1403/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
بیان برخی از محرمات - یأس کفار و اکمال دین با ولایت /محرمات - ولایت /تفسیر سوره مائدة
محتويات
1- عصاره جلسه گذشته2- بیان واژگان آیه:
3- «میتة»، «دَم» و «لحم الخنزیر»
3.1- «ما اهل لغیر الله»
3.2- «منخنقة»
3.3- «مَوقوذَة»
3.4- «مُتَرَدِّیة»
3.5- «و لحم الخنزیر»
3.6- «و ما اهل لغیر الله»
3.7- «و المنخنقة»
3.8- «و الموقوذة»
3.9- «و المتردیة»
3.10- «و النطیحة»
3.11- «و ما اکل السبع»
3.12- «إلّا ما ذکیتم»
3.13- «و ما ذبح علی النصب»
3.14- «و أن تستقسموا بالأزلام»
3.15- «ذلکم فسق»
4- منظور از «ذلکم» در عبارت «ذلکم فسق» در این آیه
5- ارتباط «دَم» با سایر محرمات در این آیه
6- ارتباط صدر (محرمات) و ذیل آیه (ولایت)
موضوع: تفسیر سوره مائدة/محرمات - ولایت /بیان برخی از محرمات - یأس کفار و اکمال دین با ولایت
﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾.
1- عصاره جلسه گذشته
حضرت حق در اولین آیه که وفای به عهد بود، حلیت چهارپایان را مطرح فرمود؛ مگر آنان که در آیات بعدی میآید و استثنای حرمت دارد. این آیهی شریفه، استثنای حرمت کلی بهائم را مطرح میکند. این آیه، یکی از غُرَر آیات سوره مائده است. احکام فقهی خوراکهای از حیوانات و حلیت و حرمت آن مطرح شده است. از همه مهمتر آیهی شریفهی ﴿الیوم یئس الذین کفروا من دینکم﴾ و ﴿الیوم اکملت لکم دینکم﴾ و عنوان ولایت و امامت است، در آن آمده است. این آیه در روزهای پایانی عمر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نازل شده است.
2- بیان واژگان آیه:
3- «میتة»، «دَم» و «لحم الخنزیر»
«میتة»، حیوانی است که روحش بدون تذکیه از بدن خارج شود. در فارسی به آن مردار میگوییم.
«دم» به معنای خون است.
«لحم الخنزیر» به معنای گوشت خوک است.
3.1- «ما اهل لغیر الله»
حیوانی که برای غیر خداوند ذبح شده باشد؛ یعنی بدون تسمیه و اسم باریتعالی ذبح شده باشد.
3.2- «منخنقة»
«منخنقة» از «خَنق» است؛ یعنی آن قدر فشردگی در گلو پیدا شود که در اثر گرفتگی و خفگی، حیوان بمیرد. «منخنقة»، حیوانی است که بر اثر خفگی، روح از بدنش جدا شده باشد.
3.3- «مَوقوذَة»
«مَوقوذة»، اسم مفعول از «وَقذ» است؛ یعنی حیوان بر اثر چوب و سنگ زدن کشته شود و حیوانی است که بر اثر ضربه بمیرد.
3.4- «مُتَرَدِّیة»
«متردیة» از «رَدی»، یعنی سقوط. حیوانی که به خاطر افتادن از بلندی بمیرد، «مُتَرَدِّیَة» است.
3.5- «النَّطیحة»
«نَطح»، یعنی شاخ حیوان. اگر حیوان در اثر شاخ حیوان دیگر بمیرد، به آن «نطیحة» میگویند.
3.6- «سَبُع»
«سَبُع»، یعنی درندگی. اگر حیوان درندهای، حیوان حلالگوشت را بدرد، حرام است.
