« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات با ماده «شَور» در قرآن - حوزه‌های مشاوره اسلامی - مخاطب اوامر و نواهی در قرآن، مانند امر مشاوره به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)/آیات مربوط به مشاوره در قرآن /فقه المشاورة

محتويات

1- حدیث اخلاقی (حلیة النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله)
1.1- خلاصه بحث اخلاقی
1.2- معنای ذکر حقیقی
1.3- اهمیت ذکر «یا حیّ یا قیّوم»
1.4- عاقبت اعتراض به ذکر «بحول الله و قوّته أقوم و أقعد»
1.5- دستورالعمل ذکر «یا حیّ یا قیّوم یا من لا إله إلّا أنت»
1.6- امام زمان (علیه‌السلام)، مظهر اسم «حیّ»
1.7- فضیلت ذکر «یا حیّ یا قیّوم» در روایات
1.8- عدد ذکر «یا حیّ یا قیّوم یا من لا إله إلّا أنت»
1.9- فصل زمستان، بهار اولیای الهی
1.10- خاطره استاد از اذکار طولانی در محضر علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله)
1.11- ذکر لفظی و قلبی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)
2- خلاصه جلسات گذشته
3- بحث اصولی: عمومیت طلب نسبت به اوامر و نواهی
4- آیات با ماده‌ی «شَور» در قرآن
5- لزوم ساختار مشاوره اسلامی
6- دو نکته دقیق ادبی
6.1- نکته اول: لزوم تطبیق ادبیات عرب بر قرآن، نه عکس آن
6.1.1- یک مثال قرآنی برای این مطلب
6.2- نکته دوم: معنا، مشخص کننده‌ی اِعراب
7- عمومیت اوامر و نواهی در قرآن نسبت به پیامبر و امام و سایر مردم
8- امر به مشورت برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، امر فطری و حقیقی، نه مجازی
9- تبیین دلالت امر در دو آیه «و شاورهم فی الأمر» و «أمرهم شوری بینهم» بر عمومیت مشاوره
10- لزوم اولویت‌بندی مشاوره بر اساس نیازهای همان منطقه
11- گستردگی حوزه‌های مشاوره اسلامی
12- فرق بین مشاوره اسلامی و مشاوره اصطلاحی
13- جزئی‌ترین مصداق مشاوره اسلامی در قرآن
14- حوزه‌های مشاوره
15- نیاز همه‌ی انسان‌ها به مشاوره
16- آثار مشاوره
17- خصوصیات سوره «شوری»

 

 

موضوع: فقه المشاورة/آیات مربوط به مشاوره در قرآن /آیات با ماده «شَور» در قرآن - حوزه‌های مشاوره اسلامی - مخاطب اوامر و نواهی در قرآن، مانند امر مشاوره به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

 

1- حدیث اخلاقی (حلیة النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله)

1.1- خلاصه بحث اخلاقی

«... قَالَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ فَقَالَ كَانَ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) لَا يَجْلِسُ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا عَلَى ذِكْرٍ ...».[1]

در حدیث شریف اوصاف آقا رسول الله (صلوات الله و سلام علیه) به نقل حضرت امام حسین (علیه‌السلام) از حضرت امیرالمومنین (علیه‌السلام) بودیم؛ حدیثی که هم شأن نزولش راجع به امام است، هم راوی امام است، هم مسئولٌ‌عنه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و هم سؤال از امام است. از احادیث مغتنم است. در این عبارت بودیم: «و سألته عن مجلسه». حضرت امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: من از نشست و برخاست‌های حضرت رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از پدرم – امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سوال کردم. ایشان فرمودند که نشست و برخاست‌شان بر اساس استغفار بود: «فقال کان صلوات الله و سلام علیه لا یجلس و لا یقوم إلّا علی ذکر»؛ ایشان طوری بود که وقتی که می‌خواستند نشست و برخاست داشته باشند، به ذکر بود.

1.2- معنای ذکر حقیقی

من همین‌جا یک توضیحی محضرتان عرض کنم؛ ذکر، یعنی انسان توجه کند به یک حقیقتی که آن حقیقت، مبدأ همه موجودات است. این اصل ذکر است، این ذکر حقیقی است. حالا این ذکر حقیقی، ذکر لفظی هم دارد. بعد از آن، الفاظی بگوید که سبب آن اتصال یا بیان حقیقت آن اتصال باشد.

