1400/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موانع عقل/عقل /احادیث اخلاقی اصول کافی (کتاب العقل و الجهل)
محتويات
1- حدیث اخلاقی (موانع عقل)1.1- مانع اول: طول امل
1.2- مانع دوم: کلام بیجا
1.3- مانع سوم: توجهکردن به شهوات
1.4- تبعات طول امل، کلام بیجا و توجه به شهوات
موضوع: احادیث اخلاقی اصول کافی (کتاب العقل و الجهل)/عقل /موانع عقل
1- حدیث اخلاقی (موانع عقل)
در فرمایشهای امام موسیبنجعفر (علیهالسلام) به جناب هشام بودیم. میطلبد همهی ما - به ویژه روحانیت معزز و معظم – کتاب کافیِ شریف را کنار دست داشته باشیم و مطالعه کنیم. این روایت، عجیب است. در ادامهی این روایت، حضرت به جناب هشام میفرمایند:
«يَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ مَنْ أَظْلَمَ نُورَ تَفَكُّرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ وَ مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلَامِهِ وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ دُنْيَاهُ».[1]
1.1- مانع اول: طول امل
«یا هشام من سلط ثلاثا علی ثلاث»؛ کسی که سه چیز را بر سه چیز دیگر مسلط سازد، «فکانما أعان علی هدم عقله»؛ گویا کمک کرده که عقلش از بین برود. ما باید خودمان مراقب خود باشیم.
به عبارتی حضرت هشدار میدهند که اگر میخواهید عقل خود را کمک کنید، به سراغ این سه چیز نروید؛
«من أظلم نور تفکره بطول أمله».
اندیشه، نورانیت دارد. «الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ».[2] این نور، ظلمت دارد. ظلمتِ تفکر، امل و آرزو است. ما بارها در کلماتمان نوشتیم که عمل، انسان را راه میاندازد و امل، انسان را درجا نگه میدارد. انسان در تخیل میافتد و تخیل با تعقل نمیسازد. باید نورانیت تفکر را بگیریم. آرزوی طولانی، نور تفکر را میگیرد. ما باید بر اساس واقعیت و حقیقت، حرکت کنیم، نه بر اساس تخیل و اینکه چهها خواهد شد. طول الأمل، تفکر را از بین میبرد. هدفمندی، نشانهگذاری آینده است، با استعداد وجودی انسان. هدف، یعنی اینکه انسان آنچه در استعدادش است، در نظر بگیرد. آرزو، فوق استعداد است. برای همین، هدفگذاری و همت عالی، آری، ولی طول امل، نه. «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ».[3] هدفدار باید حرکت کنیم. معلوم باشد کجا قرار است برویم. هدف، نشانهگذاری است. امل، بینشانه رفتن است. هدف، یعنی نشانهگذاری مسیر. امل، یعنی نشانهای نداریم. کجا قرار است بروی؟ نمیدانم.
1.2- مانع دوم: کلام بیجا
«و محا طرائف حکمته بفضول کلامه»؛
دومین کار این است که گفتارهای بیمغز، ریزهکاریهای حکمت و حکمتهای نغز را از بین میبرد. باید هر حرفی را نزنیم. اگر میخواهیم حکمت را نگه داریم، باید زبان را نگه داریم. «زبان سرخ، سرِ سبز دهد بر باد».
تا مراقبت زبان نداشته باشیم، به حکمت نمیرسیم. «من أخلص لله عزّ و جلّ اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه».[4]
برای این دومین آسیب، باید برنامهریزی کنیم و زبانمان را کنترل کنیم. انگیزهی اکثر عبادات، برای کنترل زبان است. در نماز هیچ حرفی نباید بزنید، جز حرف با خدا.
1.3- مانع سوم: توجهکردن به شهوات
«و اطفأ نور عبرته بشهوات نفسه»؛
کسی که تابش نور عبرتش را به طوفان شهوتش خاموش کند. شهوت، طوفانبرانگیز است. اگر از عبرت، نور بگیریم، جلوی ما و مسیر ما روشن میشود. چیزی که این نور را کم میکند، شهوت است. امل، حرف اضافی و هوس، سه چیزی است که عقل را از بین میبرد.
حوزویهای ما برای این فرمایشها، پایاننامههای علمی و عملی بنویسند.
1.4- تبعات طول امل، کلام بیجا و توجه به شهوات
«فکأنما أعان هواه علی هدم عقله و من هدم عقلَه أفسد علیه دِینَه و دنیاه»؛
کسی که چنین کند، هوایش را کمک کرده، تا عقلش را به زمین بزند. میدان این مبارزه، خیلی وسیع است و طرفداران هوا، خیلی بیشتر از طرفداران عقل هستند؛ چون ﴿وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾؛[5] عدهی کمی میتوانند در آن، پیروز شوند. «و من هدم عقله أفسد علیه دینه و دنیاه»؛ کسی که عقل خود را از بین ببرد، نتیجهاش افساد دین و دنیا است. نکند دین و دنیا را فاسد کنیم؟ لذا گاهی فردی شکایت میکند که دنیایم پیشرفت نمیکند؛ در حالی که این شخص، اهل طول امل و حرف بود و اهل شهوت بود.
انشاءالله بتوانیم طول امل و حرف اضافی و هوای غالب نداشته باشیم. اگر عقل مغلوب شود، نه دین داریم و نه دنیا. انشاءالله خدا به ما کمک کند که آنچه حضرت فرمودند، مراقبت کنیم و در زندگی علمی و عملیمان، گرفتار اینها نشویم.