1403/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمات رسیدن به اسم اعظم - رفع موانع و ایجاد مقتضی برای دستیابی به اسم اعظم - اسم لفظی، مفهومی و عینی/اسم اعظم /شرح اسمای الهی
محتويات
1- سخن آغازین2- عصارهی مباحث گذشته
3- اسم اعظم، نقطهی چرخش اسماء حسنای الهی
4- نسبت موجودات با خداوند، نسبت فقر وجودی
5- کثرت اسماء الهی و وحدت اسم اعظم الهی
6- تعداد اسماء الهی در برخی از ادعیه
7- اسم لفظی (إسم اسم الإسم)، اسم مفهومی (إسم الإسم) و اسم عینی (اسم)
8- اظهار فقر وجودی، مقدمهی رسیدن به اسماء الهی
9- اسم اعظم، حاکم بر سایر اسماء الهی
10- خلق عظیم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
11- معنای اسم اعظم
12- رفع موانع و ایجاد مقتضی برای رسیدن به اسم اعظم
13- انس با اسم شریف «الله» برای رسیدن به اسم اعظم
14- نقش زمان و مکان برای رسیدن به اسم اعظم
15- لزوم هماهنگی لفظ با حال و استعداد برای رسیدن به اسم اعظم
16- آثار رسیدن به استعداد دریافت اسم اعظم
17- شیطان، دورکنندهی انسان از خداوند
18- شیطان، آفریدهی انسان
19- انس با الفاظ، مقدمهی انس با معانی
20- رفع شبهات و مقابله با هواهای نفسانی، مقدمهی رسیدن به اسم اعظم
21- حکایت شمشیر عمرو
22- وجه نامگذاری اسم شعبان
23- اختصاص اسم اعظم هر شخص به خودش
24- توصیه به خواندن صلوات شعبانیه در ماه شعبان و انس با آن
25- توصیهی امام خمینی (رحمهالله) به انس با مناجات شعبانیه
26- گام اول رسیدن به اسم اعظم
27- رفع مانع ایذاء دیگران برای دستیابی به اسم اعظم
28- خصوصیات علامه حسنزاده (رحمهالله) در زیارتنامهی ایشان
29- توصیههای کلی
30- دعاهای پایانی
موضوع: شرح اسمای الهی/اسم اعظم /مقدمات رسیدن به اسم اعظم - رفع موانع و ایجاد مقتضی برای دستیابی به اسم اعظم - اسم لفظی، مفهومی و عینی
1- سخن آغازین
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین و من المتوسلین بأسمائه الحسنی و انشاءالله من المتمسکین بولایة أمیرالمؤمنین و أولاده المعصومین. اللهم إنّا نسئلک باسمک بسم الله الرّحمن الرّحیم. الذی هو خیر الأسماء و به یدفع کل سمّ و داء و بلاء و به یفتح أبواب الأرض و السماء.
ایام ماه مبارک شعبان بر همهی شما مبارک باشد. همانطور که در محفل و مجلس اسمای الهی هستیم، انشاءالله در محضر حضرات اسماء الهی باشیم؛ به برکت صلوات بر محمدوآلمحمد. از حضور علمای اعلام و همهی اعزه و حضرت حاج حسین آقای عزیزمان (فرزند علامه حسنزاده) که سیمای حضرت استاد علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیه) را دارند، تشکر میکنم. همچنین از توجه همهی شما و اعزهای که در فضای مجازی مباحث را دنبال میکنند و با پیامهایشان اعلام میکنند که اهل سیروسلوک هستند، تشکر دارم. خداوند این سیر و سلوک را بر ما مبارک گرداند و انشاءالله به حقیقت اسماء برسیم؛ به برکت صلوات بر محمدوآلمحمد.
