« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1404/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موارد انجام قرعه به همراه قسم/قاعده قرعه /بانکداری اسلامی

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی/قاعده قرعه /موارد انجام قرعه به همراه قسم

 

1- بحث اخلاقی (خصائص النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله)

«... فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَخْرَجِ رَسُولِ اللَّهِ كَيْفَ كَانَ يَصْنَعُ فِيهِ فَقَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَخْزُنُ لِسَانَهُ إِلَّا عَمَّا يَعْنِيهِ وَ يُؤْلِفُهُمْ وَ لَا يُنَفِّرُهُمْ وَ يُكْرِمُ كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ وَ يُوَلِّيهِ عَلَيْهِمْ وَ يُحَذِّرُ النَّاسَ وَ يَحْتَرِسُ مِنْهُمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَطْوِيَ عَنْ أَحَدٍ بِشْرَهُ وَ لَا خُلُقَهُ وَ يَتَفَقَّدُ أَصْحَابَهُ وَ يَسْأَلُ النَّاسَ عَمَّا فِي النَّاسِ وَ يُحَسِّنُ الْحَسَنَ وَ يُقَوِّيهِ وَ يُقَبِّحُ الْقَبِيحَ وَ يُوهِنُهُ مُعْتَدِلَ الْأَمْرِ غَيْرَ مُخْتَلِفٍ لَا يَغْفُلُ مَخَافَةَ أَنْ يَغْفُلُوا أَوْ يَمِيلُوا وَ لَا يَقْصُرُ عَنِ الْحَقِّ وَ لَا يَجُوزُهُ الَّذِينَ يَلُونَهُ مِنَ النَّاسِ خِيَارُهُمْ أَفْضَلُهُمْ عِنْدَهُ وَ أَعَمُّهُمْ نَصِيحَةً لِلْمُسْلِمِينَ وَ أَعْظَمُهُمْ عِنْدَهُ مَنْزِلَةً أَحْسَنُهُمْ مُوَاسَاةً وَ مُوَازَرَةً. قَالَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَجْلِسِهِ فَقَالَ كَانَ لَا يَجْلِسُ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا عَلَى ذِكْرٍ وَ لَا يُوطِنُ الْأَمَاكِنَ وَ يَنْهَى عَنْ إِيطَانِهَا وَ إِذَا انْتَهَى إِلَى قَوْمٍ جَلَسَ حَيْثُ يَنْتَهِي بِهِ الْمَجْلِسُ وَ يَأْمُرُ بِذَلِكَ وَ يُعْطِي كُلَّ جُلَسَائِهِ نَصِيبَهُ حَتَّى لَا يَحْسَبُ أَحَدٌ مِنْ جُلَسَائِهِ أَنَّ أَحَداً أَكْرَمُ عَلَيْهِ مِنْهُ مَنْ جَالَسَهُ صَابَرَهُ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُنْصَرِفَ عَنْهُ مَنْ سَأَلَهُ حَاجَةً لَمْ يَرْجِعْ إِلَّا بِهَا أَوْ بِمَيْسُورٍ مِنَ الْقَوْلِ قَدْ وَسِعَ النَّاسَ مِنْهُ خُلُقُهُ وَ صَارَ لَهُمْ أَباً رَحِيماً وَ صَارُوا عِنْدَهُ فِي الْحَقِّ سَوَاءً مَجْلِسُهُ مَجْلِسُ حِلْمٍ وَ حَيَاءٍ وَ صِدْقٍ وَ أَمَانَةٍ لَا تُرْفَعُ فِيهِ الْأَصْوَاتُ وَ لَا تُؤْبَنُ فِيهِ الْحُرَمُ وَ لَا تُثْنَى فَلَتَاتُهُ مُتَعَادِلِينَ مُتَوَاصِلِينَ فِيهِ بِالتَّقْوَى مُتَوَاضِعِينَ يُوَقِّرُونَ الْكَبِيرَ وَ يَرْحَمُونَ الصَّغِيرَ وَ يُؤْثِرُونَ ذَا الْحَاجَةِ وَ يَحْفَظُونَ الْغَرِيبَ فَقُلْتُ كَيْفَ كَانَ سِيرَتُهُ فِي جُلَسَائِهِ فَقَالَ كَانَ دَائِمَ الْبِشْرِ سَهْلَ الْخُلُقِ لَيِّنَ الْجَانِبِ لَيْسَ بِفَظٍّ وَ لَا غَلِيظٍ وَ لَا صَخَّابٍ وَ لَا فَحَّاشٍ وَ لَا عَيَّابٍ وَ لَا مَزَّاحٍ وَ لَا مَدَّاحٍ يَتَغَافَلُ عَمَّا لَا يَشْتَهِي».[1]