3.7- «نُصُب»
«نُصُب»، سنگی بود که بتپرستها نصب میکردند و جای خدا میپرستیدند. برای اینها عظمتی قائل بودند و گاهی برای آنها قربانی میکردند که به این قربانیها «نُصُب» گفته میشود. «نُصُب»، مفردی است که جمعش «اَنصاب» است. مفرد إلی نصب من الانصاب. در روایت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است. برخی گفتهاند نصب، جمع نِصاب است؛ ولی اگر مفرد باشد بهتر است.
3.8- «تَستَقسِموا»
«تستقسموا» از «قَسم» به معنای تقسیم و جدا کردن است. قسمتقسمت کردن است.
3.9- «أزلام»
«أزلام»، جمع «زَلَم» و «زُلم» است؛ به معنی جسمی که نازک و تراشیده شود. و در اینجا به معنی تیر و پیکانهایی است که میتراشیدند و قمار میزدند و گوشتها را تقسیم میکردند.
4- توضیح و تبیین لغات آیه
[بر این اساس ترجمه و توضیح عبارات این آیه، اینگونه میشود:]
4.1- «حرمت علیکم المیتة»
بر شما مردار حرام شده است. حیوانی که مرده شود و بدون ذبح شرعی، روحش از بدنش جدا شود، حرمت دارد.
4.2- «و الدم»
خون حیوان هم حرام است؛ چه خونی که قبل از ذبح خارج شود، یا در حین ذبح خارج شود. این آیات شریفه و عناوین در میان جاهلیت رواج داشت که در زمان جاهلیت، مردار و خون میخوردند. در جاهلیت، پختن خون رایج بود و اسلام آن را حرام کرد.
3.5- «و لحم الخنزیر»
گوشت خوک هم حرام است. این گوشت به عنوان خوراک مطرح شده است؛ وگرنه تمام اعضا و جوارحش حرام است.
3.6- «و ما اهل لغیر الله»
حیوانی که به غیر اسم الهی ذبح شده باشد. یکی از این محرّمات، این است که حیوان را اختصاص به بت بدهند، یا بدون «بسم الله» کشته شود.
3.7- «و المنخنقة»
حیوانی که خفه شود.
3.8- «و الموقوذة»
حیوانی که بر اثر زدن بمیرد. در جاهلیت به سر حیوان ضربه میزدند، تا بمیرد.
3.9- «و المتردیة»
حیوانی که از بلندی بیفتد و بمیرد، خوردن آن حرام است.
3.10- «و النطیحة»
[در زمان جاهلیت،] دامدارها قوچهای دامشان را و دارایی خود را با حیوانات دیگر به جنگ میانداختند و شاخ به شاخ میشدند. وقتی یکی از دو حیوان میمردند، گوشتشان را میخوردند. اسلام، این را حرام کرد. «نَطیحَة»؛ حیوانی است که در اثر شاخ زدن حیوان دیگر بمیرد.
3.11- «و ما اکل السبع»
حیوانی که در اثر دریده شدن توسط گرگ و حیوان دیگر کشته شود، خوردن آن حرام است؛ چه نیمخوردهی حیوان دیگر باشد، چه نباشد.
3.12- «إلّا ما ذکیتم»
استثنایی که شده است، این است که اگر موارد قبلی با همان عوامل کشته شود، حرام است؛ ولی اگر قبل از مردن در اثر شاخ و افتادن از بلندی و شاخ زدن دیگری تذکیه و ذبح شود، حلال است.
3.13- «و ما ذبح علی النصب»
«نُصُب»، هم مفرد میتواند باشد و هم جمع. به نظر ما طبق روایتی که گفتیم، مفرد است. چیزی که بر بت قربانی شود، خوردن آن حرام است.
3.14- «و أن تستقسموا بالأزلام»
حیوانی که با تیرهایی که رها کنید، تقسیم کنید، خوردن آن هم حرام است. در جاهلیت رسم بود که چندین نفر مثلا 10-12 نفر شریک میشدند و در گرفتن حیوانی سهیم میشدند و با تیر میزدند و تقسیم میکردند. به صورت غیر شرعی حیوان را به دیگری واگذار میکردند. با تیرهایی که میانداختند، برخی یک سهم و برخی بیشتر سهم میبردند. اینکه با این خصوصیت باشد، حرمت دارد.
