« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

خصوصیات علم/علم /شرح احادیث اصول کافی

 

 

موضوع: شرح احادیث اصول کافی/علم /خصوصیات علم

 

کتاب العلم (باب النوادر)

1- فضائل و خصوصیات علم

در حدیث ابوبصیر بودیم که از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است. ایشان همواره می‌فرمودند: «کان یقول»، یعنی این جمله را به‌طور مداوم تکرار می‌کردند. اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نسبت به استفاده از لقب «امیرالمؤمنین» اصرار داشتند. مرحوم علامه امینی نیز در کتاب «الغدیر» تأکید دارد که نباید گفته شود: «امام علی»، بلکه باید گفته شود: «امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)». ایشان، امیرِ آیات و روایات‌اند. دانشگاه و حوزه، عرصه‌ی اصطلاحات‌اند؛ اما آنچه مدنظر است، علم حقیقی است. این‌ها مقدمه‌اند، نه مقصد.

1.1- متن روایت

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ عُرْوَةَ ابْنِ أَخِي شُعَيْبٍ الْعَقَرْقُوفِيِ‌ عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُول:ُ‌ يَا طَالِبَ الْعِلْمِ إِنَّ الْعِلْمَ ذُو فَضَائِلَ كَثِيرَةٍ فَرَأْسُهُ التَّوَاضُعُ وَ عَيْنُهُ الْبَرَاءَةُ مِنَ الْحَسَدِ وَ أُذُنُهُ الْفَهْمُ وَ لِسَانُهُ الصِّدْقُ وَ حِفْظُهُ الْفَحْصُ وَ قَلْبُهُ حُسْنُ النِّيَّةِ وَ عَقْلُهُ مَعْرِفَةُ الْأَشْيَاءِ وَ الْأُمُورِ وَ يَدُهُ الرَّحْمَةُ وَ رِجْلُهُ زِيَارَةُ الْعُلَمَاءِ وَ هِمَّتُهُ السَّلَامَةُ وَ حِكْمَتُهُ الْوَرَعُ وَ مُسْتَقَرُّهُ النَّجَاةُ وَ قَائِدُهُ الْعَافِيَةُ وَ مَرْكَبُهُ الْوَفَاءُ وَ سِلَاحُهُ لِينُ الْكَلِمَةِ وَ سَيْفُهُ الرِّضَا وَ قَوْسُهُ الْمُدَارَاةُ وَ جَيْشُهُ مُحَاوَرَةُ الْعُلَمَاءِ وَ مَالُهُ الْأَدَبُ وَ ذَخِيرَتُهُ اجْتِنَابُ الذُّنُوبِ وَ زَادُهُ الْمَعْرُوفُ وَ مَاؤُهُ الْمُوَادَعَةُ وَ دَلِيلُهُ الْهُدَى- وَ رَفِيقُهُ مَحَبَّةُ الْأَخْيَارِ».[1]

1.2- ترجمه روایت

از ابی‌بصیر روایت شده که گفت: شنیدم امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمود: «ای جوینده علم! همانا علم دارای فضیلت‌های فراوانی است:

     سرِ آن، فروتنی است؛

     چشمِ آن، دوری از حسد است؛

     گوشِ آن، فهم و درک است؛

     زبانِ آن، صداقت است،

     حافظه‌اش، بررسی و تحقیق است؛

     قلبش، نیت نیکو است؛

     عقلش، شناخت اشیاء و امور است؛

     دستش، رحمت است؛

     پایش، دیدار با علماست؛

     همتش، سلامت است؛

     حکمتش، پرهیزکاری است؛

     جایگاهش، نجات است؛

     راهبرش، عافیت است؛

     مرکبش، وفاداری است؛

     سلاحش، نرم‌گویی است؛

     شمشیرش، رضایت است؛

     کمانش، مدارا کردن است؛

     لشکرش، گفت‌وگو با علماست؛

     مالش، ادب است؛

     ذخیره‌اش، دوری از گناهان است؛

     توشه‌اش، نیکی و معروف است؛

     آبش، سازش و صلح است؛

     راهنمایش، هدایت است؛

     همراهش، محبت نیکان است».

1.3- رأس علم، تواضع

علم را به هیئت انسانی تشبیه کرده‌اند و هر بخشی از بدن را نماینده‌ی یکی از صفات علم دانسته‌اند. حضرت از رأس و سر آغاز کردند؛ چرا که سر، جایگاه فرماندهی انسان است.

1.3.1- ویژگی سر در بدن

در بدن انسان، هیچ عضوی به استحکام جمجمه نمی‌رسد؛ از همه‌ی استخوان‌ها محکم‌تر است، زیرا حافظ نقطه‌ی فرماندهی است.

