« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

نظر امام (رحمه‌الله) در مورد قسمت در وقف - ماهیت وقف - شرط ایجاب و قبول و قبض و اقباض در وقف - ماهیت وقف/قسمت بین شرکا /بانکداری اسلامی (شرکت)

 

 

موضوع: بانکداری اسلامی (شرکت)/قسمت بین شرکا /نظر امام (رحمه‌الله) در مورد قسمت در وقف - ماهیت وقف - شرط ایجاب و قبول و قبض و اقباض در وقف - ماهیت وقف

 

1- بحث اخلاقی (ادب)

1.1- جایگاه ادب

در حکمت 54 نهج‌البلاغه بودیم که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در توصیه‌های اخلاقی فرمودند: «وَ لاَ مِيرَاثَ كَالأدَبِ»؛[1] هیچ ارث و میراثی مانند ادب نیست. عنایت دارید که میراث، گاهی میراث جسمی و طبیعی است؛ مانند اینکه پدری برای فرزندان ارث می‌گذارد و گاهی میراث، میراث معنوی است؛ چنان‌چه در روایات داریم: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ».[2]

دانشمندان از پیامبران ارث می‌برند. در این فرمایش به مهم‌ترین میراث بشر اشاره دارد که ادب است. ادب، یعنی اینکه انسان حد و حدود اشیاء را طوری رعایت کند که به حریم دیگران تعدی نداشته باشد. برای همین، ادب از مهم‌ترین سرمایه‌های بشر است. در ضرب‌المثل‌ها داریم که «ادب مرد به ز دولت اوست». در این روایت، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «ادب، میراثی است که همانند ندارد و منحصر به فرد است».

1.2- اقسام ادب

ادب، یعنی رابطه‌ی سالم بین خود و خدای خود، بین خود و خویشتن خود، بین خود و امام خود و بین خود و هم‌نوع خود. ادب را باید آموخت و تعلیم و تعلم کرد. در مسائل تربیتی باید به آن پرداخت.

1.3- معنای تأدیب خود

مهم‌ترین ادب، ادب نفسانی است. «كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِكَ»؛[3] در مقام تأدیب نفس همین بس که ادب نفسانی را طوری رعایت کنی که از دیگران می‌پسندی.

1.4- لزوم پرهیز از بی‌ادبی

در مقابل ادب، بی‌ادبی است. به جناب لقمان گفتند: «ادب را از که آموختی؟» گفت: «از بی‌ادبان». بی‌ادبی، ورود به منطقه‌ی ممنوعه‌ی حدود دیگران است؛ حتی ورود به منطقه‌ی ممنوعه‌ی خویش است. مجاز نیستیم که هرچه می‌خواهیم انجام دهیم. حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در جمله‌ی دیگری فرمودند: «أفضل الأدب أن يقف الإنسان عند حدّه و لا يتعدّى قدره».[4] بهترین ادب، این است که انسان بر حد و حدود خودش بایستد و پایش را از گلیم خودش درازتر نکند.

1.5- یکی از نشانه‌های ادب

یکی از نشانه‌های ادب این است که وقتی که یک زشتی‌ در دیگری دید، از آن صفت زشت فاصله بگیرد. ادب در گفتار و کردار است. همه در ادب تحقق دارد. باید تمرین ادب کنیم.

1.6- لزوم تمرین ادب مع الله در ماه رجب

اولین ادب، ادب مع الله است. در ماه رجب، تمرین ادب مع الله کنیم. حضرت علامه حسن‌زاده (جانم به قربانشان) فرمودند: «آنچه که خدا می‌دهد، به ادب می‌دهد». ادب با خدا را در شب و نیایش و سحر و استغفار و توبه رعایت کنیم. افسارگسیخته نباشیم و هر کاری را انجام ندهیم.

2- عصاره جلسه گذشته

از بانکداری در بحث قسمت بودیم. اگر شرکا خواستند تقسیم کنند، چطور انجام دهند؟

3- کلام امام (رحمه‌الله) در مورد قسمت در وقف

قسمت در وقف، یکی از مصادیق قسمت است. به‌خصوص اگر وقف بر اولاد باشد، چطور باید قسمت کرد؟ اولاد واقف در آن مال شریک هستند و وقف، باعث مشارکت شده، حال چطور استفاده کنند؟ حضرت امام (رحمه‌الله) در تحریرالوسیله، چند فرع نسبت به مشارکین در وقف مطرح فرمودند:

«لا يجوز قسمة الوقف بين الموقوف عليهم إلا إذا وقع تشاح بينهم مؤد إلى خرابه ولا ترتفع غائلته إلا بالقسمة، فيقسم بين الطبقة الموجودة، ولا ينفذ التقسيم بالنسبة إلى الطبقة اللاحقة إذا كان مخالفا لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة، نعم يصح إفراز الوقف عن الطلق وتقسيمهما بأن كان ملك نصفه المشاع وقفا ونصفه ملكا، بل الظاهر جواز إفراز وقف عن وقف».[5]

4- فروع مسئله

4.1- فرع اول: عدم جواز تقسیم وقف بین موقوفٌ‌علیهم و مورد استثناء از این حکم

وقف، قسمت‌ناپذیر است. بین اولادی که در این وقف شریک هستند، نمی‌شود وقف را تقسیم کرد، مگر در یک صورت؛ جایی که بین شرکا اختلاف بیفتد و این اختلاف منجر به خرابی و از بین رفتن مال موقوفه شود و تنها راه انحصاری این باشد که آن را تقسیم کنند؛ مثلاً مزرعه‌ای، باغی، منزلی، آپارتمانی و اموال دیگر بین چند نفر وقف اولاد شده‌است و اگر تقسیم نکنند، این مزرعه از آبادی می‌افتد و خراب می‌شود. اینجاست که می‌شود تقسیم کرد.