1.3- اهمیت ذکر «یا حیّ یا قیّوم»

ان‌شاءالله اگر خواستید الفاظ‌مان و کلام‌مان و ذهن‌مان متیمن به بعضی از اذکار باشد، عزیزان من بعضی از اذکار به انسان حیات می‌دهد. ما متیمن و متبرک به حیات هستیم. ذکر «یا حَیُّ یا قَیّوم»، اِشراف دارد. اگر ما متعبد به این جهت باشیم که هرچه که داریم، از او داریم، ذکر هم به ما حیات می‌دهد.

1.4- عاقبت اعتراض به ذکر «بحول الله و قوّته أقوم و أقعد»

نعوذ بالله من سیات أعمالنا و شرور أنفسنا؛ کسی محضر امام صادق (علیه الصلاة و السلام) رسید. گفت: «آقا جان این مسلمانان در نماز ذکر «بحول الله و قوته أقوم و أقعد» می‌گویند؛ چرا باید این ذکر را بگوییم؟ من که الآن سالم هستم، می‌بینم که خودم دارم بلند می‌شوم و برمی‌خیزم؛ چرا باید ذکر«بحول الله و قوته أقوم و أقعد» بگویم»؟ حضرت فرمودند: «این‌گونه حرف نزن و منتسب به خودت نکن». باز دو مرتبه حرفش را تکرار کرد. بعد دیدند که بقیه بلند شدند؛ ولی این نمی‌تواند بلند بشود. نعوذ بالله من سیات أعمالنا و شرور أنفسنا. بعد به حضرت متوسل شد. حضرت فرمودند: «تا آن سررشته از نفس تو به حضرت حق متصل نشود، تو نمی‌توانی بلند شوی. از آن گفته استغفار کرد و دو مرتبه ذکر را گفت و بعد دید که می‌تواند بلند بشود. روایتش در کافی هست و در مجامع روایی ما هست.

1.5- دستورالعمل ذکر «یا حیّ یا قیّوم یا من لا إله إلّا أنت»

همه کسانی که الان در محضرشان هستیم و کسانی که از فضای مجازی مباحث رو دنبال می‌کنند، حتماً این ذکر شریف «یا حی و یا قیوم یا من لا اله الا انت» را زیاد تکرار بکنید. این ذکر باعث می‌شود که ما متوجه به یک حقیقت مُحیی و حَیّ بشویم و به این حقیقت برسیم که او دست اندرکار همه هست.

1.6- امام زمان (علیه‌السلام)، مظهر اسم «حیّ»

بحمدالله رب العالمین اهل دعای عهد هستید. اینکه ما در هر روز می‌گوییم: «اَللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي»،[2] برای این است که عقد و عهد و بیعت‌مان را تجدید کنیم. یکی از دلایل خواندن این دعا هم همین است که ما به مظهر حیات‌مان توجه داشته باشیم؛ چون اگر حجت خدا نباشد، زمین اهلش را در خود فرو می‌برد؛ «لَولا الحُجَّةُ لَساخَتِ الأَرضُ بِأَهلِها».[3] تمام زمین و زمان متصل به حضرت است. «أَيْنَ اَلسَّبَبُ اَلْمُتَّصِلُ بَيْنَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمَاءِ».[4] ایشان این حقیقت است و ما باید به این توجه داشته باشیم.

1.7- فضیلت ذکر «یا حیّ یا قیّوم» در روایات

در روایت داریم که اِکثار (زیاد گفتن) ذکر «یا حیّ یا قیّوم»، باعث حیات قلب می‌شود، باعث بیداری قلب و باعث حفظ قلب می‌شود.