1.1- حلیة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، نماد سیروسلوک آن حضرت

در حدیث گران‌سنگ حُلیة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودیم. «حُلیة»[2] ، زیورآلاتی است که جسم انسان را مورد توجه قرار می‌دهد و باعث زینت است. تا جسمی نباشد، نمی‌تواند زیبایی ببخشد. اوصاف زیبای سیروسلوک بر جسم مطهّر نبی مکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشسته است. سیروسلوک نبوی، سیر و سلوک علوی و فاطمی به وجود آورده است. این معنای جمله‌ای است که حاضران به غائبان اعلام کنند.

1.2- چهار حالت سلوکی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)

همین است که منزل و مدخل و مخرج و مجلس آقا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ترسیم می‌کند. سیروسلوک انسان، یکی از این چهار حالت است. در این حدیث شریف، توازن وجودی انسان‌ها است؛ آن هم در نظم نبوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله). مقام محمود، یعنی مقامی که تمام موجودات را به هم متصل کرده است. مرحوم نراقی به جای تجسّم، تجسّد اعمال را می‌فرمایند. در محضر حضرت علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) صحبت فرق این‌ها شد، فرمودند: «تجسُّد، نماد بیشتری دارد». منزل و مدخل و مخرج و مجلس حضرت بیان شده است. ما در خروج حضرت بودیم؛ یعنی ظهور ایشان که دیگران حضرت را می‌بینند. در منزل و مدخل وارد می‌شدند و تجلیاتی داشتند. مدیریت زمان ایشان بیان شد.

1.3- کیفیت تقسیم اوقات آن حضرت

«جزّء دخوله ثلاثة اجزاء»؛

دخول حضرت در منزل، تقسیم مدیریت زمان می‌شد؛ جزئی برای خدا و خانواده و خود. وقت خود را بین خود و دیگران تقسیم می‌کردند. انسان از نقطه واحدی شروع می‌شود و به نقاط کثیری می‌رسد. این کثرت را مدیریت کنید. در نظام خانوادگی، انسان، فرد است. تولید و توالد، کثرت می‌یابد و سیر زمانی را طی می‌کند. ﴿كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا﴾؛[3] خودش می‌ماند و خودش. این، معنی حُلیة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.

1.4- ایجاد الفت بین مردم و پرهیز از نفرت‌پراکنی

«ويؤلفهم ولا ينفرهم»؛

حضرت وقتی وارد می‌شدند، مردم را اکرام می‌کردند و بین آنان الفت ایجاد می‌کردند و در وحدت‌شان می‌کوشیدند. از مردم پرهیز می‌کردند و هشدار می‌دادند.

1.5- حراست و نگهبانی از مردم

«و یحترس منهم»؛

از مردم نگهداری می کردند. «حِفظُ کُلِّ شَیءٍ بِحَسَبِه». ما باید هر کسی را به وفق حالات وجودی خودش نگه داریم. بهترین نگه‌دارنده آن است که روان و وجود الهی انسان را حفظ کند، تا محفوظ بماند. در حفظ فیزیکی هم می‌کوشند؛ ولی در حفظ یکدیگر نمی‌کوشند. باید بتوانیم خودمان را مدیریت کنیم، تا مفهوم آیه‌ی: ﴿قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ﴾[4] در ما محقق شود. نگهبان خود و اهل باشیم.