4.2- فرع دوم: عدم جواز تقسیم وقف برای نسل‌های بعد در صورت مخالفت این قسمت با مقتضای وقف

«فیقسم بین الطبقة الموجودة»؛ بین آن طبقه‌ای که هستند، تقسیم می‌شود. «ولا ينفذ التقسيم بالنسبة إلى الطبقة اللاحقة»؛ اما نسبت به طبقه‌ی بعدی که ‌آن‌ها هم موجودینی دارد و مفقودینی دارد، در بین موجودین تقسیم می‌کنند.

«إذا كان مخالفا لمقتضى الوقف بسبب اختلاف البطون قلة وكثرة»؛ به‌خصوص اگر چند نسل هستند و تفاوت دارند؛ مثلاً نسل اول پنج نفرند، ولی نسل دوم و سوم، کم و زیاد می‌شوند؛ اینجاست که حضرت امام (رحمه‌الله) می‌فرمایند که نسل موجود را باید گرفت. مال موقوفه‌ی مشترک بین چند نفر، اصلاً قابل قسمت نیست؛ مگر اینکه بین‌شان اختلافی باشد که منجر به از بین رفتن وقف شود. در اینجا بین نسل موجود تقسیم می‌شود؛ امّا نسبت به نسل لاحق، فعلاً چیزی نفرمودند.

4.3- فرع سوم: صحت تقسیم وقف در نصف ملک به صورت مشاع

«نعم يصح إفراز الوقف عن الطلق وتقسيمهما بأن كان ملك نصفه المشاع وقفا ونصفه ملكا»؛ جدا‌کردن وقف از رها بودنش، صحیح است. یعنی وقف با ملک غیرموقوفه، به شکل مشاع است. «بل الظاهر جواز افراز وقف عن وقف»؛ می‌شود وقفی را از وقف دیگر جدا‌کرد.

5- نظر فقها در ماهیت وقف و «تَسبیل»

5.1- نظر اول

در بحث ماهیت وقف، برخی فقها نظرشان این است که وقف، حبس اصل ملک از خرید و فروش و در اختیار گذاشتن ثمره‌ی آن برای دیگران است. در فقه اصطلاحی است به اسم «تَسبیل»؛ یعنی اینکه مالی را فی سبیل الله قرار دادن. فرق است بین حبس کردن و بین مالکیت قرار دادن. وقتی ملکی را می‌فروشید، مالکیت آن را به دیگران منتقل می‌کنید، ولی وقتی مالی را وقف می‌کنید، مال را حبس کرده و منفعتش را رها می‌کنید.

5.2- نظر دوم

نظر دیگر این است که اصل ملک را ضبط می‌کنیم و منفعتش را در راه خدا قرار می‌دهیم؛ گویا وقف، عبادت است. هرچند وقف در اموال است، ولی نیت الهی باید در آن باشد. باید تسبیل باشد؛ یعنی فی سبیل الله قرار دادن مال وقف.

5.3- نظر سوم

عده‌ی دیگری از فقها معتقدند که وقف، صدقه‌ی جاریه است و ماهیت صدقه هم، تملیک است؛ ولی معمولاً در آن قصد قربت است.

5.4- نظر مختار

در کتاب وقف به این نتیجه رسیدیم که وقف، یک تحبیس است. به عبارت دیگر، از دست‌به‌دست شدن مال جلوگیری می‌کند و با نیت ثانوی‌ای که دارد، آن را به مصرف می‌رساند. اینجاست که گاهی وقف، عام است و گاهی خاص. تحبیس المال که مال را از دست‌به‌دست شدن نگه می‌دارد، گاهی در تصرف افراد خاصی قرار می‌دهد و گاهی در تصرف عموم مردم. گاهی می‌گوید برای اولاد ذکور است، یا انوث و یا هر دو.

6- نظر فقها در مورد ایجاب و قبول و قبض و اقباض در وقف

برخی فقها نظرشان این است که آنجا که وقف خاص باشد، شاید نیاز به قبول و قبض و اقباض هم داشته باشد. تحبیس به هر نیتی، اعم از عام یا خاص می‌تواند باشد؛ مثلاً مسجدی برای عامه‌ی مردم وقف می‌شود.

7- نظر مختار

بحثی است که ایجاب و قبول وقف چگونه است که در کتاب وقف، بحث آن انجام شده است و در آنجا گفته شد که وقف، یک حبس مالی است که نیت‌ها در آن مختلف است و گاهی حاکم شرع می‌آید و قبض وقف را انجام می‌دهد.

8- اقسام وقف

وقف بر دو قسم است: وقف عام و وقف خاص. خود وقفِ عام، گاهی وقف بر عنوان است؛ مانند اینکه وضوخانه را برای نمازگزاران این مسجد وقف می‌کند، یا قنات و مدرسه را برای این‌گونه افراد یا برای طلاب یا دانش‌آموزان قرار می‌دهد. و گاهی قشر خاصی دخیل نیستند؛ مانند وقف مساجد که در آن‌ها خصوصیتی نیست. حتی گاهی نوع انسان است و مسلمان و غیر آن ندارد. بحثی در وقف است که ان‌شاءالله می‌آید؛ و آن بحث، این است که ماهیت وقف، آزاد کردن ملک است، یا تملیک آن به کسانی که وقف برای آن‌ها است؟

نتیجه‌ی فرمایش امام (رحمه‌الله)، این شد که ایشان در فرع اول فرمودند: «اگر جایی در وقف اختلاف افتاد، قابل تقسیم است».

 


logo