« فهرست دروس
درس حدیث‌خوانی استاد هادی عباسی‌خراسانی

1400/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

عقل، ملاک محاسبه ی انسانها - عابد غیر عاقل - نسبت بین عمل وسواسی و عقل او/آثار و نشانه های عقل /روایات کتاب عقل و جهل اصول کافی

 

 

موضوع: روایات کتاب عقل و جهل اصول کافی/آثار و نشانه های عقل /عقل، ملاک محاسبه ی انسانها - عابد غیر عاقل - نسبت بین عمل وسواسی و عقل او

 

1- حدیث اخلاقی (روایات کتاب عقل و جهل)

1.1- روایت اول: عقل، ملاک محاسبه‌ی افراد

روز چهارشنبه است و ان‌شاءالله سیره‌ی علمی و عملی ما، سیره‌ی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد.

حدیث 9 از کتاب اصول کافی، باب عقل و جهل:

عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله): «إِذَا بَلَغَكُمْ عَنْ رَجُلٍ حُسْنُ حَالٍ فَانْظُرُوا فِي حُسْنِ عَقْلِهِ فَإِنَّمَا يُجَازَى بِعَقْلِهِ»‌.[1]

سکونی می‌گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «اگر از شخصی نزد شما تعریف کردند که انسان خوبی است، ببینید عقل و تدبر و تفکر و اندیشه او چقدر است؛ انسان عاقلی است، یا خیر؟ خدا به سبب و به وسیله عقل، مجازات می‌کند».

1.2- روایت دوم: عابدِ غیر عاقل

در اصول کافی در روایت هشتم همین باب، قبل از این روایت، از امام صادق (علیه‌السلام) روایت است که نزد ایشان صحبت از عبادت شخصی شد که خیلی فلانی نمازگزار است. حضرت فرمودند: «عقلش چطور است»؟ گفتند: «نمی‌دانیم». فرمودند: «حسن حال، بر اساس حسن عقل است. در بنی‌اسرائیل مردی بود که در جزیره‌ای همیشه در حال راز و نیاز بود. فرشته‌های الهی صحبت کار او را می‌کردند. آنها از حال افراد نمی‌دانند، مگر اینکه خدا به آن‌ها بفهماند. خداوند فرمود: بروید در جزیره و با او مراوده داشته باشید. یکی از آنها آمد و با او همنشین شد. گفت: چیزی در این جزیره کم و کسر نمی‌بینی. گفت: چرا کم است؛ کاش خدایی که خالق همه چیز است، یک چهارپایی می‌داشت و این علف‌ها را می‌خورد. فرشته‌های الهی خنده‌شان گرفت که چقدر عابد است، ولی فکرش کوچک است»![2]

روی بزرگی اندیشه و وسعت عقل، تأمل بفرمایید. در قرآن، ﴿لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[3] و ﴿يَتَدَبَّرُونَ﴾[4] داریم. ﴿وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾.[5] برای تفکر خود برنامه‌ریزی کنید.

1.3- روایت سوم: نسبت بین عمل وسواسی و عقل او

حدیث نهم، پیش‌نیاز حدیث دهم است:

عبدالله بن سنان می‌گوید:

«ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ- فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْ‌ءٍ هُوَ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ‌».[6]

نزد امام حقایق، امام صادق (علیه‌السلام)، از کسی که وسواس در وضو و نماز دارد، یاد کردم که وضو و نماز را کند انجام می‌دهد و گفتم که دیوانه نیست؛ هوش‌مند است، ولی مبتلا به وسواس شده است. حضرت فرمودند: چه عقلی دارد؛ در حالی که خودش می‌گوید وسوسه از شیطان است و راه شیطان را می‌رود! این حدیث، ‌درمانی است. باید منشأ بیماری‌ها را پیدا کنیم. گاهی انسان راه شیطان را می‌رود، ولی فکر می‌کند دارد اطاعت خدا می‌کند. این‌قدر کارش ظریف است. توحید فعلی‌مان را تقویت کنیم، تا توحید نظری‌مان نهادینه شود. با سلیقه‌ها، مشکلش نکنیم. اگر یقین به نجاست داشتیم، نجس است؛ وگرنه خیر. دنبال ظن و گمان هستیم. گاهی یقین دارد کار شیطان است. نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سیئات أعمالنا. ان‌شاءالله بتوانیم مطیع حضرت حق باشیم و از شیطان، دوری کنیم.

 


logo