« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

عامل بی بصیرت_ قبولی معرفت و عمل، در گرو یکدیگر_ افساد عامل بدون علم/روایات باب مَنْ عَمِلَ بِغَیْرِ عِلْمٍ /شرح کافی

 

موضوع: شرح کافی/روایات باب مَنْ عَمِلَ بِغَیْرِ عِلْمٍ /عامل بی بصیرت_ قبولی معرفت و عمل، در گرو یکدیگر_ افساد عامل بدون علم

 

1- روایات بَابُ مَنْ عَمِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌

2- عامل بی بصیرت

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْداً».[1]

3- بررسی سند حدیث

حدیث را می‌توان پذیرفت، هرچند شخص طلحه، قابل تأمل است.

4- علم، عمل، عقل و بصیرت، چراغ راه انسان

گام اول، علم است. کارهای عملی ما، همیشه، نتیجه‌ی کارهای علمی ما است. هیچ کاری بدون علم نمی‌شود. گام دومی که عمل باشد، بدون بصیرت نمی‌شود؛ چرا که رونده در یک راه، نیاز به چراغ راه دارد. تا چراغی نباشد راه روشن نمی‌شود که بتواند راه را از چاه تشخیص دهد. در مبانی معرفتی‌مان، عقل را چراغ می‌دانیم. برخی عقل را بالاتر از چراغ می‌دانند. عقل به نظر ما چراغ است. عقل، اسیر وحی است. اگر عقل ما در خدمت وحی باشد، آن موقع ما را به سر منزل مقصود می‌رساند.

5- راه و حرکت در مسیر درست، در گرو داشتن معرفت و راهنما

هر چیزی نیاز به معرفت دارد. امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) در سفارش به جناب کمیل فرمودند: «يا كُميلُ، ما مِن حَرَكةٍ إلاّ و أنتَ مُحتاجٌ فيها إلى مَعرِفَةٍ»؛[2] اى كميل! هيچ حركت و رفتارى نيست، مگر اين كه تو در آن به شناخت نيازمندى. انسان بی‌حرکت و موجود بی‌حرکت نداریم. از لحظه‌ای که وارد این اتاق و کلاس شدیم تا موقعی که بیرون می‌رویم، در همه‌ی چیزها تغییر و تحول رخ می‌دهد، چون زمان منصرم است. در وجود ما توانایی‌هایی هست که همه‌ی منصرمات، متصرمات و همه‌ی امور گذرا را تجمیع می‌کنیم. این، حرکت است. «الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ»؛ کسی که راهنما ندارد مانند کسی است که مسیر را عوضی می‌رود. من و شماهایی که در این خیابان‌ها راه می‌رویم اگر راه را بلد نباشیم که به هدف‌مان برسیم، «لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْداً» هر لحظه که برویم، دورتر می‌شویم. اگر سرعت نگیریم، به نتیجه نمی‌رسیم. هرچه تندتر برود، دورتر می‌شود، چون راهنما ندارد.

6- «اسماء‌ الله»، هندسه‌ی عالم و آدم

عالم و آدم، هندسه‌ای دارد که باید بر اساس آن حرکت کنیم که اگر چنین نکنیم، فاصله می‌گیریم. هندسه‌ی عالم، «اسماء الله» است. در جلسات شرح اسماء الهی گفتیم که هیچ موجودی بی اسم نیست. در سیر و سلوکتان اسم اسمی‌تان را بگردید و پیدا کنید. ما در حال نقاشی اسم هستیم. اینکه چطور بروز می‌دهیم، خودش بحثی است.

7- کثرت هندسه‌ی وجودی انسان بر طبق دریافت و شهود

زمانی که ما درس نهایه مرحوم علامه طباطبایی (رحمه‌الله) را تدریس می‌نمودیم، در جاهایی از آن با دیدگاه ایشان اختلاف نظر پیدا می‌کردیم. طبق نظر ما هر کس به اندازه‌ی دریافت‌ و شهود‌ش، هندسه‌ی وجودی‌اش تکثیر می‌شود. به جای عبارت «سرعة السیر»، در برخی نسخه‌های روایت، عبارت «کثرة السیر» ذکر شده است.[3] معرفت‌ها هم دارای تعدد است. معرفت، شامل دین و علم می‌شود. از این معرفت‌ها بگذریم تا به معرفت تامه برسیم؛ که به جایی می‌رسد که راه‌های مختلفی را به شما پیشنهاد می‌کنند. این معرفت، هم «کثرة السیر» و هم «کثرة الطرق» است. «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق»؛[4] تا که همه به صراط برسد. راه میان‌بر هر کسی فرق دارد. راه میان‌بر هر کسی شاید برای دیگری دور باشد و هر کس باید راه میان‌بر خودش را پیدا کند.

8- قبولی معرفت و عمل، در گرو یکدیگر

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُسَيْنٍ الصَّيْقَلِ‌ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَقُولُ:‌ «لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنَّ الْإِيمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ».[5]

هر کاری معرفت می‌خواهد و معرفت بدون عمل نمی‌شود. کسی که معرفت بیابد، خود معرفت او را به عمل می‌کشاند. اگر کسی کاری را انجام نداد، معرفتی ندارد. متوجه باشید که ایمان بعضی از بعض است. معرفت در اینجا، اصول عقائد و افکار است. تا معرفت به مبدأ و معاد نیابیم، اول و آخر کار را نمی‌توانیم تشخیص دهیم. تا اول راه تشخیص ندهیم، نمی‌توانیم سیری داشته باشیم و سنجشی برای زمان سیر داشته باشیم. عبارت «فَمَنْ عَرَفَ» در روایت فوق، علم و علم العلم و حق الیقین و عین الیقین و علم الیقین را شامل می‌شود؛ و به جایی می‌رسد که اصلا معرفت او، نفس معرفت می‌شود. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ﴾؛[6] برخی گفته‌اند که این ایمان، تحصیل حاصل است، ولی اینطور نیست؛ ایمان اولی غیر از ایمان دومی است؛ اولی تقلیدی است و دومی تحقیقی و یقینی است. اگر اولی یقینی است، دومی شهودی است. علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) فرمودند: «برای من شکی حاصل شد که این شک من، منشأ هزاران یقین شد».

9- افساد عامل بدون علم

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌): «مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ».[7]

9.1- بررسی سند حدیث

عبارت «عمن رواه» در حدیث، حدیث را مرسل کرده است. در مبانی رجالی ما هست که اگر قبل از «عمن رواه» شخصیت معتنا به و قابل توجهی باشد، می‌توانیم به روایت اعتنا کنیم.

9.2- علم، اعم از علم اصطلاحی و غیر اصطلاحی (معرفت)

اگر کسی بدون علم عمل کند افسادش از اصلاحش بیشتر است. در روایت قبلی، عبارت «بدون بصیرت» داشت، ولی در اینجا «بدون علم» دارد. علم، اینجا اصطلاحی نیست. علم، معرفتی است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ».[8] همه‌ی این علوم برای ظهور معرفت این انسان، زمینه می‌شود. این علم، معرفت را دارد و اعم از علم اصطلاحی است. علوم اصطلاحی، مقدمه است. همه‌ی علوم «من‌ الله» است. گاهی انسان آن قدر در علوم بالعرض گرفتار می‌شود که از علم اصیل غفلت می‌کند. خود علم، حجاب اکبر می‌شود.


logo