1.6- انتقال حالات حضرت به اهل خود و اصحاب و تابعین

اهل، یعنی تمام کسانی که با ما مأنوس هستند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، طوری نبود که با ایشان اخم کند. خُلق و شادابی‌شان را پخش می‌کردند.﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾.[5] از وحدت ایشان شروع شد، تا به تابعین و اصحاب رسید. ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾.[6] ما این را یک منظومه فکری عملی وجودی شهودی و زمانی و مکانی حضرت رسول مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌دانیم. این در حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قرار داده شد. اگر اوقات خود را مدیریت کنیم، به راه برون‌رفت از خیلی از مشکلات می‌رسیم. بدانیم که ما خیلی کارهای باقی‌مانده داریم. مدیریت کنید که به طور شاید و باید انجام شود.

2- گزیده جلسات گذشته

در قاعده قرعه بودیم. در روایاتی بودیم که قرعه بین مردم از قدیم الایام رایج بود. این رواج را ائمه (علیهم‌السلام) مدیریت کردند.

3- موارد انجام قرعه به همراه قسم

3.1- روایت اول

این روایت در کتاب‌های کافی، ج 7، ص 419، ح4 و استبصار، ج 3، ص 39 و تهذیب، ج6، ص234 و من لا یحضره الفقیه، ج3، ص93 آمده است. این روایت در کتب اربعه آمده است. صاحب وسائل هم در کتاب قضا هم این روایت را آورده است.

عَنْهُ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ فِي شَاهِدَيْنِ شَهِدَا عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ وَ جَاءَ آخَرَانِ فَشَهِدَا عَلَى غَيْرِ الَّذِي شَهِدَا وَ اخْتَلَفُوا قَالَ: «يُقْرَعُ بَيْنَهُمْ فَأَيُّهُمْ قُرِعَ عَلَيْهِ الْيَمِينُ فَهُوَ أَوْلَى بِالْقَضَاءِ...».[7]

دو شاهد مختلف شدند و بر خلاف همدیگر شهادت دادند. «قال یقرع بینهما»؛ در صورتی که شاهد برای هر دو طرف است و ترجیحی هم بین هیچ کدام نیست، بین آن دو قرعه زده می‌شود و هر کس که قرعه به نامش در آمد، قسم هم بخورد.

حال بعدا به این مسئله می‌رسیم که اگر موردی اختلافی بود، به کسی که قرعه به نامش در آمده بود، قسم هم بدهیم، یا نه.

اگر مبنا، این حدیث باشد، در جایی است که دو بینه با هم تعارض کنند و ترجیح برای هیچ‌کدام نیست؛ چون مثلا اگر یک نفر، یکی از شاهدهایش بیشتر باشد، باز هم ترجیح بر آن است و نوبت به او نمی‌رسد، در صورتی که قرعه مال باب قضا باشد، یعنی در جایی که دو نفر در حقی اختلاف دارند، می‌خواهیم احقاق حق کنیم، در این مورد نیاز به یمین هم هست. ما عرض‌مان این است که این حالت، مخصوص باب قضا است؛ البته می‌توانیم این را مؤید برای جاهای دیگر هم بیاوریم.

3.2- نظر فقها در این مسئله

بزرگان ما هم به مضمون این روایت فتوا داده‌اند.

مرحوم محقق در شرایع، ج 4، ص898 و شهید در لمعه و مرحوم نراقی در مستند الشیعة و صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، ج 40، ص 426 به این مطلب فتوا دادند.