2- عصارهی مباحث گذشته
در جلسات قبل گفتیم که هستی بر اساس اسماء الهی است. هیچ موجودی از موجودات، خارج از اسماء الهی نیست. هر موجودی از موجودات، چه خیر باشد و چه مُضِلّ، _ «اعاذنا الله من شرور انفسنا» _ تحت اِشراف اسماء الهی هستند. هندسهی عالم و آدم، بر وفق اسماء الهی است. این یک قانون است. خلقت و آفرینش و پرورش و آموزش خارج از اسماء نیست. همهی اسماء الهی به تعبیر استادمان حضرت علامه حسنزاده - جانم به قربانشان - در شبی که در محضرشان بودیم، فرمودند: «دربارهی آیهی ﴿وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾[1] مینویسم: این فلکی که همه بر محور او میچرخند، اسماء الهی هستند». سَیر، سَیرِ اسمائی است. تکوینا اسماء الهی در کارند. همهی موجودات، مُسَخَّر به اسماء الهیاند. شناخت اسماء الهی، بهترین معرفت انسانی است؛ حتی بهترین راه معرفت الهی است. جلسهی گذشته به اینجا خاتمه یافت که در دعای خاص حضرت امام زمان (علیهالسلام) در ماه مبارک رجب، این است: «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ بِهِ وُلاَةُ أَمْرِكَ لافَرْقَ بَيْنَكَ وَبَيْنَها إِلاّ أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَخَلْقُكَ فَتْقُها وَرَتْقُها»؛[2] خدایا من تو را به اسمایی میخوانم که ... فرقی بین تو و آن اسماء نیست؛ الا اینکه آن اسماء بندگان و مخلوقات تو هستند. فتق و رتق، یعنی جمع و وحدت و کثرت. تمام جمع شدن موجودات و پخش شدن آنها یا به تعبیر اهل عرفان، قبض و بسط، به وسیلهی اسماء الهی و عباد الهی و عبدالله است. فرق بین خدا و انسان در یک جمله است و آن این است که خدا، خدا است و انسان، انسان و بنده است.
«نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفتمتحیرم چه نامم، شه ملک لافتی را».[3]
3- اسم اعظم، نقطهی چرخش اسماء حسنای الهی
تقاضا میکنم به مباحث امشب عنایت ویژه داشته باشید. سؤال و جوابهای فضای مجازی را میخوانم. اعزهای محبت کردند و فرمودند که حال رسیدیم که اسم اعظم از کدام نقطه آغاز میشود؟ آفرین بر شما. حریم هستی، اسماء الهی است و همه بر نقطهی پرگاری میچرخند که آن نقطه، اسم اعظم است. از هرچه بگذریم، سخن دوست خوشتر است. این اسم اعظم میشود نقطهی چرخش اسماء حسنای الهی.
4- نسبت موجودات با خداوند، نسبت فقر وجودی
اسم اعظم، لفظ نیست و مفهوم نیز نیست. نظام هستی چون نظام نسبت غنی و فقیر است که در مناجات أميرالمؤمنين (عليهالسلام) آمده است: «مَوْلايَ يا مَوْلايَ أَنْتَ الغَنِيُّ وَأَنا الفَقِيرُ وَهَلْ يَرْحَمُ الفَقِيرَ إِلاّ الغَنِيُّ»؛[4] همچنین در قرآن میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾؛[5] این نسبت است. نظام ملک و ملکوت، نظام نسبت و سنخیتش بر اساس فقر و غنی اداره میشود. همهی این موجودات را که جمع کنیم، یک عنوان بیشتر نیست و آن عنوان فقیر است. اما این فقر، فقر اقتصادی نیست؛ فقر اقتصادی را آنها که اهل تعقلند میگویند باید برچیده شود. تمام حکام عالم دنبال از بین بردن فقر اقتصادی هستند. فقر مطلوب، فقر وجودی است که همه محتاج خداوند هستند. واسطهی برهان صدیقین در اثبات وجود خدا و توحید، همه بر اساس فقر و نیاز میچرخد. اسم فقیر را میگذاریم امکان و ممکن. رابطهی موجود امکانی و واجب. گمان میکنند وقتی ما میگوییم نظام هستی محتاج به حضرت حق است این است که یک طرف واجب و یک طرف ممکن است. این گونه هست و بالاتر از این است. اصلا جز واجب چیز دیگری نیست. ممکن و موجودات اگر دارای آثار هستند به واسطهی این واجب است.
5- کثرت اسماء الهی و وحدت اسم اعظم الهی
اسماء، کثیر هستند. اسم اعظم یکی بیشتر نیست. اسم اعظم واقعی یکی است. همهی این اسماء بر محور این اسم شریف اعظم میچرخند؛ نه به لحاظ مفهوم و معنا و نه به لحاظ حروف بلکه حقیقت.
6- تعداد اسماء الهی در برخی از ادعیه
اسم اعظم، نسبت حقیقت اسم به اسماء متعدده و کثیره است؛ اعم از اینکه هزار و یک اسم باشد؛ مانند دعای جوشن کبیر، یا بیش از چهارصد اسم باشد؛ مانند دعای مشلول، یا بیش از 200 اسم باشد؛ مانند دعای سمات. دعای کمیل هم که مثل امشب خوانده میشود و دعای نیمه شعبان و دعای سحر، همه اسماء الهی دارند. دعای سحر، دعای حضرت امام باقر (علیهالسلام) است. این دعای مباهله است. دعای سحر، همهی شبها است؛ ولی چون خلق الله در ماه رمضان بیدارند، به دعای سحر ماه رمضان شهرت یافته است.