1.8- عدد ذکر «یا حیّ یا قیّوم یا من لا إله إلّا أنت»

یادی کنم از استادمان علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) - خدا درجات‌شان را متعالی کند - وقتی که این ذکر را حضرت استاد (قدس الله نفسه)، بحمدلله رب العالمین به اشراف ایشان چندین اربعین برگزار شد، شاید چند سال اربعین های مختلفی در این ذکر را گزارش می‌دادم، فرمودند: «آقا جان من از ۸۶ مرتبه کمتر نباشد». به ایشان عرض کردم ۱۰۰ مرتبه چطور؟ فرمودند: «100 مرتبه عدد یقینی است. 100 مرتبه این ذکر را بگویید». بعد به ایشان گفتم که آقا در روایات، اکثار در ذکر یا حی یا قیوم آمده است. ایشان فرمودند: «مؤید این ۸۶، آیه: ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ﴾[5] در قرآن است». در موردهای کثرت قرآن، ایشان فرمودند: «در روایت داریم که «فی مواطن کثیرة» ۸۶ مورد از جنگ‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که ذات باری‌تعالی آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را مورد حمایت قرار داده‌اند».[6] ان‌شاءلله این ذکر را داشته باشید. اربعین‌های مختلف بگیرید.

1.9- فصل زمستان، بهار اولیای الهی

این ایام را و همه‌ی ایام را، به خصوص که ایام پاییز و بالاخص شب‌های زمستان که می‌آید، بهار اولیای الهی است. انسان به همه چله‌ها می‌تواند برسد.

1.10- خاطره استاد از اذکار طولانی در محضر علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله)

حالا در محضر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) این حقایق بزرگان را یادآوری می‌کنیم؛ یک چله‌ای بود که ذکر سنگینی بود و زمان زیادی می‌برد. به حضرت استاد (قدّس‌الله نفسه الزکیة) عرض کردم که این ذکر، خیلی زمان می‌برد. فرمودند: «آقا جان شب‌های بهاری را انتظار بکشید. ما دو نوع شب‌های بهاری داریم؛ شب‌های بهاری جسمانی داریم که از ایام فروردین شروع می‌شود و شب های بهاری اولیایی داریم که برای شب های زمستان است». و همین‌گونه هم بود. برای چندین ساعت طول می‌کشید. بعد دیدیم در شب‌های زمستان باید انجام بشود. الحمدلله رب العالمین.

1.11- ذکر لفظی و قلبی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

در این جمله‌ای که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشست و برخاست‌شان بر ذکر بود، این ذکر، هم ذکر لفظی بود و از همه مهمتر ذکر قلبی و ذکر وجودی بود که وجودشان را متصل می‌دانستند و در حال ذکر بوده‌اند؛ چون کسی که «وَجیهاً عِندَ اللهِ» است و ﴿وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾،[7] قطعا باید این‌گونه باشد. ان‌شاءلله امیدواریم که ذات باری‌تعالی، امور همه من و شما را به خیر مقدر کند و ان‌شاءالله به خیر هم مقدر خواهد کرد.

2- خلاصه جلسات گذشته

بحمدلله رب العالمین در بحث فقه المشاوره مباحثی مطرح شد. ما بحمدالله رب العالمین در مشاوره اسلامی به این نتیجه رسیدیم که مشاوره اسلامی، یک امر الهی است که از فطرت انسان نشأت می‌گیرد و به نیاز انسان اجرایی و عملیاتی می‌شود. ما در مشاوره اسلامی نظرمان این است که مشاوره اسلامی هم موضوعات مختلفی دارد و نسبت به مشاوره اصطلاحی عام است. ساختار مشاوره اسلامی را هم ما با توجه به نیازهای انسان در زمان‌های مختلف متعدد می‌دانیم و آنچه که بحمدالله رب العالمین در مبانی‌مان در این چند جلسه که داشتیم توضیح دادیم، به این نتیجه رسیدیم که مشاوره اسلامی هم با توجه به موضوعات مختلف، متغیر است. شاید احکام الهی هم، همین‌گونه هست و با توجه به موضوعات خود، متغیر است.

