« فهرست دروس
درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

مصادیق شعائر الهی/آیه 1-2 /تفسیر ترتیبی (سوره مائده)

 

موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره مائده)/آیه 1-2 /مصادیق شعائر الهی

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الأَنْعَامِ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ﴾.[1]

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾.[2]

1- تفسیر آیه 1

1.1- اقسام عقود بر اساس این آیه

خدا را سپاس‌گزاریم که اول صبح توفیق شد که در محضر آیات الهی باشیم. سوره مائده با خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» شروع می‌شود و با امر به وفای عقود ادامه می‌یابد و همه‌ی عقود، حتی عهد و نذر را هم شامل است؛ چه عقدی که بین خدا و انسان است و چه عقدی که بین انسان و خدا است و چه عقدی که بین انسان با انسان است.

1.2- اولین عهد بین خدا و انسان

اولین عهدی که بین خدا و انسان است، عقد محبت است و یک جهت فاعلی را به نام فاعل بالحب و بالعشق ایجاد می‌کند؛ لذا اولین وفای به عقد و عهد، وفای به این عهد است. ما به او محتاجیم و او به ما مشتاق است.

اگر می‌خواهید محک بزنید که چه کسانی موفق هستند، ببینید این عقد را در معاهده با ذات باری‌تعالی مراقبت دارند، یا خیر. ما در مبانی فقهی‌مان به این نتیجه رسیدیم که اوامر الهی و نواهی الهی، وجوب عقلی دارند، نه وجوب شرعی؛ چون ما وابسته و پیوسته به حضرت حق هستیم و باید عبد باشیم؛ لذا آیه‌ی: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾،[3] به این مطلب اشاره دارد.

1.3- مصادیق وفای به عقد

قبلا خواندیم امر به عبادت را که یکی از اوامر، وفای به عقد است و حتی آیه‌ی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ﴾.[4] این امر به ایمان هم یکی از مصادیق وفای به عهد است؛ لذا ما وفای به عهد را مطلق می‌دانیم که قراردادهای شخصی و جمعی را همه شامل می‌شود.

1.4- اصل حلیت

و بعد از این وفای به عهد، قانون عامی بیان شده است و آن حلیت بهیمه‌ی انعام است؛ آن هم بهیمه با قید انعام؛ یعنی بحث حلالیت چهارپایان در خدمت انسان برای منافع و مآکل و مشارب و خوارکی‌ها و آشامیدنی‌ها بیان شده است و بعد برخی از این‌ها استثنا شده است؛ پس قانون حلیت عام است؛ لذا اگر جایی به یک خوراکی‌ برسیم که ندانیم حلال یاحرام است، اصل حلیت حاکم است؛ مگر در جایی که دلیل خاص داریم.

1.5- حرمت صید در حرم

لذا آیه می‌فرماید که «بهیمة الأنعام» برای شما حلال است، مگر «غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ»؛ مگر کسانی که در حال احرام هستند، صید بر آن‌ها حرام است. [«مُحِلی»، در اصل «مُحِلِّین» بوده، چون اضافه شده نون آن افتاده است]. «وَأَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ».

2- تفسیر آیه‌ی 2

2.1- عام بودن شعائر الهی

دوباره خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» تکرار می‌شود. باز در مورد قانون حلیت و حرمت مصادیقی بیان می‌شود. «لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ». «لا تُحِلُّوا» از ماده‌ی «حِلّ» است؛ یعنی حلال نشمرید و احترام شعائر الهی را داشته باشید. شعائر الهی عنوان عامی است که همه‌ی مصادیق بعد را شامل می‌شود.

2.2- اوامر الهی، یکی از مصادیق شعائر الهی

اصلا می‌توانیم بگوییم که خود اوامر هم یکی از شعائر الهی است و متقین به دنبال انجام شعائر و اوامر الهی هستند، و آیه‌ی: ﴿ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾،[5] این مطلب را بیان می‌کند. و از طرفی هم خداوند از متقین می‌پذیرد؛ ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾.[6]

2.3- معنای شعائر

«شعائر»، جمع شعیره است؛ یعنی آنچه که ظاهر و همیشگی است.[7] و این‌ها به عنوان علامت‌های سیروسلوک و اعمال عبادی مطرح می‌شود که عنوان حج، یکی از مصادیق آن است.