1.3.2- کلام علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد جایگاه سر در بدن

حضرت علامه حسن‌زاده - جانم به قربانشان - می‌فرمودند: «تنها محافظ دایره‌مانندی که خداوند قرار داده، جمجمه است. اگر دایره آسیب ببیند، آن را پخش می‌کند». گنبد نیز به همین دلیل ساخته می‌شود. اگر پل‌ها را گنبدی نسازند، توان حمل ندارند. پل‌های معلق، توان‌شان برعکس است. توان موجودات در عُلو است، نه در سُفل؛ حفاظت از بالا صورت می‌گیرد.

1.3.3- تکبر، نشانه‌ی بی‌مغزی

رأس، اساس است. رأسِ علم، تواضع است: «مَن تَواضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ». ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: «کله‌اش بوی قرمه‌سبزی می‌دهد!» اگر دیدید عالمی تکبر دارد، بدانید این سر، جز گنبد چیزی نیست؛ بی‌مغز است. مغز، آن‌گاه معنا دارد که تواضع داشته باشد. درختان، وقتی بار می‌گیرند، سرشان فرود می‌آید.

1.4- چشم علم، بیزاری از حسد

«و عینه البراءة من الحسد»؛

چشمِ این علم، برائت از حسد است.

1.4.1- معنای حسادت و تفاوت آن با رقابت

حسد چیست؟ حسد، آن است که نگاه انسان به دیگران باشد؛ با نیت زمین زدن آن‌ها. میان حسادت و رقابت تفاوت است. دو رقیب، کمالات یکدیگر را می‌بینند و چون دیگری جلوتر است، می‌گوید: «مثل او بشوم یا جلوتر بروم.» مانند دو دونده که حق ندارند به حریم هم وارد شوند، اما در عرض هم می‌توانند بدوند. این رقابت است.

حسادت یعنی: «او این‌طور نباشد، تا من باشم.» او چرا چنین است؟ به تو ربطی ندارد. داده‌های الهی بی‌مصلحت نیست. تو هنر داری، مانند او باش. چشمِ علم، برائت از حسد است؛ دیگران را می‌بیند، اما نه برای زمین زدن، بلکه برای دستگیری. اگر رقیبش سؤال علمی هم بپرسد، پاسخ می‌دهد: ﴿وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ﴾.[2]

1.4.2- معنای صمد

در بحبوحه‌ی جنگ کربلا، یکی از مجاهدان پرسید: «معنای ﴿اللَّهُ الصَّمَدُ ﴾[3] چیست؟» حضرت ایستادند و پاسخ دادند: «الذی لا جوف له»؛[4] آن‌که توخالی نیست.

1.4.3- نقش حسادت در چشم‌زخم به دیگران

کسانی که حسادت‌شان بالا می‌رود، چشمان‌شان نیز بد می‌شود؛ این همان چشم‌زخم است. قوّه‌ی تأثیر چشم در همه وجود دارد، اما برخی با آن ضربه می‌زنند. رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) را هم خواستند هم از نظر فیزیکی از میان بردارند و هم با چشم؛ در این‌باره، سوره‌ی معوّذتین نازل شد.

1.4.4- ممدوح بودن غبطه و مذموم بودن حسد

انسان باید در مسیر علم، نگاهش به آینده باشد، نه به دیگران. باید ادامه دهد و کاری به دیگران نداشته باشد. دیگرشکنی نکنیم؛ خودشکنی هنر است. غبطه اشکالی ندارد؛ اما حسد، بله. آن دونده اگر پایش را جلوی پای دیگری قرار دهد، درست نیست. در قرآن، واژه ﴿سَارِعُوا﴾[5] و ﴿سَابِقُوا﴾،[6] هر دو برای مغفرت‌ به کار رفته است. «غُفران»، یعنی چشم‌پوشی.

1.4.5- عدم تزاحم حقیقی در نظام وجود

در نظام وجود، هیچ‌کس مزاحم دیگری نیست؛ تزاحم‌ها خیالی و اعتباری‌اند. هر کس کنار سفره‌ی خودش نشسته است. شیطان را هم خودمان می‌آوریم و بعد نمی‌توانیم بیرونش کنیم.

1.4.6- راهکارهای پیشگیری از چشم‌زخم

اصلاً چشم‌زخم بدون حسادت نمی‌شود. گاهی انسان گمان می‌کند حسادت ندارد. [اگر نعمتی را برای خودتان یا دیگران دیدید،] ذکر «ما شاء الله» بگویید. اراده‌ی الهی، تأثیر آن اراده‌ی نفسانی را می‌گیرد. هرچه اختلاف طبقاتی بیشتر شود، چشم‌زخم هم بیشتر می‌شود.