3- بحث اصولی: عمومیت طلب نسبت به اوامر و نواهی

ما با توجه به آیه ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ﴾،[8] ما این را دلیل بر وجوب مشاوره می‌دانیم و دلیل بر مطلوبیت اکید و مؤکد می‌دانیم؛ چون می‌دانید که ما در مبانی اصولی‌مان عزیزانی که اصول در خدمت‌شان بودیم و مبانی فقهی را عرض کردیم، ما به این نتیجه رسیدیم که معمولاً امر دال بر وجوب و عدم تخلف است؛ مگر اینکه ما دلیلی داشته باشیم که تخلفی داشته باشد، یا مطلوبیتش، مطلوبیت اکید نباشد که وجوب باشد؛ چون ما جامع‌شان استحباب و وجوب را مطلوبیت می‌دانیم؛ البته آن بحثی که در اوامر و نواهی در اصول بحثش را گذراندیم که آیا نهی هم طلب ترک است، یا طلب ترک نیست، آن مبانی که در کفایه و در مسائل اصولی مطرح شد که در آنجا هم آیا نهی، طلب العدم است و یا طلب ترک است؟ آنجا هم بعید نیست که به این نتیجه برسیم که اوامر و نواهی در جهتی که از خداوند صادر شده‌اند، مطلوبیت دارد. برای همین باید این‌گونه حرف بزنیم؛ گاهی از اوقات مراد به امر، امر مطلق است، گاهی از اوقات مراد به امر، امر مقید است. امر مقید، یعنی اوامر و امر مطلق، یعنی اوامر و نواهی. چون خداوند تبارک‌وتعالی وقتی که به انسان تکلیف می‌کند، یا تکلیف به باید است و یا به نباید است.

4- آیات با ماده‌ی «شَور» در قرآن

جالب اینجاست که ما چون در ساختار مشاوره بودیم، ما ساختار مشاوره را هم با توجه به خود آیات شریفه قرآن، آیاتی که کلمه «شَور» و «شَوَر» را دارد، ما سه آیه بیشتر راجع به مشاوره و شَور در قرآن نداریم؛ البته ما کلمات معادل دیگر را هم داریم که ان‌شاءالله بعدا آیات را مطرح خواهیم کرد؛ اما آن آیاتی که ضرورت مشاوره را تعیین می‌کند، به لحاظ این سه آیه تصریحی دارد؛ یکی آیه: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ﴾[9] دارد و آیه دوم: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ﴾[10] دارد و آیه سوم، ﴿تَشَاوُرٍ﴾[11] دارد.

5- لزوم ساختار مشاوره اسلامی

ببینید ما عرض‌مان این است که چون ساختار، بحث مهمی است، می‌خواهیم با توجه به آیات شریفه قرآن، ساختار مشاوره اسلامی را تعیین بکنیم. ما اگر قرار باشد که ریزموضوعات مشاوره اسلامی و فقه المشاوره را مشخص بکنیم، به همه کسانی که در بحث مشاوره اصطلاحی دارند کار می‌کنند و علمی دارند کار می‌کنند، عرض ما این است که ما باید موضوعات را از قرآن بگیریم و بر نیاز روزمره تطبیق بکنیم.

6- دو نکته دقیق ادبی

6.1- نکته اول: لزوم تطبیق ادبیات عرب بر قرآن، نه عکس آن

حتی ما این حرف را نسبت به ادبیات هم داریم. آیا ما مأموریم ادبیات عرب را بر قرآن تطبیق بکنیم، یا قرآن را بر ادبیات عرب باید تطبیق بکنیم؟ ما قائل به این هستیم که خود قرآن، یک ادبیات خاصی دارد و ما در این چهل و خورده‌ای سالی که با تفسیر و با تحقیقات مختلف قرآن سروکار داریم، بحمدالله رب العالمین به این نتیجه رسیدیم که ادبیات قرآن یک ادبیات فطری است. خیلی حرف مهمی است. ﴿فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾.[12]

6.1.1- یک مثال قرآنی برای این مطلب

مثلاً شما ملاحظه بفرمایید یک نمونه تخالف بارها هم مثال زدیم؛ در قرآن، واژه‌ی «حَسِبَ یَحسِبُ» نداریم؛ بلکه در قرآن «حَسِبَ یَحسَبُ» داریم. بله ما چندین مورد «یَحسَبُ» داریم؛ مثلا آیه: ﴿يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾.[13] اما شما یک مورد در ادبیات عرب، واژه «یَحسِبُ» پیدا نمی‌کنید و این چیزی است که ما در لطایف استعمالات قرآن رفتیم و به این نتیجه رسیدیم که این «یَحسَبُ»، گمانی است و ظنی است که انسان برای خودش یک عُلُوّی درست می‌کند که حتی فتحه‌ی عین الفعل هم دلیل بر این عینیت است. این، لطافت استعمالی کلمات قرآنی است. خب، وقتی که این‌گونه باشد، ما باید ادبیات عرب را بر قرآن تطبیق بدهیم. ادبیات عرب، زبانش عربی است و ادبیات دیگر هم تابع این ادبیات عرب هستند و کمال لغت عربی است. حتی گاهی وقت‌ها نه اینکه مترادف داشته باشیم؛ بلکه متقارب داریم. ما قائل به ترادف در لغت عرب نیستیم، اما قائل به تقارب در لغت عرب هستیم.