7- اسم لفظی (إسم اسم الإسم)، اسم مفهومی (إسم الإسم) و اسم عینی (اسم)
تمام این ادعیه را که میخوانید و باید بخوانیم، همه اسمُ اسم الإسم هستند. شبی توضیح دادیم. اسم داریم و اسم الإسم و اسم اسم الإسم داریم. اسم شریف «علی» و اسم شریف «محمد»، اینها اسم نیست. از این اسم به یک شخصیتی منتقل میشوید. آن حقیقت را در خارج میبینیم. آن موجودی که در خارج است، اسم است. همین را در اسم اعظم پیاده کنید. اسم اعظم، مفهوم نیست که اسم الإسم باشد؛ لفظ هم نیست که اسم اسم الاسم باشد؛ بلکه اسم اعظم، اسم است که حقیقت خارجی است. وزن اسم اعظم، «اَفعَل» است؛ یعنی آن اسمی که بزرگتر و بالاتر است. اعلی و اکرم و اعظم و اجل است. در برخی ادعیه داریم: «وَ بِاسْمِكَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ».[6] اعظم بدون عظیم نمیشود و عظیم بدون حقیر نمیشود.
8- اظهار فقر وجودی، مقدمهی رسیدن به اسماء الهی
حقیر، همان فقیری است که گفتیم. آن کسی که فقیر است، فقیر ذاتی و امکانی و همه جایی است. همهی ما محتاج به یک حقیقت هستیم؛ اما اگر این احتیاجمان را بیان کردیم و خدا خدایمان بلند بود، موجودات حقیر میشویم؛ ولی نه حقیری که پست و ذلیل است؛ بلکه حقیری که گویایی فقر اوست. ما به لحاظ وجودمان فقیریم؛ اگر فقرمان را با زبان اعلام کردیم، تازه آرامآرام در حیطهی نیاز تشریعی به اسماء نشستهایم. وجوداً اسماء هستند.
9- اسم اعظم، حاکم بر سایر اسماء الهی
حضرت استادم علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیة) فرمودند: «اسماء، حاکمیت و مالکیت و مَلِکیت دارند». هر مَلِکی، مالک است، ولی هر مالکی مَلِک نیست. نسبت بین مالک و مَلِک، عام و خاص مطلق است. این اسماء که همه جا هستند، اگر این اسماء را اختیاراً انتخاب کردیم و این فقر را بیان کردیم، موجودات کوچکی میشویم که عظیم دارد.
10- خلق عظیم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
وقتی میخواهند وصف رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را داشته باشند، میفرمایند؛ ﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾.[7] ما اسماء الهی را جدای از قرآن نمیدانیم. «إنّ» در ادبیات، دلیل بر تحقیق است. برهان إنّی، جدای از کلمهی «إنّ» نیست. همیشه معلولی را بیان میکند که گویای علّت است. هر کجا واسطه، موجود بخورد، برهان انّی است. هرکجا واسطه وجود است، برهان لِمّی است. علامه طباطبایی در نهایه مطلبی دارند که اینجا جایش نیست. واسطه فقر است. «انّک»؛ یعنی شمای رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). نگفت که إنّ النبی و إنّ الرسول که انبیا و رسل قبلی در آن شریک باشند. حرف لام آمد؛ «لعلی» برای آگاهی و توجه است. بعد کلمهی علی آمد که از علوّ و عظمت است. عنایت دارم نظریات حضرت استاد علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیه) - که جانم به قربانشان - را تحلیل کنم؛ فرمودند: «هر موقع کلمه علی در قرآن میآید، دلیل بر عُلُوّ و اِحاطه است». ﴿أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا﴾؛[8] «إنّک لعلی خلق عظیم»؛ شما احاطه بر خُلقی داری که این خُلق عظیم است. این معنای اعظم است. خُلُق و خَلق هر دو اشتقاقش یکی است؛ ولی با فتحه و ضمه، معنای آن تغییر میکند. «خَلق»، قیافهی ظاهری اجسام است[9] و «خُلُق»، قیافهی باطنی است.[10] این یکی از برهانها و اعجازهای قرآن است. مَنِ طلبه به این نتیجه رسیدم که خُلقِ آقا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز خودش یک اعجاز است. در این جمله دقت کنید.
11- معنای اسم اعظم
اسم اعظم، یعنی نسبتسنجی هر موجود با اسماء باریتعالی، نه با خود او. خدای کریم دارای اسم اعظم است. منِ طلبه هم میگویم که انسان هم دارای اسم اعظم است. این را در وجودتان پیاده کنید.
