« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

حفظ حرمت شعائر الهی /شعائر الهی /تفسیر ترتیبی (سوره مائدة)

 

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره مائدة)/شعائر الهی /حفظ حرمت شعائر الهی

 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾.[1]

 

1- عصاره جلسه گذشته

فلک الحمد یا الله بعدد کلماتک که در محضر کلمات هستیم؛ رب انعمت فزد.

در بیان آیه‌ی دوم سوره‌ی مائده بودیم که بعد از وفای به عقود و قانون حلیت استفاده از چهارپایان، مگر در موارد منع شرعی، ذات باری‌تعالی در این کریمه، حرمت‌های موضوعات و احکامی را بیان می‌فرمایند. گفتیم که «شعائر»، جمع شعیره به معنای علامت است و یا از شَعر به معنای آگاهی ظریف است.[2] شعور هم از این می‌آید. شعائر را شعائر می‌گویند، چون هم ظرافت دارد و هم شعار و شعور است.[3]

2- تفسیر آیه 2

2.1- نمونه‌هایی از شعائر الهی و حفظ حرمت آن‌ها

در این آیه خداوند حفظ حرمت چند چیز را بیان می‌فرماید: اول: حرمت شعائر را نشکنید و نسبت به آن رها شده نباشید. دوم: شهر حرام را احترام کنید و حرمتش را نشکنید. سوم: قربانی‌های بی‌علامتی که برای خانه‌ی خدا می‌رود، حرمت این‌ها را هم نشکنید. چهارم: حفظ حرمت قربانی‌های بانشان است. این قربانی‌ها، گردنبندهای مشخصی دارد و علامت‌گذاری شده‌اند که جزو قربانی‌های حجاج هستند. پنجم: موضوع دیگر مورد احترام، کسانی هستند که قصد خانه‌ی خدا کردند. «البیت» با الف و لام عهد به معنی خانه‌ی خدا است. اینکه به حرام، حرام می‌گویند، به خاطر حرمت داشتن است. نسبت به حرام باید احترامی داشت و آن را ترک کرد و به سراغش نرفت. احترام کسانی که به خانه‌ی خدا می‌روند، داشته باشید. نکند مزاحم حج‌گزاران و عمره‌گذاران شوید. در سال ششم، کفار نگذاشتند که مسلمانان وارد مکه شوند. الان هم گاهی در زمان ما رخ می‌دهد.

2.2- فلسفه‌ی حج

حج‌گزاران، طالب دو چیز هستند: فضل و رضوان الهی. فلسفه‌ی حج همین دو نکته است. این کنگره‌ی جهانی که همه جمع می‌شوند و لبیک می‌گویند، برای این است که به تفضل الهی برسند. ﴿ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ﴾.[4]

2.3- حرمت صید در حال احرام و شرایط حلیت صید در مکه

حکم بعدی این است که وقتی مُحِلّ شدید و از احرام بیرون آمدید، صید کردن برای شما حلال است. البته عنایت دارید که واژه‌ی «حِلّ»، یک معنایش این است که از احرام بیرون آمد و معنای دیگرش این است که از حرم بیرون آمد. در خارج فقه تحلیل کردیم که برای حلیت صید باید هر دو شرط باید جمع شود. وقتی حاجی محرم می‌شود - ولو به عمره‌ی استحبابی – همین‌قدر که محرم شد، باید محرمات احرام را ترک کند. اعمالش را که انجام می‌دهد و تقصیر می‌کند، بخشی از محرمات حلال می‌شود؛ ولی حرمت صید تا از حرم بیرون نرفته است، بر او باقی است. وقتی صید حلال می‌شود که محدوده‌ی حرم را ترک کند. تا در حرم است، نباید صید کند و اگر انجام داد، باید قربانی بدهد. «و إذا حللتم فاصطادوا». آیا این امر، وجوب را می‌رساند یا خیر؟ در اصول فقه، امر، دال بر وجوب است. ولی اینجا اباحه را می‌رساند. قبلا صید برای حاجی حرام بود؛ الان که از احرام و از حرم خارج شده ، صید برای او حلال می‌شود. این دو، شرط اجتماعی هستند.