6.2- نکته دوم: معنا، مشخص کننده‌ی اِعراب

و یک نکته دیگری که باز اینجا عرض کنم؛ چون مطلب مهمی است، و آن، اینکه ما گمان می‌کنیم اِعراب، معنا را مشخص می‌کند؛ در حقیقت معناست که اِعراب را مشخص می‌کند؛ نه اینکه اِعراب باشد که معنا را مشخص بکند. دلیل بر این مطلب، آن جاهایی است که در ادبیات می‌گویند که لفظ جمله دیگری، عطف بر معنای آن جمله می‌شود. آن جمله‌ها را دقت بکنید. آنجا، جاهایی است که حاکمیت معنا بر اعراب است؛ نه اینکه حاکمیت اعراب بر معنا باشد. اصل بسیار مهمی و خیلی تذکر بسیار مهمی است. این مطلب، نکته‌های دقیقی‌ برای فقه المشاوره و فقه الحدیث و بقیه استفاده‌ها است.

7- عمومیت اوامر و نواهی در قرآن نسبت به پیامبر و امام و سایر مردم

حالا با توجه به ساختار مشاوره، ما ضرورت مشاوره را بیان کردیم. در اینکه آیا بر اساس آیه: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ﴾،[14] آقا رسول الله هم در این امر شریک هستند، یا نیستند، برخی از آقایان مفسرین نظرشان این است که «وشاورهم فی الأمر»، این عنوان رسالتی و رهبری دارد؛ یعنی ایشان نیاز به مشاوره‌ی مردم نداشتند؛ اما در عین حال مشاوره انجام دادند. ما با کمال معذرت از کسانی که این مبنا را دارند، ما قبول نداریم. ما عرض‌مان این است که در صدور اوامر و نواهی، لا فرق بین الرسول و الامام و النبی و مکلفین دیگر و حتی بین العالِم و العامی. آن فرقی که هست، این است که در اجراییات فرق است؛ یعنی چی؟ یعنی نبی هم به صدور امر - هم به حالت اوامر و نواهی و هم به نتایج - آگاه است که شاید دیگران آگاه نباشند.

8- امر به مشورت برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، امر فطری و حقیقی، نه مجازی

این «و شاورهم فی الأمر»، نه اینکه گرچه که حالا برخی از مفسرین، بعضی وقت‌ها بگوییم که تعظیمی و تکریمی برای حضرت انجام دادند، اما ما عرض‌مان این است که نخیر، اصلا ایشان به عنوان اینکه ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ﴾،[15] ایشان هم یک بشری مثل ما هستند. در مقام بشر، رفتار و کردارشان، همان‌گونه که احتیاج و نیاز به خوراک و خواب و استراحت و ازدواج و بقیه مسائل دارند، ایشان در این قسمت هم نیاز به مشاوره دارند. این نیاز، نیاز فطری است و ما این را حقیقت می‌دانیم. چون بعضی از اصولیین در مورد آیه: «و شاورهم فی الأمر»، متاسفانه آمدند قائل به تفصیل شدند و گفتند در دیگران امر حقیقی است؛ اما نسبت به رسول و امام، امر مجازی است. ما عرض‌مان این است که در این جهت حقیقت، فرقی بین اوامر نیست؛ همه‌اش حقیقت است.

