« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

حکم اضطرار و شکار سگ/آیه 3-4 /تفسیر ترتیبی (سوره مائده)

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره مائده)/آیه 3-4 /حکم اضطرار و شکار سگ

﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾.[1]
﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾.[2]

1- خلاصه جلسه گذشته

حدود یازده مورد از محرمات الهی از مردار و خون و گوشت خوک و... در صدر آیه مطرح و حرمتش بیان شده و پس از بیان آیه ولایت و آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»، باز مراحل اضطراری استفاده از این محرمات یازده‌گانه را حضرت حق بیان می‌کنند.

2- تفسیر آیه سوم

2.1- عنوان اولیه و ثانویه

در فقه گفته شده که عناوین اولیه و ثانویه داریم و عناوین اولیه این مواردی است که در آیه به‌ عنوان حرام بیان شده است که برخی حرمت ذاتی و برخی حرمت عرضی دارند؛ یعنی با اوصافی که پیش‌آمده حرمت پیدا کرده‌اند؛ اما در عین ‌حال این گوشت‌های یازده‌گانه به عناوین ثانویه حرمتش برداشته می‌شود.

2.2- شروط حلیت گوشت‌های حرام

چه زمانی حرمت این عناوین برداشته می‌شود؟ آیه شریفه بیان می‌کند «فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛ اگر اضطرار پیدا کردید و در مخمصه و در قحطی و گرسنگی قرار گرفتید و قصد گناه هم نداشتید استفاده از این گوشت‌ها عیبی ندارد؛ پس اولاً باید غیر متجانف باشد. متجانف، یعنی کسی که رغبت به گناه دارد و غیر متجانف، یعنی کسی که قصد گناه نداشته باشد، ثانیاً اضطرار نیز رخ‌داده باشد؛ یعنی به‌ صورت قهری و طبیعی بوده باشد، نه اینکه خود را در آن قرار داده باشد و شرط دیگر در روایات این است که به‌قدر ضرورت باشد و تجاوز از حد ضرورت، تجاوز از حد مشروع اضطرار است. با این شروط، استفاده کردن جایز است.

2.3- آیات مشابه در مورد اضطرار

2.3.1- آیه‌ی اول

در آیات دیگر هم نمونه‌های دیگری برای حکم اضطرار داریم؛ از جمله آیه‌ی: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾.[3] کسی که «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ» باشد، «فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ»؛ گناهی بر او نیست که از این گوشت‌ها استفاده کند.

2.3.2- آیه‌ی دوم

و آیه ﴿قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾.[4] کسی که مضطر شود و قصد تعدی و لذت و گناه نداشته باشد، می‌تواند استفاده کند.

2.3.3- آیه‌ی سوم

و آیه ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾.[5] در اینجا هم در صورت ضرورت استفاده از این گوشت‌ها به عناوین ثانویه جایز است و در احکام چه بسا عنوانی که به عنوان اولیه حرمت دارد؛ ولی به عنوان ثانویه حلیت پیدا می‌کند.

2.4- ترکیب دو اسم «غفور» و «رحیم»

«إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ». تمام تعلیل‌هایی که در این آیات آمده است، با وصف «غفور» و «رحیم» است و اوصاف باری‌تعالی در قرآن با خصوصیت خاصی بیان شده است؛ به‌خصوص اوصاف ترکیبی که دو اسم از اسماء الهی غفور و رحیم در این آیه بیان شده است.

2.5- أقسام تذکیه

برخی حیوانات اصلاً تذکیه‌پذیر نیستند؛ مانند: حیوانات حرام‌گوشت.

2.5.1- قسم اول

برخی حیوانات تذکیه‌پذیر هستند؛ مانند: حیوانات حلال‌گوشت که تذکیه‌ی آن‌ها انواع و اقسامی دارد؛ بعضی مثل شتر تذکیه‌ی آن‌ها به نحر است؛ یعنی سینه‌ی شتر را مجروح می‌کنند و بعد نحر می‌کنند که شکرانه‌ی نعمت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور داده شده: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ﴾؛[6] شتری را نحر کن.

2.5.2- قسم دوم

تذکیه‌ی گاو و گوسفند و پرنده‌ها به ذَبح و بریدن چهار رگ است.

2.5.3- قسم سوم

و تذکیه‌ی دیگری داریم که اگر حیوان حلال گوشتی داخل چاهی افتاد و در نتیجه نشد سرش و چهار رگ او بریده شود، آیا قابل تذکیه هست، یا خیر؟ در فقه هست که حیوان را مجروح می‌کنند که خون از او برود، تا کشته شود. و این هم یک حکم اضطراری تذکیه در حال اضطرار است.

2.5.4- قسم چهارم

قسم دیگر تذکیه این است که حیواناتی که بچه در شکم دارند، تذکیه‌ی جنین آن‌ها تابع تذکیه‌ی مادر است و تا حیوان قابل تذکیه‌ی مستقل نباشد، تذکیه‌ی آن تابع حیوان مادر است.

2.6- استثناء اکل حیوانات غیرقابل‌تذکیه در حال اضطرار

برخی حیوانات قابل تذکیه نیستند؛ ولی رحمت و عطوفت باری‌تعالی که «غفور» و «رحیم» در اینجا آمده است، در حال اضطرار آن‌ها را حلال کرده است و این حلیت به‌ عنوان غفران و انعام و لطف از جانب باری‌تعالی مطرح شده است.

