« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1400/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

فضیلت عالم - خصوصیات عقل/عقل /احادیث اصول کافی (کتاب العقل و الجهل)

 

 

موضوع: احادیث اصول کافی (کتاب العقل و الجهل)/عقل /فضیلت عالم - خصوصیات عقل

 

1- حدیث اخلاقی (فضیلت عالم – خصوصیات عاقل)

در حدیث با برکت حضرت امام کاظم (علیه‌السلام) به جناب هشام از کتاب عقل و جهل از کتاب کافی بودیم. چون این حدیث طولانی است، برخی جهاتش را انتخاب می‌کنیم. این حدیث، دستورالعمل دقیق برای رسیدن به کمالات است. هیچ کسی از این فرمایش حضرت، بی‌نیاز نیست. حضرت با تعبیر «یا هشام»، این حدیث را القا می‌فرمایند. دلیل بر عظمت جناب هشام نیز هست که مورد خطاب حضرت است.

در ادامه این حدیث، حضرت می‌فرمایند:

«يَا هِشَامُ قَلِيلُ الْعَمَلِ مِنَ الْعَالِمِ مَقْبُولٌ مُضَاعَفٌ وَ كَثِيرُ الْعَمَلِ مِنْ أَهْلِ الْهَوَى وَ الْجَهْلِ مَرْدُودٌ يَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ رَضِيَ بِالدُّونِ مِنَ الدُّنْيَا مَعَ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَرْضَ بِالدُّونِ مِنَ الْحِكْمَةِ مَعَ الدُّنْيَا- فَلِذَلِكَ‌ ﴿رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ‌﴾[1] يَا هِشَامُ إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكُوا فُضُولَ الدُّنْيَا فَكَيْفَ الذُّنُوبَ وَ تَرْكُ الدُّنْيَا مِنَ‌ الْفَضْلِ وَ تَرْكُ الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْضِ يَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْيَا وَ إِلَى أَهْلِهَا فَعَلِمَ أَنَّهَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ وَ نَظَرَ إِلَى الْآخِرَةِ فَعَلِمَ أَنَّهَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا».[2]

1.1- قبولی عمل کم از عالم و مردود بودن عمل زیاد از جاهل

«یا هشام قلیل العمل من العالم مقبول مضاعف و کثیر العمل من أهل الهوی و الجهل مردود».

نکته عظیمی بیان فرمودند. فشرده‌اش این است که علمِ عالم، عمل را بالا می‌برد. در قرآن داریم: ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ﴾.[3] حضرت فرمودند: کار کم از عالم، مقبول است و چند برابر است و کار زیاد از جاهل و اهل هوی، مردود است. قلت عمل عالم، برابری می‌کند با کثرت عمل جاهل. این قلت، قبول می‌شود، ولی آن کثرت، خیر. علم، سبب توانِ اعمال است و آن را چند برابر می‌کند. با مقبولیت، چند برابر می‌شود، نه صحت. صحت، گام اول است، ولی مقبولیت، دست حضرت حق است. اینجا توجه به عالِم است؛ یعنی یا هشام، عالم شو؛ یعنی همه‌ی ما سعی کنیم، عالم شویم. عالم شدن به این معنا نیست که انسان، حوزوی و دانشگاهی شود و بقیه، عالم نباشند. علم در اینجا یعنی آن آگاهی‌ که ما را به خدا برساند. علم بالله، این‌گونه است؛ وگرنه اصطلاحات را اندوختن، گاهی بُعدِ راه می‌آورد، نه قُرب مقصد.

1.2- رضایت عاقل به کمِ دنیا همراه با حکمت، نه عکس آن

«یا هشام ان العاقل رضی بالدون من الدنیا مع الحکمة و لم یرض بالدون من الحکمة مع الدنیا فلذلک ربحت تجارتهم».