خواندن ذکر «لا حول و لا قوة إلا بالله»، «آیت‌الکرسی» و برخی حرزها اثر دارد. هرچه الهی‌تر شویم و اهل ادعیه باشیم، اثر چشم کمتر می‌شود.

1.4.7- تشبیه چشم‌زخم به شمشیر برّنده

چشم مانند تیر است؛ گاهی اصابت می‌کند. چشم، شمشیرِ برنده است و می‌بُرد. کاهنان گاهی از چشم استفاده می‌کردند. گروهی از کسانی که چشمان‌شان اثر داشت، آورده شدند تا پیامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) را چشم بزنند. ارث و مزاج نیز در چشم‌زخم اثر دارد.

1.5- گوش علم، فهم

و أُذُنُهُ الفَهم
گوشِ علم، فهم است. فهم، به‌عبارت بهتر، تحلیلِ ماجراست، نه صرفاً شنیدن آن. درباره‌ی حضرت سلیمان (علیه‌السلام) آمده است: ﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ﴾؛[7] یعنی فهم را به سلیمان دادیم. فهم، برای هر کسی نیست.

1.6- زبان علم، صدق و راستگویی

«و لِسانُهُ الصِّدق»؛
زبانِ علم، راست‌گویی است. علم، رسیدن به واقعیت است؛ و آن‌گاه که به واقعیت رسید، خلاف‌گویی ندارد. نباید گرفتار جهل مرکب بود.

1.6.1- روایتی در صدق امام صادق (علیه‌السلام)

مرحوم علامه مجلسی درباره‌ی امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند: یهودی‌ها با گروهی از مسلمانان توافق کردند که ایشان را خجل کنند. گفتند خرمایی را پشت در می‌گذاریم و در جمع می‌پرسیم: «آیا این خرما روزی ما هست یا نه؟» اگر بگوید روزی شماست، آن را می‌اندازیم؛ و اگر بگوید نیست، آن را می‌خوریم. امام فرمودند: «اگر از گلوی شما پایین رفت، روزی شماست؛ وگرنه، خیر.» این امام صادق (علیه‌السلام)، صادق واقعی است.

1.7- حفظ علم با جستجو

«و حِفظُهُ الفَحص»؛
در اینجا، هم از قوای ظاهری استفاده شده است و هم از قوای باطنی؛ همان‌گونه که در دعای کمیل می‌خوانیم: «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى اَلْعَزِيمَةِ جَوانِحی».[8] فحص، یعنی جست‌وجوگری. بسیاری از جست‌وجوگری‌های فضای مجازی، بخشی از علم‌اند. جهان امروز در پیچ خطرناک هوش قرار دارد. داده‌ها را دریابید و مراقب داده‌های دشمن باشید. اگر به علم حقیقی رسیدید، جست‌وجوی شما نیز درست خواهد بود. حفظِ علم، به جست‌وجوگری است.

1.8- قلب علم، حسن نیت

«و قَلبُهُ حُسنُ النِّيّة»؛
«إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ».[9] نیت، یعنی همه‌ی قوای انسان را به یک سمت و سو جهت دادن.

1.9- خاطره
سائلی بود در مسیر امام تقی (علیه‌السلام) بین نیشابور و مشهد. اوایل جنگ، داخل اتوبوس می‌گفت: «خدا می‌گوید بده، شیطان می‌گوید نده. امام می‌گوید بده، صدام می‌گوید نده. امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید بده، یزید می‌گوید نده. دلت می‌خواهد بده، دلت می‌خواهد نده.» کسی جرأت نمی‌کرد ندهد.

1.10- توصیه‌های استاد برای درمان حسد

۱. توجه نداشتن به چیزهایی که چشم ما را تحریک می‌کند.
۲. کمالات دیگران را بیش از حد برازنده ندانیم. اگر برازنده شد، ذکر «ما شاء‌الله، لا حول و لا قوة إلا بالله» را بگوییم. این ذکر باعث می‌شود چیزی به چشم ما نیاید.
۳. توجه به خودمان داشته باشیم؛ در این صورت، دیگران به چشم ما نمی‌آیند.

1.9- خاطره

کسی برای کنکور مشورت می‌گرفت. گفتم: «رتبه‌ی خوبی می‌آورید.» سپس افزودم: «در فلان جلسه این‌گونه بودی؛ باید این دستورها را انجام دهی».

1.10- خطر حسادت برای علما

برای «جِلبابِ بلاء» آماده باشید و خود را از معرض خطر چشم دور نگه دارید. تواضع داشته باشیم و حسد نورزیم؛ چرا که سهم علما در این زمینه زیاد است. نافذالبصیرة و صدوق باشیم و حسن نیت داشته باشیم.

 


logo