9- تبیین دلالت امر در دو آیه «و شاورهم فی الأمر» و «أمرهم شوری بینهم» بر عمومیت مشاوره

ما داریم ساختار مشاوره اسلامی را بحث می‌کنیم. تقاضا می‌کنم با دقت و عنایت بیشتری ملاحظه بفرمایید؛ با توجه به همین آیه «و شاورهم فی الامر»، این الف و لام در «الأمر»، یا الف و لام استغراق است، یا الف و لام خصوصیت و عهد ذکری و عهد ذهنی؟ ما می‌گوییم که این «فی الأمر» برای استغراق است و در تمام امور است؛ چون در آیه دیگر دارد: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ﴾.[16] آن امر هم، اطلاق دارد. با توجه اینکه مضافٌ الیه هست (أمرهم)، یعنی این کلمه «و شاورهم فی الأمر» و «أمرهم شوری بینهم»، یک حالت عمومیت دارد. نتیجه اینکه در ساختار مشاوره اسلامی، ما قائل به عمومیت هستیم؛ یعنی منتها حالا اولویت سر جای خودش باقی است. اینکه ما حالا وقتی که امورمان متعدد باشد، کدام امر را مقدم بدانیم؟ این امر را به لحاظ نیاز روزمره مردم و جاهای مختلف می‌دانیم.

10- لزوم اولویت‌بندی مشاوره بر اساس نیازهای همان منطقه

برای همین من به مشاورین محترم و به شما اعزه بزرگوار توصیه می‌کنم که موضوعات مشاوره اسلامی بر اساس نیازهای محلی و منطقه‌ای بر اساس نیازهای سکونتی و اجتماعی خاص و حتی استانی و حتی کشوری و ان‌شاءالله جهانی ترتیب داده بشود و این‌ها اولویت بندی بشود. برای مشاورین محترم عرض می‌کنم؛ مثلاً شاید یک موضوع مشاوره‌ای که در استان‌های مختلف، مباحث را دنبال می‌کنند، شاید اصلاً بعضی از موضوعات مشاوره در بعضی از استان‌ها و شهرستان‌ها اصلا نیاز نباشد که آن مشاوره را داشته باشند. و حتی گاهی از اوقات این را تاکید می‌کنم که خود عنوان بعضی از مشاوره‌ها در بعضی از مناطق، آسیب‌زایی‌اش و آسیب‌زدنش بیشتر است، تا آسیب‌زدایی‌اش. و حال آن که مشاوره اصطلاحی و اسلامی برای رفع آسیب‌ها است. این را حتماً عنایت داشته باشید؛ مثلاً دیدم در بعضی از جاها موضوعات مشاوره زدند که خود این موضوع مشاوره در تابلوهای مشاوره، باعث شده که همان آسیب در آن جامعه شروع کند به رشد کردن. برای همین موضوع شناسی در مشاوره اسلامی و ساختار مشاوره اسلامی، حرف اول را می‌زند.

11- گستردگی حوزه‌های مشاوره اسلامی

ما مشاوره را یک امر حقیقی، ضروری، نیاز اجتماعی و نیاز فردی می‌دانیم. و مشاوره را در موضوعات مختلف وارد می‌دانیم و با این «و شاورهم فی الامر»، همه شریک هستند. باید این مشاوره انجام بشود؛ حتی می‌توانیم یک قدم بالاتر بگذاریم و بگوییم که حتی مجالس مختلف قانون گذاری از شورای ملی و شورای اسلامی و مجالس سِنای جهانی هم بگوییم همه این‌ها یک مصادیق کوچک و مصداق کوچک یا بزرگی از مشاوره اسلامی هستند. یعنی ما حتی مشاوره در جعل قانون را هم خارج از مشاوره اسلامی نمی‌دانیم. دارم حرف دقیقی می‌زنم.

12- فرق بین مشاوره اسلامی و مشاوره اصطلاحی

فرق بین مشاوره اصطلاحی و مشاوره اسلامی این است که مشاوره اسلامی بر اساس نیاز انسانی حرکت می‌کند؛ چه آسیب باشد و چه نباشد. ان‌شاءالله به امید روزی که مشاوره‌های ما، مشاوره‌های اسلامی بشود که برای پیشگیری از آسیب‌هاست، نه برای دفع آسیب‌ها؛ یعنی به عبارت بهتر ما در مقام رفع و دفع آسیب قرار بگیریم و آسیب ها را برطرف بکنیم، نه اینکه آسیب ها را دفع بکنیم.

