« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام فقهاء درباره‌ی نصب قاسم و کارشناس در تقسیم وقف/تقسیم وقف /بانکداری اسلامی (شرکت)

 

موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/تقسیم وقف /کلام فقهاء درباره‌ی نصب قاسم و کارشناس در تقسیم وقف

 

1- بحث اخلاقی (نسبت رازق و مرزوق)

1.1- ماه مبارک شعبان، ماه رزق خاص

احادیث را در محضر حضرات معصومین (علیهم‌السلام) بودیم. ماه مبارک شعبان است که ماه رزق است؛ آن هم رزق خاص است، نه رزق عام. رزق عام به همه‌ی موجودات چه بخواهند و چه نخواهند، می‌رسد؛ ولی رزق خاص، رزقی است که به سنخیّت و نسبت با رازق و رزّاق می‌دهند. رزق خاص را به نسبت بین مرزوق و رازق می‌دهند. قطعاً تا سنخیّتی و نسبتی بین علّت و معلول نباشد، معلول صادر نمی‌شود. ما همه به حضرت حقّ منتسب هستیم. اگر این انتساب را در معیّت بعدی، مراقبت کردیم و به معیّت انسانی و ارادی رساندیم، رزق خاص می‌شود. ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾،[1] وجود دارد؛ امّا ﴿إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾؛[2] نسبت، لازم دارد. «لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» بودن، مراقبت می‌خواهد. مراقبت از رقیب و رقیب از «رَقَبَ» به معنای گردن کشیدن برای رسیدن به خبرهای مهمّ است.[3]

1.2- تبیین مفهوم قرآنی «نبأ» و ارتباط آن با ارزاق

عزیزانی که امروز در بحث تفسیر تشریف داشتید، در کلمه‌ی «نَبَأ» عرض کردیم که نبأ، به هر خبری گفته نمی‌شود؛ به خبرهای مهمّ، نبأ می‌گویند.[4] خبر هر کسی هم، خاص به خود اوست. یک خبر است، مبدأ همه‌ی خبرهای دیگر است. ﴿إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا﴾.[5] اگر خبر مهمّی آورد، تحقیق کنید. خبرهای مهمّ را باید تحقیق کرد. خبرهای بی‌مهمّش، کذب است؛ چه برسد به خبرهای مهمّش. همان‌طور که فاسق، صاحب خبر است؛ عادل، صاحب خبرها است. این رزق است و ما از همین مسائل دم‌دستی‌مان، خبرهای‌مان و رزق‌های‌مان شروع می‌شود. همین را اگر مدیریت کردیم، به نتیجه می‌رسیم.

1.3- جایگاه ادب در زینت مؤمنان

امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: «الاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ».[6] در غرر و کلمات دیگر هست. حُلَل، جمع حُلّة است[7] و حُليّ جمع حِلیة است[8] که معنای مشترک میان آن‌ها زینت است؛ زینت‌های خاصی که باعث جذب دیگران به صاحبش می‌شود. «حِلیة المتّقین» مرحوم مجلسی یعنی انسان‌های متّقی وقتی که باتقوا می‌شوند، صاحب زینت‌های مخصوص می‌شوند. «كونوا لنا زينا ولا تكونوا علينا شينا».[9]

1.4- راهکار تقویت نسبت انسان با رازق

نکته‌ی مهمّ معرفتی امروز این است که محبّت کنید نسبت‌تان را با رازق تقویت کنید. خدا معیّت تکوینی را با همه دارد؛ ذرّه‌ای از آن خارج نیست. ولی قبل و بعد معیّت خدا، معیّت انسان با خدا است. این معیّت، معیّت ارادی است. سیروسلوک یعنی این. ماه شعبان که ماه رزق است، یعنی این معیّت ارادی را مدیریت کنید. مجدّدة یعنی در حال نوآوری است.[10]

1.5- تسلسل در سیروسلوک؛ پیوستگی حمد و نوآوری در سلوک الهی

جانم فدای امام سجاد (علیه‌السلام) که به مبنا و نظر ایشان، تمام تسلسل‌ها، محال است ولی یک نوع از تسلسل، محال نیست و آن، تسلسل در سیروسلوک است. در شرح صحیفه نوشتیم که تسلسل در امور معرفتی محال نیست. در مناجات شاکرین است: «فَكُلَّما قُلْتُ: لَكَ الحَمْدُ، وَجَبَ عَلَيَّ لِذلِكَ أَنْ أَقُولَ: لَكَ الحَمْدُ».[11] خدایا هرگاه بگویم: «لَكَ الحَمْدُ»، «وَجَبَ عَلَيَّ لِذلِكَ أَنْ أَقُولَ: لَكَ الحَمْدُ». حمد، حمد می‌آورد. این، تسلسل نیست؛ نوآوری است. اگر انسان به نوآوری الهی برسد، هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.