2.7- نمونه‌هایی از حرمت اکل برخی از حیوانات در روایات

در روایت تفسیر قمی، ج 1، ص 161 در ضمن آیه شریفه، این مواردی که در آیه بیان شده را توضیح می‌دهد. و «وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ» و «وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ» را حیواناتی بیان می‌کند که برای بت‌ها قربانی می‌شوند و «وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ»، حیواناتی هستند که با تیرهای بخت‌آزمایی تقسیم می‌کردند و خداوند، این‌ها را حرام اعلام کرده است.[7]

2.8- ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، آخرین فریضه‌ی الهی

آخرین فریضه‌ی الهی و واجب الهی در همین آیه نهفته است که ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا». در روزهای آخر عمر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، وقتی که این آیه نازل شد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «الله أكبر على إكمال الدين و إتمام النعمة و رضا الرب برسالتي و ولاية علي بن أبي طالب من بعدي‌ و قال من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».[8] و هر حکمی که رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)فرمودند، باید بپذیریم ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾.[9] و آخرین حکم و فریضه‌ی الهی، عنوان ولایت است و ولایت تکمیل دین و اتمام نعمت است. دین هم در اجزاء و هم در اوصافش تمام می‌شود و ولایت هم تکمیل‌کننده‌ی اوصاف دین و هم اتمام کننده‌ی اجزاء دین است.

3- تفسیر آیه4

3.1- معنای واژگان

«جَوارِح»، جمع «جارِحَة» است و جراحت را هم جراحت می‌گویند، به‌خاطر اینکه تأثیری می‌پذیرد و زخم مورد جراحی قرار می‌گیرد. جوارح، یعنی حیواناتی که با زخم‌زدن شکار می‌شوند.[10]

«مُکَلَّب»، باب تفعیل است؛ یعنی حیوانی که صفات سگ دارد و «مُکَلِّب»، کسی است که سگ را برای شکار تعلیم داده است.[11]

3.2- شرایط حلیت صید کلب

«يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ»؛ از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال کردند که خداوند چه چیزهایی برای ما حلال کرده است؟ ای پیامبر، به آن‌ها بگو: «قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ»؛ خداوند چیزهای طیب ‌و طاهر را بر شما حلال کرده است. این‌ها دامدار بودند و سگ داشتند و این سؤال برای آن‌ها بود که شکار سگ و تعلیم آن چه حکمی دارد؟ خداوند در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ»؛ صید سگ‌های تعلیم‌داده‌شده و شکاری‌ حلال است. «فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ»؛ از این‌ها استفاده کنید و بخورید. «وَاذْكُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهِ»؛ اسم خدا را هم برایش بیاورید؛ لذا سگ‌های شکاری که به شکار می‌روند، شرایطی دارند: اولاً این سگ‌ها باید تعلیم داده شده باشند؛ پس اولاً: خوردن شکاری که توسط کلب غیر معلَّم انجام می‌گیرد، جایز نیست؛ ثانیاً: خود سگ نرود؛ بلکه صیاد باید او را بفرستد؛ پس اگر کلب معلمی خودش رفت و شکار را برای خودش گرفت، این حلیت ندارد؛ ثالثاً: باید این‌ها برای خودشان استفاده نکنند؛ بلکه باید آموزش‌داده‌شده باشند که امانت را حفظ کنند و از این شکار نخورند؛ رابعاً: باید موقع فرستادن سگ، یکی از اسمای الهی را نام ببرید و این تسمیه به اسم الهی، جز از شخص موحد صادر نمی‌شود و با این شرایط، شکار کلب معلَّم برای شما حلال می‌شود.

3.3- شکار توسط کلب مُعَلَّم، یکی از مصادیق حیوانات قابل تذکیه

و جالب اینجاست که تعبیر «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ» دارد و در جواب «مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ» فرمودند: طیبات حلال شده است و این جاست که در مفهوم و مصداق تذکیه توسعه‌ای قرار داده شده است و غیر از مصادیق تذکیه‌ای که در «إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ» آیه قبل بیان شد، صیدهایی که به ‌وسیله‌ی سگ‌های تعلیم داده شده شکار می‌شوند، هم تذکیه شده‌اند.

3.4- شکار با حیوانات دیگر غیر از کلب مُعَلَّم

اینجا «مُکَلَّبین» و سگ تعلیم‌دیده، عنوان خاص است. اگر تازی یا حیوان دیگری تعلیم داده شده بود و رفت شکار را گرفت، چه حکمی دارد؟ اگر هنوز جان دارد و صیاد آن را تذکیه کرد، حلال است؛ ولی اگر غیر سگ شکاری صید را بیاورد و صید در بین راه مُرد، حلال نیست و تذکیه از آن استفاده نمی‌شود. کلب معلَّم، معیار است و اگر غیر کلب معلم باشد، از آن حلیت و تذکیه استفاده نمی‌شود.

3.5- مصادی تسمیه به نام خداوند برای حلیت اکل شکار کلب مُعَلَّم

«وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ»؛ در همین صید هم باید تقوای الهی رعایت شود و ذکر اسمای الهی با «سبحان الله» و «بسم الله» و «لا اله الا الله» هم تحقق می‌یابد.

 


[11] التحقیق فی کلمات القرآن، المصطفوی الحسن، ج10، ص96.
logo