13- جزئی‌ترین مصداق مشاوره اسلامی در قرآن

آخرین مطلب: با توجه به این سه آیه برای ساختار مشاوره اسلامی، گفتیم یکی عنوان «تشاور» است. عنوان «تشاور» در کجا مطرح شده است؟ جالب این است که در ریزترین موضوع خانوادگی، گرفتن بچه از شیر مادر هم عنوان ﴿تَشَاوُرٍ﴾[17] و مشاوره آمده است.

بله عرب، «فطیم» را به چه کسی می‌گوید؟ به بچه‌ای که از شیر جدا شده باشد.[18] به حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) هم فاطمه می‌گویند، «لِأَنَّ الخَلقَ فُطِمُوا عَن مَعرِفَتِها»؛[19] چون مردم از معرفت ایشان عاجز شدند. همچنین خداوند متعال در مورد حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) فرمود: «إني فطمتك بالعلم»؛[20] من تو را به وسیله علم از شیر گرفتم. در برخی از روایات هم دارد: «فُطِمَت مِنَ الشَّرِّ»؛[21] به ایشان فاطمه می‌گویند، چون که شرّ و بدی در وجود ایشان راه ندارد. این‌ها تعبیرهای حضرت امام صادق (علیه‌الصلاةوالسلام)، راجع به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است.

14- حوزه‌های مشاوره

وقتی که این‌گونه باشد، در قرآن یکی از موضوع‌های مشاوره اسلامی به عنوان تشاور مطرح شده است. آن هم مادر برای گرفتن از شیر بچه مشورت بکند. ببینید چقدر این مشورت زیباست. مشورت علمی را دارد، مشورت تخصصی دارد، مشورت اقتصادی را دارد، مشورت خانوادگی را دارد. و این، ریزترین موضوع مشاوره در قرآن است که مطرح شده است و خودش راهکار است.

تلخیص بکنم؛ از ریزترین موضوعاتی که مسئله گرفتن بچه از شیر باشد که بچه می‌خواهد مستقل باشد می‌شود، تا به جایی که نیاز به کمک‌های عقلانی و بفرمایید خداباورانه یا خدایاورانه دارد که قبلاً ما بحثش رو کردیم. ان‌شاءالله این را عنایت داشته باشید. ما عرض‌مان این است که مشاوره اسلامی عام است و عامِ عام است و همه موضوعات را شامل می‌شود. باید در ساختارش هم وارد بشویم، تا بعد ببینیم که حالا ما در چه اموری باید مشورت بکنیم؟ پاسخ را دادیم که در کلیه‌ی امور؛ منتها باید اولویت‌بندی کنیم.

15- نیاز همه‌ی انسان‌ها به مشاوره

اجازه می‌دهید یک عرض دیگری هم داشته باشم؟ چون محسوس داریم پیش می‌رویم. چون فقه در مورد افعال مکلفین است. اگر شما مشاوره را با این دید آماری ملاحظه بکنید، می‌بینید که هیچ انسانی در روز نیست، الا اینکه دارد مشورت می‌گیرد. همین درس و بحث و رفتارها و کرداردها، همین‌ها دلیل بر این است که ما یک نیاز داریم؛ منتها مورد مشورت، گاهی وقت‌ها می‌گوییم به نزد مشاور بروید.

16- آثار مشاوره

و لذا در مشاوره، تقویت عقل است، تقویت فکر است و همه این‌ها برای این است که توان ما قوی بشود که ان‌شاءالله بتوانیم از آسیب ها حفظ بشویم. ان‌شاءالله آن «و شاورهم فی الأمر»ی که خطاب حضرت رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، ما هم به آن موفق بشویم.

17- خصوصیات سوره «شوری»

جالب اینجاست که در سوره مبارکه «شوری» هم بحث دعاست، بحث نماز است، بحث مشورت است. این را در سوره مبارکه شوری تأمل بفرمایید. عنایت دارید که سوره مبارکه شوری از سوره‌هایی است که با حروف مقطعه شروع می‌شود؛ «حم عسق». ما می‌توانیم بگوییم این اوامری که در قرآن می‌آید، به خصوص همین امر شوری، دلیل بر آن نشر این آغاز آیه است. این هم تأمل بفرمایید؛ چون قطعا در ارتباط آیات است.

 


logo