«و لو کانت فی ید ثالث قضي بأرجح البينتين عدالة، فإن تساويا قضي لأكثرهما شهودا، ومع التساوي عددا وعدالة يقرع بينهما، فمن خرج اسمه أحلف وقضي له».[8]

افرادی اختلاف‌شان بر سر مطلبی افتاده است و عین مورد اختلاف در دست طرفین نیست؛ چون اگر مال در دست یکی از طرفین باشد، خود قاعده‌ی ید، دلیل خواهد بود؛ در اینجا حکم می‌شود بر دو شاهدی که عادل‌تر یا مشهورتر است، یا خصوصیات بیشتری دارد. اگر در این موارد مساوی بودند، آن طرف اختلافی که شاهد بیشتری داشته باشد، حکم به نفع اوست. اگر باز هم در تعداد شاهدها یا همان بینه مساوی باشند، قرعه انداخته می‌شود و کسی که قرعه به اسمش در آید، باید قسم بخورد و حکم به نفع او داده می‌شود.

این موارد مثال است؛ وقتی مثال شد، در موارد دیگر هم قابل سرایت است. حضرت امام (رحمه‌الله) قرعه را فقط در باب حقوق و قضاء حجت می‌دانند؛[9] یعنی عمومیت ندارد که در همه جا بشود استفاده کرد.

3.3- روایت دوم

کافی، ج 6، ص 198 و تهذیب، ج8، ص230:

محمد بن يعقوب عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن اسماعيل ابن مرار عن يونس: في رجل كان له عدة مماليك فقال: أيكم علمني آية من كتاب الله فهو حر فعلمه واحد منهم ثم مات المولى ولم يدر أيهم الذي علمه انه يستخرج بالقرعة قال: «ولا يجوز أن يستخرجه أحد إلا الامام لأن له على القرعة كلاما ودعاءا لا يعلمه غيره».[10]

کسی چند مستخدم دارد. به آن‌ها می‌گوید: «أیّکم علّمنی آیة من کتاب الله فهو حرّ»؛ کسی که آیه‌ای به من یاد بدهد، آزاد است. خود آموختن قرآن در آن زمان روشی بوده است. «فعلّمه واحد منهم ثم مات المولی»؛ یکی آموزش داد و مولا مُرد. همه مدعی شدند که ما این کار را کردیم. نمی‌دانند کدام این ارباب را تعلیم داده، تا آزاد شود. در قرعه، گاهی منافع مادی است. «یستخرج بالقرعة. و لا یستخرجه أحد إلّا الإمام». این قرعه را جز امام نزند. «لأنّ له علی القرعة کلاما و دعاءا لا یعلمه غیره»؛ چرا که قرعه دعایی دارد که جز امام نمی‌داند.

4- منظور از امام در روایات مربوط به متولی انجام قرعه

اولا اینکه امام قرعه بزند و ثانیا اینکه امام احاطه‌ای دارد که دیگران ندارند. آیا امام، همان حاکم شرع است، یا خیر؟ اگر مسئولی را گفتند قرعه بزند، می‌شود؟ یا مراد، مَن بِیَدِهِ الأمر و امام معصوم (علیه‌السلام) است. خیلی از اوقات موقع قرعه زدن دعاهایی می‌خواندند.

طبق این روایت، امام باید این قرعه را بزند. از این روایت استفاده می‌شود که معمولا مجهولی در خارج است که باید مشخص شود. «یستخرج بالقرعة»؛ با قرعه، این مجهول استخراج می‌شود. برخی باید از سوی امام مأذون به اجرای قرعه باشند.

می‌توان گفت که آیا قرعه، مشترک بین امام و غیر ایشان است؟ بعدا مورد بحث قرار می‌گیرد.

5- حدّ و حدود انجام قرعه در ابواب فقه

برخی روایات، عام است و قرعه را برای همه چیز می‌داند. برخی روایات، مربوط به باب قضاء است. از روایات، چنین استفاده شده که مجهولی است که قرعه، ما را به آن می‌رساند. آیا قرعه، علاوه بر رساندن ما به واقع، می‌تواند واقع هم جعل کند، یا خیر؟

6- نظر سید بن طاووس (رحمه‌الله) در مورد قرعه برای تعیین جهت قبله

شخصیتی مانند سید بن طاووس (رحمه‌الله) از کسانی است که در بحث قبله، قائل به قرعه هستند؛ به خصوص هنگام ضیق وقت. نمی‌تواند به چهار جهت بخواند.[11]

 


logo