قانون حلیت بهائم و چهارپایان هست. به عارضه‌ی احرام منع می‌یابد و قانون سوم این است که با خروج از احرام و حرم به حکم اولی بازمی‌گردد.

2.4- پرهیز از ظلم و تعدی و مقابله‌به‌مثل نسبت به دشمنان برای جلوگیری از ورود آن‌ها به حرم

«و لا یجرمنّکم شنئان قوم»؛

«یَجرِمَنَّ» از «جَرم» است؛ یعنی شما را وادار نکند.[5] جریمه هم برای این می‌گویند که انسان را وادار به کاری می‌کنند که مطلوبش نیست. «شَنَئان»، یعنی کاری که مطلوب او نیست.[6] ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾.[7] دشمنی گروهی، شما را وادار نکند که به آن‌ها تعدی کنید. مراد از این قسمت از آیه، مشرکین در سال ششم هجری است. اگر مشرکین، مانع از ورود شما به مسجدالحرام شدند، این باعث نشود که ظلم کنید و اینکه بخواهید به آن‌ها تعدی و ظلم و ستم کنید.

2.5- تفاوت «صدّ» با «حصر» در فریضه‌ی حج

در حج، یک حصر داریم و یک صدّ‌. «صدّ»، کسانی هستند که مانع خارجی دارند و نمی‌توانند حج انجام دهند و «حصر»، کسانی هستند که نمی‌توانند حج یا عمره را انجام دهند.[8] اگر عده‌ای هم مانع شدند، باید بتوانیم با آن‌ها مدارا کنیم.

2.6- لزوم همکاری با دیگران بر مبنای «بِرّ» و «تقوا»

«و تعاونوا علی البر و التقوی»؛

تعاون بر برّ و تقوا داشته باشید. نیکی و پرواپیشگی داشته باشید.

2.7- معنای تقوا و رابطه‌ی آن با ایمان

بارها گفتیم که «تقوا» از «وَقوَی» است؛ یعنی خودنگهداری.[9] تقوا بعد از ایمان آوردن، قانون عامی در اسلام است. معمولا بعد از ایمان، تقوا آمده است. تقوا مصونیت ایمان و دین است، نه محدودیت آن. غلط مشهوری است که گمان می‌کنند محدودیت است. تقوا مصونیت است. چطور یک پزشک، پیشگیری از مریضی می‌کند که همه‌گیر نشود؛ تقوا هم این‌گونه است.

2.8- معنای «بِرّ» در روایات

«بِرّ»، نشر خوبی‌ها است و تقوا، جلوگیری از زشتی‌ها و نشر خوبی‌ها است. جالب است که از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال کردند برّ چیست؟ حضرت فرمودند: «تمامُ البِرِّ أن تَعمَلَ فی السِّرِّ عَمَلَ العَلانِیَةِ»؛[10] تمام خوبی این است که انسان کاری که در پنهان می‌کند، در ظاهر هم انجام دهد. «بِرّ» این است که انسان منافق نباشد. دورو نباشد و ظاهر و باطنش یکی باشد. ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا﴾،[11] ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾.[12] خدا به فطرت سالم انسان هم به برّ اشاره دارد و هم به تقوا.

اینجاست که عنوان بِرّ در آیات دیگر قرآن زیاد تکرار شده است.

﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾.[13]

برّ این است که به نماز و زکات و اعمال خیر، مراقبت کنید.

2.9- معنای تعاون

تعاون از ماده‌ی «عَون» است؛ یعنی در نیکی و تقوا یکدیگر را یاری کنید.[14] اسلام، گام دوم در بِرّ و تقوا را خواهان است؛ یعنی اجتماع هم باید به برّ و نیکی و تقوا برود.

