« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

اقوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف بین شرکا_ ادله‌ی عدم جواز تقسیم وقف/تقسیم وقف بین شرکا /بانکداری اسلامی (شرکت)

 

موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/تقسیم وقف بین شرکا /اقوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف بین شرکا_ ادله‌ی عدم جواز تقسیم وقف

1- بحث اخلاقی (ادب)

1.1- فضیلت و اقسام ادب

در روایات اخلاقی و فرمایش‌های سیروسلوکی حضرات معصومین (علیهم‌السلام) بودیم. امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) در جمله‌ای بسیار پرمحتوا و مهم فرمودند: «وَ لاَ مِيرَاثَ كَالأدَبِ».[1] هیچ ارثی، همانند ادب نیست. ادب، بهترین یادگار جوامع و انسان‌ها است. ادب، این است که انسان، نسبت‌های خود را نیکو بسنجد:

    1. نسبت خود با خدای خود.

    2. نسبت خود با اولیای الهی که فرستادگان الهی هستند.

    3. نسبت خود با بزرگان امت و بزرگان فامیل و اساتید و دیگر هم‌نوعان انسان.

    4. نسبت خود با خودش.

1.2- بی‌ادبی، زوال شرافت

در این نسبت، بی‌ادبی نباشد. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «لاشرَفَ مَعَ سُوءِ أدَب»؛[2] وقتی این نسبت زشت شد، تعبیر به «سوء» می‌شود و انسان را از شرافت می‌اندازد.[3] ما این نسبت را، خوب نسبت‌سنجی کنیم. این را با وقارمان، متنانت‌مان و گفتار و رفتار شایسته‌مان ارج بنهیم.

1.3- راهکار اجرای ادب

یکی از این نسبت‌ها، این است که اگر در دیگری -خدای نخواسته- اخلاق ناپسندی دیدیم، آن را در خودمان به وجود نیاوریم. حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «إذا رَأيْتَ في غَيْرِكَ خُلْقاً ذَميماً فَتَجَنَبْ مِنْ نَفْسِكَ أمثالَهُ»؛[4] هرگاه خوی زشتی در کسی دیدید، از آن خوی زشت، ادب بیاموزید. به قول جناب لقمان حکیم که از ایشان سوال کردند: «ادب از که آموختی»؟ گفت: «از بی‌ادبان».[5] حواریّون از حضرت عیسی (علیه‌السلام) سؤال کردند: «مَن أدَّبَكَ ؟ ـ : ما أدَّبَني أحَدٌ ، رأيتُ قُبحَ الجَهلِ فجانَبتُهُ»؛[6] چه کسی شما را ادب کرد؟ حضرت فرمودند: «من جهل را دیدم، ادب شدم».

1.4- پیوند ناگسستنی علم و ادب در تعالی انسان

اولین مرحله‌ی ادب، خروج از نادانی‌ها به علم است؛ به همین جهت است که در روایات داریم: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَة».[7] همین درس و بحث‌ها، دلیل بر این است که ان‌شاءالله در حسن ادب الهی قرار گرفته‌ایم. به تعبیر استادمان حضرت علامه حسن‌زاده -جانم به قربانشان- که می‌فرمودند: «انسان، عیسوی مشرب بشود»؛ عیسوی مشرب به این است که انسان، علم‌گرا و علم‌دوست باشد. اعزّه! به همین علت، توصیه می‌کنم در هیچ مرحله‌ای از طلب علم، آرام نگیرید. قناعت در مال، خوب است؛ ولی قناعت در علم، خوب نیست. علم‌دوست و عالم‌پرور باشید. در مقام آموختن و تعلیم علم باشید که امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: «مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً»؛[8] لذا علم و ادب از هم جدا نیستند.

2- خلاصه‌ای از جلسات گذشته

در بحث بانکداری اسلامی و مشارکت، به این فرع فقهی رسیدیم که اگر شرکا در مال وقفی مانند وقف بر اولاد، شریک بودند؛ آیا شرکا می‌توانند مال وقفی را تقسیم کنند یا خیر؟ حضرت امام (رحمه‌الله) در مسأله‌ی 21 ام تحریر فرمودند: «لا يجوز قسمة الوقف بين الموقوف عليهم إلا إذا وقع تشاح بينهم مؤد إلى خرابه»؛[9] تقسیم وقف جایز نیست، مگر مال وقفی‌ای که در معرض نابودی باشد.