2.4- اقسام شعائر الهی و عبادات دینی

برخی از شعائر و عبادات‌، ظاهری است؛ مثل حج و برخی عبادات پنهانی است و برخی عبادات پنهانی و ظاهری است و به هر دو صورت می‌شود خواند؛ مانند نماز که هم می‌شود به صورت جماعت خواند و هم می‌شود به صورت فرادا خواند.

برخی عبادات مانند زکات، هم جمعی و هم فردی است و برخی عبادات مانند حج، جمعی است که به تعبیر ما حج، کنگره‌ی جهانی است. برای کسانی که استطاعت بدنی و مالی دارند، یک بار واجب است. ﴿وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾.[8] و باید در این کنگره‌ی الهی حضور یابند. از امام باقر (علیه‌السلام) روایت شده است که شعائر الهی، مشاهد کریمه در حج است که نماد تعظیم هستند و باید اکرام شوند.[9]

2.5- احترام ایجابی در این آیه

در آیه‌ی دوم، اولین احترامی که خداوند امر می‌کند، احترام ایجابی از نهی است که از «لاَ تُحِلُّواْ» استفاده می‌شود. و می‌توانیم بگوییم که نهی است که از آن استفاده‌ی ایجاب می‌شود. «لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ»؛ حرمت شعائر الهی را نشکنید و این‌ها را احترام کنید.

2.6- تعداد ماه‌های حرام

«وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ»؛ یکی دیگر از چیزهایی که باید حرمت آن را داشت، ماه‌های حرام است که عبارتند از: رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم.

2.7- حفظ حرمت ماه‌های حرام در زمان جاهلیت

و البته این‌ها در زمان جاهلیت هم احترام داشتند و خداوند متعال در آیه‌ی 36 و 37 سوره توبه می‌فرماید: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾.[10] ماه‌ها نزد خداوند، دوازده ماه است و چهار ماه آن حرام است و باید احترام آن‌ها را نگه داشت.

2.8- استثنای حکم جنگ در ماه‌های حرام

﴿فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَآفَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَآفَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾.[11] در ماه‌ حرام شروع جنگ جایز نیست؛ ولی اگر دیگران حرمت‌شکنی کردند، در مقابل آن‌ها باید دفاع کنیم؛ لذا خداوند متعال می‌فرماید: ﴿الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾.[12] باید حرمت ماه‌های حرام نگه داشته شود؛ ولی اگر دیگران حرمت نگه نداشتند، مسلمانان به عنوان قصاص می‌توانند دفاع کنند و شما حرمت شهر حرام را نشکنید؛ اما اگر دیگران شکستند، شما جواب آن‌ها را بدهید. قانون مقابله به مثل، قانون الهی است.

2.9- مراد از ماه‌های حرام در این آیه

«وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ». شهر حرام، مفرد و اسم جنس است و هر چهار ماه حرام را شامل می‌شود و در‌ آیه‌ی شریفه‌ی: ﴿فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ﴾،[13] در اینجا ماه حرام به چهار ماه اطلاق شده است. ﴿فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ﴾.[14] سوره‌ی توبه، سوره‌ی جهاد است. این چهار ماه از دهم ذیحجه روز اعلام برائت شروع می‌شود و تا دهم ربیع الثانی که قرارداد بستند که جنگی نباشد، ادامه دارد. پس اصطلاح ماه حرام، گاهی جزء ماه‌های چهارگانه‌ی حرام است و گاهی اختصاص به آن ندارد و از دهم ذی الحجه شروع شده، تا دهم ماه ربیع الثانی، یعنی چهار ماهی که قرارداد بسته شد که جنگ نشود را شامل می‌شود. عرض ما این است که این شهر حرام اطلاق دارد.

