفاظت‌های الهی، دست خدا است. ما هم در مراحل سیروسلوک باید توجّه داشته باشیم و نعمت را بشناسیم و قدرت الهی را بشناسیم و مبسوط الید بودن باری‌تعالی را بشناسیم و قدرت خودمان را هم بشناسیم و همّ و غمّ خود را متوجّه کنیم و مراقبت هم داشته باشیم، -این جملاتی که دارم عرض می‌کنم با حساب و کتاب و برداشت از آیه‌ی شریفه است- حال بگوییم: الهی به امید تو. این، معنای توکّل است و اینجاست که کار را به ذات باری‌تعالی واگذار می‌کنیم.

2.14- رابطه‌ی توکّل و اعتماد به نفس

در خارج فقه مشاوره هم عرض خواهیم کرد که ما توکل را از مصادیق اعتماد به نفس می‌دانیم. همین که توجّه به نعمت دارد، مصداق اعتماد به نفس است. کسانی که به شرایط نفسانی و قلبی خود توجّه ندارند، انسان‌های سست عنصر هستند. لذا عنوان استقامت و مقاومت را از شرایط و لوازم توکّل می‌دانیم. توکّل به این معنا نیست که انسان به قول بعضی از روان‌شناس‌ها ضعیف باشد و اعتماد به نفس نداشته باشد؛ نه! اصلاً خود این نسبت، اعتماد به نفس است. یک ضعفی را می‌بیند، یک قدرتی را می‌بیند؛ توکّل، قبلش مقایسه‌ی ضعف خودش با قدرت مطلقه‌ی باری‌تعالی است و حال می‌بیند در مقابل قدرت مطلقه‌ی باری‌تعالی، هیچ ندارد و حال می‌گوید: الهی به امید تو. این بزرگ‌ترین اعتماد به نفس است. در مقایسه‌ی خود با خلق از نظر سیروسلوکی، نباید خود را بالاتر ببیند که دچار غرور شود؛ در عین اینکه شاید بالاتر باشد. پیروزی و نصرت، همیشه غرورآور است.

2.15- توصیه‌ی سیروسلوکی استاد

یک عرض سفارشی داشته باشم به همه‌ی اعزّه‌ای که آیات را با تفسیر انفسی و نه با تفسیر آفاقی دنبال می‌کنند: دریابید خودتان را تا ایمان را درک کنید، تا ذاکر نعمت باشید، تا مبسوط الید باشید، تا قدرت‌های خدا را ببینید و قدرت دیگران را نبینید و در اینجا توکّل را انجام دهید که «وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ».

2.16- استمرار مصادیق مختلف نعمت‌های الهی در طول زمان

عنایت دارید که از زمان نزول آیات تا الآن که نزدیک ماه رجب سال 1446 هستیم و بیش از 1400 سال فاصله است، مصادیق مختلف نعمت‌های الهی ادامه دارد. مصادیق نعمت‌های الهی و مصادیق اینکه خداوند قدرت دیگران را مبهوت و مات می‌کند و به عبارت بهتر محو می‌کند، در هر سال و زمانی تجلّی دارد؛ از زمان جنگ‌های مختلف آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و فتح مکّه و فتح قلعه‌ی خیبر و دیگر فتوح و تا به جایی که در قرآن می‌فرماید: ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا﴾.[13]

2.17- بسط سلوکی، نتیجه پشت سر گذاشتن قبض سلوکی

ان‌شاءالله به سوره‌ی مبارکه‌ی فتح برسیم، مطالب مهمی خواهیم داشت که فتح، اقسامی دارد. اولین گشایش فتح، گشایش نفسانی است. برای همین ما نباید دلتنگ باشیم. دلتنگی، قبض می‌آورد؛ ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾،[14] ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾.[15] از همین دلتنگی‌ها، همه چیزها شروع می‌شود. با کمال صراحت و صداقت برای چندمین بار عرض می‌کنم که آن‌هایی که در مقام بسط هستند، قبض‌های مختلف را گذراندند و به قبض، در مراحل سیروسلوکی توجّه نکردند.

2.18- نکته ادبی

این، معنای توکّل است و یکی از منازل خاص است. این تقدم «عَلَى اللّهِ» که متعلق به توکّل است، بر «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» و وصف «الْمُؤْمِنُونَ»، در اینجا مفید حصر و اختصاص است؛ یعنی تنها، انسان‌های مؤمن هستند که این توکّل را می‌توانند داشته باشند. از این تعبیر استفاده می‌شود که اصلاً توکّل، کار انسان‌های مؤمن است. مؤمنین و مؤمنات هستند که این توکّل را دارند.

2.19- نسبت توکل با سایر فضایل در این آیه

آخرین عرضی که نسبت به این آیه داریم، این است که خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» با ذکر نعمت الهی و همت انسانی و محو قدرت‌های انسانی و ذکر تقوا آمد؛ و بالاخره همه در توکّل و «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» اجمال یافت. توکّل، همه‌ی مراحل گذشته را دارد. رزقناالله‌ایّاناوایّاکم و ان‌شاءالله ذاکر به این نعمت‌های الهی باشیم.