3- اقوال سایر فقها در مورد تقسیم وقف بین شرکا

3.1- نظر مرحوم صاحب مفتاح‌الکرامة (رحمه‌الله)

صاحب کتاب مفتاح‌الکرامة (مرحوم عاملی) می‌فرمایند: «و هل یجوز قسمة الوقف علی نفرین؟ الأقرب المنع.کما جزم به هنا فی (التذکرة و الإیضاح و جامع المقاصد) و شرکة (التحریر و الإرشاد و الدروس و المسالک و مجمع البرهان) و قضاء الکتاب. و ظاهر (الإیضاح و الحواشی و جامع المقاصد) الإجماع علی ذلک».[10]

آیا وقف را می‌شود بر دو نفر تقسیم کرد؟ الأقرب المنع. کما جزم به هنا فی «التذکرة و الإیضاح و جامع المقاصد» و شرکة «التحریر و الإرشاد و الدروس و المسالک و مجمع البرهان» و قضاء الکتاب و ظاهر «الإیضاح و الحواشی و جامع المقاصد» الإجماع علی ذلک. این‌ها بر ممنوعیت تقسیم وقف بر دو نفر، ادّعای اجماع کردند.

3.2- نظر مرحوم علامه حلی (رحمه‌الله)

علامه هم در تذکرة می‌فرماید: «لا تجوز قسمة الوقف بين أربابه سواء كان الموقوف عليه في الأصل واحدا ثم تعدد البطن الثاني الذين انتقل إليهم أو كان الوقف في الأصل على متعدد».[11] حالا فرقی نمی‌کند که وقفِ موقوف‌علیهم، بر عدّه‌ای باشد که بر بطون مختلف نیستند یا بر عدّه‌ای باشد که بر بطون مختلف هستند. به نظر ایشان، تقسیم وقف بر آن‌ها جایز نیست.

نظر مرحوم صاحب جواهر (رحمه‌الله)

مرحوم صاحب جواهر در جواهرالکلام وقتی به این مسأله می‌رسند، می‌فرمایند: «وكيف كان فـ (لا يقسم الوقف) وإن كان مشتركا بين أربابه، بلا خلاف أجده فيه»؛[12] تقسیم وقف، مشروعیت ندارد و معروف بین اصحاب این است که وقف تقسیم نمی‌شود. تعبیر ایشان این است: «بلا خلاف أجده فيه»؛ به عبارت بهتر ادّعای اجماع کردند.

4- ادله‌ی عدم جواز تقسیم وقف

حالا دلیل مسأله‌ی عدم جواز تقسیم وقف چیست؟ شاید در پاسخ به این سؤال، چند دلیل آورده شود که به شرح ذیل هستند:

4.1- دلیل اول

تقسیم وقف بر خلاف نیّت واقف است. مفاد صیغه‌ی وقف این است که مالی حبس شود و به عبارتی ممنوع التصرّف شود و انسان از فروش آن، منع شود. وقف نیز، بر اساس نیّت واقف و برای مصرف در موقوف‌علیهم است؛ لذا ما باید جلوی تقسیم وقف را بگیریم. روایات متعددی در کتاب الوقف وسائل الشیعة هست که دلالت دارد بر این‌که مالی که وقف می‌شود، ممنوع التصرّف است.[13]

4.2- دلیل دوم

وقتی مالی وقف می‌شود و به عبارتی حبس می‌شود؛ معنایش این است که این مال، منحصر به موجودین نیست و آیندگان نیز در آن سهیم هستند. اگر قرار باشد که وقف را بین موقوف‌علیهم تقسیم کنیم، منافات با استمرار وقف دارد. کسی که وقف می‌کند؛ مطابق نیّتش، همه‌ی انسان‌ها را شریک می‌کند.

4.2.1- اشکال بر دلیل دوم و پاسخ به آن

اشکال: ما نسبت به موجودین، تکلیف داریم و نسبت به آیندگان، تکلیفی نداریم. در زمان فعلی هم، موجودین استفاده می‌کنند نه آیندگان و تا زمانی که طبقه‌ی اول باشد، نوبت به طبقه‌ی دوم نمی‌رسد.

جواب: خود این، دلیل بر این است که موجودین، مِلاک هستند ولی وقف از وقفیّت برای آیندگان نمی‌افتد.

4.3- دلیل سوم

گاهی می‌بینیم نسبت بین نسل اول، با نسبت بین نسل دوم و سوم متفاوت است و سهام، متفاوت خواهد شد؛ در نتیجه نمی‌توان نسبت را تنها در نسل اول قرار داد. مثلاً نسل اول، دو نفر هستند و نسل بعدی، شش نفر هستند. اگر این مال را نصف کنیم، شاید در نسل بعدی نیاز باشد که سهام، برعکس شود و وقتی که سهام، برعکس شود؛‌ نمی‌توان سهام را برعکس کرد.