1.6- تفاوت کافی و مکفی در ارزاق

این ماه شعبان، ماه رزق است. إن‌شاءالله ارزاق‌تان وسیع و کافی و مُکفی باشد. کافی، این است که انسان در نسبت‌های دیگران، آزاد می‌شود و بی‌نیاز می‌شود.[12] مرحله‌ی بعدی که مُکفی است، یعنی نیاز دیگران را هم برطرف می‌کند.

1.7- شرط دریافت رزق خاص در ماه شعبان

﴿هُدًى لِّلنَّاسِ﴾[13] را همه دارند؛ ولی ﴿هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾،[14] مهمّ است. ماه شعبان که ماه رزق است، ماه دریافت‌ این رزق خاص است. رزق خاص را به استعداد و به خدا خدا و به دعا و به نجوا می‌دهند. «إِلَهِي وَرَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ»؛[15] اگر انسان به این «مَنْ لِي غَيْرُكَ» برسد، به غیر باری‌تعالی احتیاج ندارد. در روایت است:‌ «بإسناده عن جعفر بن محمد قال كان رجل جالسا عند أبي فقال اللهم أغننا عن جميع خلقك فقال له أبى لا تقل هكذا ولكن قل اللهم أغننا عن شرار خلقك فان المؤمن لا يستغنى عن أخيه المؤمن»؛[16] کسی در محضر یکی از معصومین (علیه‌السلام) گفت: «خدایا ما را محتاج دیگران نکن و بی‌نیاز از دیگران کن». حضرت ناراحت شدند و فرمودند که بگویید: «ما را از شرار ناس بی‌نیاز کن». همه‌ی انسان‌ها، به هم نیاز دارند. همه‌ی موجودات، نیازمند به هم هستند.

1.8- تفاوت ما با حضرت حقّ در احتیاج انسان و شوق الهی

تفاوت ما با حضرت حقّ به این است که ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بود. این نسبت اگر طوری شود که ما هم به او اشتیاق پیدا کنیم، رزق خاص می‌شود. این روایت عجیبی است: «فدخل على نبيّ‌اللّه (صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌وسلم)، فقال: إنّ أنسا حدّثني أنّه كان عندك آنفا و أنّ جبريل أتاك فقال: إنّ الجنّة لتشتاق إلى ثلاثة من أصحابك، فقال: نعم، فقال: فمن هم يا نبىّ اللّه، قال: أنت منهم يا عليّ، و عمّار بن ياسر، و سيشهد معك مشاهد بيّن فضلها، عظيم خيرها، و سلمان، و هو منّا أهل البيت، و هو ناصح فاتّخذه لنفسك (علیه‌السلام)».[17] صحبت از بهشت و بهشتی‌ها شد، حضرت فرمودند: بهشت، مشتاق سلمان است. این رزق خاص است. انسان تا جایی برسد که این‌گونه بشود. جالب این است که بحث فقه هم راجع‌به قسمت است.

2- خلاصه ای از جلسات گذشته

در بحث مشارکت در فرعی بودیم که آیا تقسیم وقف به‌خصوص در جایی که مال موقوفه‌ای، مشترک بین افراد است، جایز است یا خیر؟ مثالی در وقف اولاد داشت که گذشت. اگر واقف یا موقوف علیهم متعدّد باشند، قسمت جایز است یا خیر؟ به این نتیجه رسیدیم که اگر وقف در معرض آسیب باشد، قسمت وقف جایز است و قسمت هم، مال را از مشاع بودن خارج می‌کند.