2.20- عدم تنافی شأن نزول آیات با کلیت و عموم آیات

بارها در تفسیر عرض کردیم که شأن نزول آیات، منافاتی با کلیت و عموم آیات ندارد. منافات ندارد که در جنگ‌های مختلف نازل شده باشد همان‌طور که در شأن نزول آمده است. منافات ندارد که آیه‌ای در قضیه‌ای تاریخی نازل شده باشد. آیات، معمولاً شأن نزول دارند. شأن نزول، یعنی زمان نزول آیات با توجّه به نیاز مؤمنین و مؤمنات. آیات نازل شد؛ ولی منحصر در آن زمان نشد؛ زیرا قرآن، کتاب جاودانی و جهان‌شمول است. آغاز دارد؛ ولی پایان ندارد. تازه، آغاز به لحاظ زمانی دارد. ما اگر زمان را هم از آیات بگیریم که یعنی شأن نزول را توجّه نکنیم؛ آیات، نه اوّل دارد و نه آخر دارد. این، نکته‌ی مهمی است. آیات، نه اوّل دارد و نه آخر دارد؛ چنان که خداوند هم، همین‌طور است و نه اوّل دارد و نه آخر دارد. آن کسی که اوّل و آخر ندارد، اوّل و آخر است؛ ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ﴾.[16]

2.21- اسم اعظم در آیات اوّل سوره‌ی حدید

از امام معصوم (علیه‌السلام) سؤال کردند که اسم اعظم الهی در کدام آیات است؟ یکی از مصادیقی که حضرت بیان فرمودند، این است که فرمودند: آیات اوّل سوره‌ی مبارکه‌ی حدید، اسم اعظم دارد.[17]

2.22- توصیه‌ی سیروسلوکی استاد در خصوص یادآوری نعمت‌های الهی

ان‌شاء‌الله خدا، ما را جزو مؤمنین قرار دهد و در این خطاب تشرّفی قرار بگیریم و بتوانیم این‌ آیه را دستورالعمل زندگی‌مان قرار دهیم. برای اینکه سیر علمی ما با سیر سلوکی و عملی ما همراه بشود؛ یعنی عرفان نظری و قرآن نظری ان‌شاءالله ما را به عرفان عملی و قرآن عملی و رفتاری و کرداری برسد، تقاضا می‌کنم دفتر و کاغذی بردارید و از همین امروز و امشب، نعمت‌هایی که خدا به شما داده است را یادآوری کنید و بنویسید. بعد ببینید می‌توانید همین نعمت‌هایی که خدا به شما داده است را یادآوری بکنید. در هر سالی که عمرتان هست، ببینید خداوند چقدر به شما نعمت داده است. به قول سعدی: هر نفسی که فرو می‌رود، ممدّ حیات است و چون بر می‌آید مفرّح ذات.[18] چقدر ما در تحت اشراف نعمت‌های الهی هستیم. وقتی که ذاکر نعمت بودیم، نعمت زیاد می‌شود.

2.23- توجه مثبت و منفی نسبت به مشکلات

یکی از مشکلات مردم -ما بارها در نوشته‌هایمان هم نوشتیم- این است که توجّه به مشکلات دارند. این توجّه به مشکلات برای عبور از مشکلات، مطلوب است؛ ولی توجّه به مشکلات برای توقف در مشکلات، خوب نیست. متأسفانه اکثر مردم،‌ توقف در مشکلات می‌کنند.

2.24- مشکلات و نقمت‌ها، مصداقی از نعمت‌های الهی

عرض می‌کنم که مشکلات هم، مصداقی از نعمت‌های الهی است. نسبت به خیلی از حوادث به حسب ظاهر ناگوار، در فرازی از الهی‌نامه عرض کرده‌ام: «الهی! گمان می‌کردم نقمت بود؛ امّا نعمت بود». خیلی حرف مهمی است. خیلی از نقمت‌ها، به ظاهر نقمت است و در باطن، نعمت است. خداوند می‌خواهد یک گشایش‌هایی داشته باشد که برای تجلّی نعمتش، باید به قفل‌های نقمت برخورد کنیم. کلید حلّال مشکلات، نعمت است. توجّه به نعمت کنید تا از نقمت عبور کنید. این، خودش یک تقوا است؛ اصلاً یکی از مصادیق تقوا،‌ همین است.

2.25- لزوم پیاده‌سازی مفاهیم قرآن در وجود انسان

ذات باری‌تعالی در قرآن، هم مفاهیم را بیان می‌کند و هم مصادیق و نمونه‌ها را. چون قرآن اسوه است، فرمان‌های بدون مصداق و مصادیق، کارایی ندارد. بیاییم مفاهیم این آیه را در وجود خودمان پیاده کنیم.

2.26- توکّل به معنای رسیدن به هدف با کمک از خداوند

عرض دیگری هم داشته باشم و عرضمان را تمام بکنم. توکّل آن است که انسان، هدف را شناخته است؛ خودش را می‌بیند و دنبال نتیجه و هدف است و می‌بیند که نمی‌تواند به تنهایی به هدف برسد و دنبال تکیه‌گاه می‌گردد؛ کدام تکیه‌گاه، بالاتر و بهتر از خدا است که خود، هدف‌آفرین است؟! لذا توکّل، رسیدن به نتیجه و هدف و اغراض است با کمک گرفتن از خدایی که خالق همه‌ی موجودات است. خدایا! ما را در محضر آیات الهی، بیش از پیش قرار بده و ما را قدردان نعمت عظمای آفرینش -یعنی نبوت و ولایت- قرار بده.

2.27- تای مبسوط در آیه، دلیل بر استمرار نعمت

در جلسات گذشته در بیان آیه عرض کردیم که خود تای مبسوط نعمت، دلیل بر استمرار آن است. همین که الان داریم می‌گوییم و می‌شنویم، خودش یک نعمت است. ربّ انعمت فزد. ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ﴾؛[19] خداوند، ان‌شاءالله این نعمت‌ها را بر همه‌ی من و شما اضافه کند. رزقناالله‌ایّاناوایّاکم.

 


logo