2.10- تفاوت «اِثم» با «عدوان»

«و لا تعاونوا علی الإثم و العدوان»؛

عدوان، دشمنی و ستم‌کاری است.[15] فرق بین اثم و عدوان این است که اثم، گناه فردی است و عدوان، گناه اجتماعی است.[16] امت اسلامی همان‌طور که در نیکی‌ها از همدیگر حمایت می‌کنند، در جلوگیری از گناهان فردی و عمومی هم کمک کنند.

2.11- تبعات اِثم در روایات

ما نمی‌توانیم هر کار می‌خواهیم انجام دهیم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «الإثمُ حَوازُّ القُلوبِ و ما مِن نَظرَةٍ إلّا و للشیطانِ فیه مَطمَعٌ».[17] اثم، دل را تیره می‌کند. شیطان دشمن است. ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾.[18] نباید اطاعت شیطان را کرد. او آرام‌آرام مسلط بر نفوس می‌شود.

2.12- تبعات عدوان و ظلم در روایات

رسول مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «کسی که ظالمی را کمک کند، از حفظ حفاظتی خدا و رسولش خارج شده است».[19] هم بر دولت و هم ملت واجب است که جلوی گناهان را بگیرند.

2.13- مصادیق «بِرّ» در قرآن

در سوره‌ی بقره، آیه‌ی 177، مصادیقی از بر بیان شده است:

﴿لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾.[20]

مصادیق برّ عبارت است از: ایمان به خدا، قیامت، کتاب‌های گذشته، پیامبران، نماز، زکات، وفای به عهد و صبور بودن.

بِرّ این نیست که به سمت شرق و غرب توجه کنید. این‌ها مسائل اعتقادی است. از مصادیق دیگر بِرّ این است که در مسائل رفتاری یتامی و مساکین و سائل رسیدگی کند. ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾.[21] همچنین بنده آزاد کردن و زکات و وفای به عهد داشتن از مصادیق برّ است. برّ در اینجا از عناوین وفای به عهد است. و در بخش دیگری از این آیه، مصادیق برّ عبارت است از: صابرین در بأساء و ضراء و حین البأس»؛ کسانی که در حین مشکلات صبر می‌کنند. این‌ها اهل صدق و تقوا هستند.

2.14- منظور از تقوای دوم در این آیه

«و اتقوا الله»؛

دوباره خداوند امر به تقوا می‌کند. با توجه به اینکه تقوا قبل از این بود،‌ این تقوا، تقوای خاصی است. جلوگیری از اثم و عدوان، خودش تقوا است. تعاون بر برّ و تقوا، خودش تقوا است. تقوای دومی، یعنی این حس تعاون خود را نگه دارید. مراقبه‌ی خود را حفظ کنید. خدا، ادامه‌ی کار را می‌خواهد. خدا، تعاون بر برّ و تقوا را می‌خواهد.

2.15- شدت عقاب خداوند در صورت عدم رعایت حرمت شعائر الهی

«إنّ اللهَ شدید العقاب»؛

خداوند، جزایش شدید است. اگر گناهی صورت گیرد، خدا عقابش شدید است. این جمله‌ی آخر، تعلیل برای این است که اوامر و نواهی این آیه و یا آیه‌ی قبلی نباید ترک شود که اگر چنین شود، خداوند عقاب می‌کند. امر به تقوا در اینجا عنوانی کلی‌ است و حصن حصینی برای حفظ است. احکام الهی‌، قبلا بیان شده است. امر به تقوا محدودیت نیست؛ بلکه مصونیت است. هم باید از اثم و عدوان پرهیز کنیم و هم به برّ‌ و تقوا برسیم. مصادیقی از گناه بیان شده است ﴿وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا﴾.[22] ان‌شاء‌الله بتوانیم جامعه‌ی ایده‌آل اسلامی را با حفظ حدود اسلامی داشته باشیم.

 


logo