2.10- اقسام قربانی‌های حج و تفاوت «هدی» با «قلائد»

«وَلاَ الْهَدْيَ». عنوان سومی که جزو حرمت‌های الهی است، «هَدی» است. هَدی، قربانی بی‌نشان است.[15] و گوسفند، هدیه‌ای است که حاجی برای خانه‌ی خدا می‌برد. «وَلاَ الْقَلآئِدَ». «قلائد»، جمع است؛ یعنی قربانی با نشان است. «قلائد» را با کفش یا نخ معلوم می‌کردند، یا پشت گردن‌شان را رنگ می‌کردند.[16] «هَدی» در اینجا آمده است و در آیات دیگر با عنوان بُدن است ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ﴾.[17] یکی از شعائر حج و منا، قربانی است که احترامش حفظ بشود؛ لذا قربانی‌های بدون نشان برای حجاج احترام خاصی دارد. ﴿وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ﴾.[18] و ﴿هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ﴾.[19] بنابراین هَدی، قربانی بی‌نام و نشان است؛ چنان‌که قلائد، قربانی با نشان است.

2.11- قصدکنندگان خانه‌ی خداوند

«وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ»؛ کسانی را که خانه‌ی خدا را قصد کردند، یعنی حج‌گزار و عمره‌گزار هستند، این‌ها هم احترام خاصی دارند. «آمّین»، جمع «آمّ» است و از «أمّ» به معنی مقصود است. و عرب اُم را اُم می‌گوید، به خاطر اینکه مورد توجه فرزندان است.[20]

2.12- فلسفه‌ی حج، تفضل و رضوان الهی

«يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا». این تعبیر، حال یا صفت «آمِّین» است؛ یعنی کسانی که به سمت خانه‌ی خدا می‌روند و هدف آن‌ها این است که می‌خواهند فضل و رضوان الهی را به دست آورند. و می‌توانیم بگوییم در این آیه، فلسفه‌ی حج که تفضل الهی و رضوان الهی است، بیان شده و باید این را به دست آورد.

2.13- مقابله به مثل، ممنوع

شأن نزول آیه در مورد سال ششم هجری است که مشرکین نگذاشتند مسلمانان وارد مکه شوند. اما بعد از فتح مکه در سال هشتم هجری مسلمان‌ها می‌خواستند که با این‌ها مقابله به مثل کنند و با این‌ها جنگ و جدال داشته باشند؛ لذا خداوند به مؤمنین می‌فرماید: «وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ»؛ با کسانی که مانع شما شدند، جنگ و جدال نکنید.

2.14- امنیت کعبه برای همه‌ی افراد

لذا کسانی که وارد حرم الهی می‌شوند، از یک امنیتی برخوردارند. و اگر کسی جنایتی کند و وارد بر خانه‌ی خدا شود در امنیت است؛ البته اسلام گفته نسبت به افرادی مانند قاتل که باید حدّ شرعی بر آن‌ها اجرا شود، نمی‌توانید آن‌ها را از مسجدالحرام بیرون کنید؛ بلکه باید بر غذایش و بقیه‌ی چیزهای او سخت بگیرید، تا خودش خارج شود و مجازات شود. غرض این که خود خانه‌ی خدا یک احترام خاصی دارد.

2.15- عمومیت این آیه و تخصیص آن

این «وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ»، هم شامل موحد می‌شود و هم غیر موحد می‌شود؛ البته دلیل‌های دیگر داریم که غیر موحدین به دلیل دیگر حق ورود به خانه‌ی خدا را ندارند؛ مانند آیه‌ی: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾؛[21] فلذا این آیه، آیه‌ی «وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ» که مطلق است را تخصیص می‌زند. در بحث اصول داریم که برخی آیات، ناسخ یا مخصص برخی آیات هستند. این آیه که مشرکین حق ورود به خانه‌ی کعبه را ندارند، همه جزء مصادیق وفای به عهد است.

 


[20] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج1، ص136.
logo