5- نظر مرحوم میرزای قمی (رحمه‌الله) در مورد تقسیم ملک خراب شده‌ی وقفی بر اولاد

کتاب جامع الشتات مرحوم میرزای قمی (رحمه‌الله)، کتابی است که سؤال‌ها و جواب‌هایی که از مرحوم میرزای قمی (رحمه‌الله) شده است، در این کتاب آمده است و کتابی است که در آن استفتاهای فقهی به همراه منبع فتوا آمده است. در سؤال 141 این کتاب،‌ این چنین آمده است: «سؤال: هر گاه كسى ملكى را وقف بر اولاد كرده، و به جهت شياع خراب شده و از حيز انتفاع افتاده. آيا تقسيم آن، يا بيع آن جايز است يا نه؟

جواب: تقسيم وقف جايز نيست، مگر در صورت نادرى، مثل اين كه ملكى مشترك باشد ميان دو نفر و يكى از آنها حصه‌ی خود را بر شخصى و ذريه‌ی او وقف كرده باشد، و ديگرى حصه‌ی خود را بر شخصى ديگر و ذریه‌ی او وقف كرده باشد. كه در اين صورت تقسيم كردن جايز است ميان آن دو شخص و دو ذريه. و لكن هر يك از ذريتين در ميان خود تقسيم نمى‌توانند كرد. به جهت آن كه حق منحصر نيست در آن‌ها كه قسمت مىكنند، و حصه‌ی بطون گاه است كه متفاوت مى‌شود. و اما بيع وقف در صورت مزبوره: پس اظهر جواز آن است. و اما اگر مالى مشترك باشد ما بين وقف و طلق: پس قسمت آن جايز است، به شرطى كه به عنوان ردّ بعضى از آن را از وقف بيرون نكنند و داخل طلق كنند».[14]

از عبارت «تقسیم وقف جایز نیست»، روشن می‌شود که حکم اولیه، عدم تقسیم وقف است و اجماعی هم می‌باشد.

6- دیدگاه امام خمینی (رحمه‌الله) در مورد تقسیم وقف درصورت وجود اختلاف و نزاع منجر به نابودی

نتیجه این‌که، ما وقف را نمی‌توانیم تقسیم کنیم، مگر در جایی که خصوصیتی بیاید که وقف را در معرض نابودی قرار دهد. در عبارت جلسه‌ی دیروز حضرت امام هم خواندیم که فرمودند: «لا يجوز قسمة الوقف بين الموقوف عليهم إلا إذا وقع تشاح بينهم مؤد إلى خرابه ولا ترتفع غائلته إلا بالقسمة، فيقسم بين الطبقة الموجودة، ولا ينفذ التقسيم بالنسبة إلى الطبقة اللاحقة إذا كان مخالفا لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة، نعم يصح إفراز الوقف عن الطلق وتقسيمهما بأن كان ملك نصفه المشاع وقفا ونصفه ملكا، بل الظاهر جواز إفراز وقف عن وقف»؛[15] اگر مثلاً بین بچه‌ها و موقوف‌علیهم نزاعی یا اختلافی افتد که منجر به خرابی و از بین رفتن وقف شود، اینجا به خاطر وجود مصلحت اهمّ، وقف را می‌شود تبدیل کرد.

7- دیدگاه امام خمینی (رحمه‌الله) در مورد عدم نفوذ تقسیم وقف نسبت به طبقه‌ی لاحقه

بعد حضرت امام عبارتی دارند که عبارتشان این است: «ولا ينفذ التقسيم بالنسبة إلى الطبقة اللاحقة إذا كان مخالفا لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة»؛[16] تقسیم نسبت به طبقه‌ی لاحقه، نافذ نیست. نسل فعلی تقسیم می‌کنند، نه اینکه برای بعدی‌ها تقسیم کنند. علت مسأله این است که «إذا كان مخالفا لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة». این عبارت، خیلی هم لازم نبود؛ چرا که اگر وقفی بر اولاد باشد و یک نفر هم از نسل اول و طبقه‌ی اول، باقی باشد؛ نوبت به نسل بعدی و طبقه‌ی بعدی نمی‌رسد. به‌خصوص، جایی که نسبت‌ها مختلف باشد.

8- صلاحیت متولّی در حفظ و جلوگیری از خرابی وقف

در وقف این مطلب را بیان کردیم که وقف، بی‌متولّی نیست؛ حالا متولّیِ وقف را، یا خودِ افراد انتخاب کرده است و یا حاکم شرع، متولّی وقف است. درنتیجه اگر متولّی صلاح دانست که وقف در معرض خرابی است، می‌تواند وقف را تبدیل کند.


logo