جانم به قربان موسی‌بن‌جعفر (علیهماالسلام) که همه را مطرح کردند. بعد از علم، عقل را مطرح کردند. عاقل راضی به کمِ دنیا است، با حکمت. اگر مخیر بین دنیا و حکمت شود، کمِ دنیا را قبول می‌کند و بهره‌وری از دنیا را ردِ می‌کند، تا بتواند حکمت را بپذیرد. نسبت عقل و علم، عموم و خصوص مطلق است؛ هر عاقلی، عالم است، ولی هر عالمی، عاقل نیست. انحلالش به دو موجبه‌ی جزئیه و یک موجبه‌ی کلیه است. انسان عاقل به کمترینِ دنیا راضی است که حکمت را از دست ندهد. ﴿وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾.[4] عاقل، حکمت کم را در عوض دنیا، قبول ندارد. حکمت را انتخاب می‌کند، نه دنیا را. برای همین است که تجارت آن‌ها سود کرده است. آن‌ها در معاملات خود، دقیق هستند. در حوزه‌ی ما هم اگر برای طلبه، غیر از علم، اولویت پیدا کرد، کاملا در ضرر هستند. هیچ چیزی برابری با طلب علم نمی‌کند. باید خود و زندگی‌مان را در راستای عالمیت خود قرار دهیم؛ نه اینکه علم را طریق برای بقیه قرار دهیم. علم، خود، هدف و مقصد است؛ ولی مقصد میانی است، نه مقصد نهایی. چون مقصد میانی است، خیلی از امور مقصد نیستند.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «لا یُدرَکُ العلم بِراحة الجسم».[5]

در روایت دیگری حضرت فرمودند: «لا تَجْتَمِعُ عَزيمَةٌ وَوَليمَةٌ».[6]

دنیا خواهی با علم، اصلا قابل جمع نیست؛ این‌ها باید در مسیر علم باشد.

1.3- ترک زیاده‌طلبی دنیا توسط عقلا

«یا هشام إن العقلاء ترکوا فضول الدنیا فکیف الذنوب و ترک الدنیا من الفضل و ترک الذنوب من الفرض»؛

عقلا زیاده‌خواهی در دنیا را ترک می‌کنند. دنیا را به قدر نیاز، دنبال می‌کنند. اهل زیاده‌خواهی نیستند. دنیایی که حلال است، تارک هستند، تا محرمات را ترک کنند. فلسفه‌ی جعل مکروه، پیشگیری از حرام است. کسی که مکروه را انجام بدهد - نعوذ بالله - تجری می‌یابد که واجب را ترک کند و واجب را انجام دهد. «ترک الواجب حرام و ترک الحرام واجب». «ترک الدنیا من الفضل و ترک الذنوب من الفرض». این‌ها دنیا را که فضل است، ترک می‌کنند، تا چه رسد به ترک ذنوب که واجب است.

1.4- تفاوت احکام فقهی و احکام عرفانی

در آستانه‌ی ماه مبارک شعبان می‌گوییم به لحاظ فقه، احکام، پنج قسم است؛ وجوب و حرمت و کراهت و اباحه و استحباب. ولی احکام به لحاظ سیروسلوک، یا وجوب است، یا استحباب. عارف، یا واجب انجام می‌دهد، یا استحباب. کراهت هم نزد او نیست، چه رسد به حرام.

1.5- تعبد علامه حسن‌زاده رحمه‌الله، به احکام عرفانی

در 25 سالی که بالمباشرة محضر حضرت علامه حسن‌زاده قدس‌الله‌نفسه‌الشریف بودم و بیش از 40 سال مراوده داشتم، ترک اولی از ایشان ندیدم. این عارف، اصیل است. تمام کارهای‌شان یا واجب بود، یا مستحب. انسان عاقل طوری می‌شود که کارش به استحباب و وجوب کشیده می‌شود.

1.6- ترجیح‌دادن مشقت آخرت بر مشقت دنیا توسط عاقل

«یا هشام إن العاقل نظر إلی الدنیا و إلی أهلها فعلم أنها لا تنال إلا بالمشقة و نظر إلی الآخرة فعلم أنها لا تنال إلا بالمشقة فطلب بالمشقة أبقاهما».

عاقل می‌بیند دنیا و آخرت، هر دو مشقت دارد؛ پس مشقت را برای باقی‌ماندنی‌تر، یعنی آخرت، تحمل می‌کند. ان‌شاءالله عالم عاقل باشیم. عقل، پس از علم است که کارهای‌مان حساب‌شده‌تر خواهد بود.

 


logo