3- تزاحم حقوق در وقف

بحث به اینجا رسید که اگر وقف بر اولاد بود که نسل موجود و نسل معدوم داشت، به عبارت دیگر نسل امروز و نسل فردا داشت، باید چه کرد؟ اگر نسل خاصی از این مال بردارند، تضییع حقوق نسل‌های بعدی نیست؟ در بحث وقف، طبقه‌ی موجود همیشه مانع طبقه‌ی بعدی است؛ یعنی تا یک نفر از نسل موجود باشد، مانع از رسیدن به حقوق بعدی است. علّت امر، این است که نظام وقف، نظام ترتیبی است. اگر تزاحم حقّین باشد، ما باید به سراغ ادلّه‌ی تعارض و تزاحم برویم و ببینیم حقّ کدامیک، اولی است و همان انجام شود.

4- کلام فقهاء درباره‌ی نصب قاسم و کارشناس در تقسیم وقف

4.1- کلام مرحوم صاحب جواهر (رحمه‌الله)

مرحوم صاحب جواهر برای قسمتِ وقف، تعبیری دارند: «یستحب للإمام عليه‌السلام أن ينصب قاسما لأنها حينئذ من المصالح العامة التي ينبغي للإمام القيام بها، بل في القواعد عليه الإجماع ، إلا أن الظاهر إرادته الاستحباب المذكور».[18]

در وقف باید کارشناس بیاید و وقف را تقسیم کند. البته «مقسّم» که می‌گوییم، غلط مشهور است و «قاسم»، درست است.[19] یکی از وظایف امام معصوم (علیه‌السلام) تعیین کارشناس است؛ چون قسمت از مصالح عامّه است و قیام به مصالح عامّه از وظایف امام معصوم (علیه‌السلام) است.

4.1.1- نظر استاد در رجوع به متخصّص در تقسیم وقف از باب عدم اختلال نظام

با عرض معذرت از صاحب جواهر، عرض ما این است که درست است که از منصب‌ها و وظایف امام است ولی یکی از شرایط عدم اختلال نظام و زندگی اجتماعی و فردی مردم در مباحث فقهی، بحث کارشناسی و قسمت است و‌ آن را سیره می‌دانیم؛ درنتیجه باید رجوع به متخصّص داشته باشند و حرف او هم، حجّیّت دارد.

4.1.2- نظر استاد در اولویت خبره در امور تخصّصی

حالا اینکه کارشناس، عادل باید باشد؛ بحثی است. اگر خبره‌ی غیرِ عادل و عادلِ غیرِ خبره بود، باید سراغ خبره رفت. در امور تخصّصی، عدالت شرط نیست؛ هرچند بودنش، فضل است امّا شرط لازم نیست. این یکی از مبانی فقهی ماست.

4.1.3- ادّعای اجماع علّامه در قواعد

«بل في القواعد عليه الإجماع»؛ علّامه در قواعد ادّعای اجماع کرده است. «إلا أن الظاهر إرادته الاستحباب المذكور»؛ ایشان، اوّل هم گفته‌اند که مستحبّی باشد.

کلام مرحوم صاحب مفتاح الکرامة (رحمه‌الله)

صاحب مفتاح در جلد 10، صفحه 185 عبارت‌شان این است: «علی الإمام أن ینصب قاسما إلخ ظاهره الوجوب و فی (التحریر) و (الشرائع) و (الإرشاد) و (الدروس) و غیرها عبر بالاستحباب».[20]

4.2- کلام استاد

در این جهت هم، عرض ما این است که گاهی ضرورت دارد که امام، کارشناس را نصب کند. این امام، انصرافش به امام معصوم (علیه‌السلام) است؛ ولی بعد ایشان هر کسی که امور مسلمین را حلّ و فصل کند، «امام» اطلاق می‌شود.

4.2.1- الغدیر و حفظ وصف خاص امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)

علّامه امینی (رحمه‌الله) می‌فرمایند: «یکی از جفاهایی که به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در عصر ایشان شد، این بود که وصف خاص امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را از ایشان برداشتند و به همه گفتند و وصف عامش کردند. برای این جهت، دائم امام امام گفتند؛ حتّی به امام جماعت هم، امام گفتند. وصف امیرالمؤمنین که وصف خاص بود را عامش کردند و وصف عامی که بود، بر ایشان اطلاق کردند که آن وصف خاص، فراموش شود». گویا در الغدیر ایشان متعبّد بود، «امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)» را بیاورد و «الامام علی (علیه‌السلام)» را نیاورده است. بروید جستجو کنید و ملاحظه کنید. این‌گونه در ذهن من است.

 


logo