3.15- «ذلکم فسق»
تعبیر عجیبی است. این تعلیل حرمت این عناوین است. مردار و خون و گوشت خوک و حیوانی که برای غیر خدا ذبح شده باشد و یا خفه شده و یا از بالای بلندی افتاده و مانند آن برای این حرام است که فسق و فجور است و نباید استفاده شود.
4- منظور از «ذلکم» در عبارت «ذلکم فسق» در این آیه
در مشارٌ إلیهِ «ذلکم»، سه احتمال است:
1. آخرین حرمتی که ذکر شده، یعنی گوشتی که به وسیلهی تیراندازی تقسیم شود. اگر چنین باشد، این تقسیم به وسیلهی تیر فسق است.
2. این دو عنوان اخیر باشد؛ چرا که قبلیها استثنایی داشت که عبارت بود از: «إلّا ما ذکیتم». بعد از آن قربانی بتها و تقسیم با تیر آمده است، و این دو فسق است.
3. همهی عناوین حرام گذشته. از میته و خون تا آخر.
ما این احتمال آخر را اولی میدانیم. این تعلیل برای همهی موارد قبلی است.
میتوان گفت عنوان میته و مردار بر همهی این موارد صدق میکند؛ چون لحم خنزیر و ما «أهل لغیر الله» و مواردی که ذبح غیر شرعی شده، میتوان گفت مردار است. در نتیجه «ذلکم فسق»، به همهی عناوین قبلی میخورد.
5- ارتباط «دَم» با سایر محرمات در این آیه
ظاهرا دم هم جزو مجموعهای از این حیوانات است. ذکر جزئیات بعد از کلی شده است. اشکالی ندارد که قسم و قسیم شیء در جهتی اشتراک و در جهتی جدایی داشته باشند. مردار، عنوانی کلی است که هم مرده بر آن صدق میکند و هم مصادیق قبلی.
6- ارتباط صدر (محرمات) و ذیل آیه (ولایت)
برخی مفسران نظرشان این است که عناوینی که در این آیه آمده، با «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم» ارتباطی ندارد. ما به این نتیجه رسیدیم که مرتبط هستند. حلالخواری بستر رسیدن به ولایت و امامت است. انسان اگر مراقب خوراکش باشد، مسائل اعتقادی خود را هم میتواند به سلامت داشته باشد. صدر و ذیل آیه با هم مرتبط است. با بیان اینها دین محدود میشود و بستر برای ولایت فراهم میشود. در جریان عاشورا وقتی امام حسین (علیهالسلام) خواستند بفرمایند که چطور شد که اینها برای کشتن من آمدهاند، فرمودند: «مُلِئَت بُطونُهُم مِنَ الحَرامِ».[1] حلالخواری مقدمهی پذیرش ولایت است. باید مراقب خوراک بود؛ چرا که این غذای حلال، انسان را برای پذیرش ولایت آماده میکند. اول تا اواسط آیه، بیان خوراک است. از وسط آن، بیان مسائل کلامی است. این آیه، هم واجد فقه است و هم عقائد و هم اخلاق. برای همین جزو غُرَر آیات است.
امیدواریم ما هم در پناه ولایت بهرهمند باشیم و با مراقبت در خوراکمان، طهارت داشته باشیم. طهارت ظاهری و باطنی، بستر پذیرش ولایت است. انسان با حرام به خداوند نزدیک نمیشود. باید این مراقبتها باشد، تا انسان به کمالات برسد. رزقنا الله ایانا و ایاکم که طهارت ظاهری و باطنی داشته باشیم، تا به ولایت برسیم.