12- رفع موانع و ایجاد مقتضی برای رسیدن به اسم اعظم
باید موانع را کنار بزنیم و مقتضی را ایجاد کنیم. هر چیزی نیاز به مقتضی و نبود مانع دارد. اگر مانع رفت و مقتضی آمد، نسبت اعظم به وجود میآید.در این صورت انسان، اسم اعظم الهی میشود. اسم اعظم، مفهوم و لفظ نیست؛ ولی بیلفظ و بی مفهوم نیز نیست. در الهینامهی حضرت استاد علامه حسنزاده (رحمهالله) آمده است که فرمودند: «الهی نه اینی، نه آنی؛ هم اینی، هم آنی».خدا هزار و یک اسم دارد. هر یک، معنایی دارد. همهاش بر محور یک اسم میچرخد.
13- انس با اسم شریف «الله» برای رسیدن به اسم اعظم
اگر میخواهید این اسم لفظی اعظم را فعلا برایتان لفظی مشخص کنیم که گاهی لفظ است که ما را به مفهوم میرساند و مفهوم ما را به حقیقت میرساند، بر محور اسم شریف «الله» بچرخید، تا این حقیقت و اسم را پیدا کنید. فصل ناطق، اشتقاقی است و فصل حقیقی انسان، متأله بودن است. تکوینا اینطور است؛ ولی اگر تشریعا خدا خدایش بلند شد، مهم است.
14- نقش زمان و مکان برای رسیدن به اسم اعظم
انسان باید وقتی برای خودش برنامهریزی کند. مکان و زمان داشتن، برای این است که ما توجه داشته باشیم. اگر ماه رجب و شعبان است، برای این است.
15- لزوم هماهنگی لفظ با حال و استعداد برای رسیدن به اسم اعظم
این فقر، یک سؤال دارد. خواسته و درخواست دارد. این درخواستش گاهی به مقال و گفته است و گاهی به حال و وصف وجودیش و گاهی به استعداد و آمادگیاش است. گاهی میگوید خدایا این را به من بده. گاهی غیر از گفتن، حالش نیز همین است؛ «اللّهُمَّ غَيِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ».[11] گاهی علاوه بر اینکه با حالش هم تقاضا دارد، استعداد و آمادگی این را دارد. اسم اعظم مقال را گذرانده، به حال رسیده و عوض شده و عینیت یافته و استعداد یافته، حال که «یا الله» میگوید، عبودیت بر جانش مینشیند. فرقی بین خدا و این عبد نیست؛ تنها فرق این است که این عبد است و آن رب است.
16- آثار رسیدن به استعداد دریافت اسم اعظم
حضرت استادم علامه حسنزاده فرمودند: «انسان وقتی به این نسبت حالی و استعدادی رسید، از او ظاهر میشود آنچه که از بسم الله الرّحمن الرّحیم ظاهر میشود»؛ قال امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام): «ظهرت الموجودات عن بسم الله الرحمن الرحیم».[12]
17- شیطان، دورکنندهی انسان از خداوند
ما باید موانع و ظلمات راکنار بزنیم. این ظلمات، شهوتها و شبهههای شیطان است. ابلیس شبههپراکنی میکند. اندیشهی آدم را تصرف میکند. نسبتش را با عقاید و اخلاق و فضایل قطع میکند. شیطان، او را دور میکند. به قول مرحوم طبرسی در مجمعالبیان: «المُبعِدُ مِن رَحمَةِ اللهِ».[13] شیطان یا یکدفعه انسان را دور میکند، یا کمکم.
18- شیطان، آفریدهی انسان
﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾؛[14] عبادت را سراغ غیر نبرید، متعلق حقیقیاش منم. شیطان هم امری خارج از نفس ما نیست. خدا شیطان را مستقلا نیافرید که مقابل من و شما بگذارد، بین ما و او میدان جنگی باشد. شیطان را ما میآفرینیم. خودمان به توانایی او میدان میدهیم و بعد مغلوب شیطان هم میشویم. اما اگر از اول برای خودمان برنامهریزی داشتیم، این چنین نمیشود.
19- انس با الفاظ، مقدمهی انس با معانی
اگر دعاها را خواندید، با الفاظ انس میگیرید. الفاظ، شما را با معانی انس میدهد و معانی، شما را به حقیقت میرساند. این دعاها را بخوانید؛ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ».[15] اول دعای کمیل؛ این رحمت واسعه، یعنی اسم اعظم. هر کجا دست بگذارید، خارج از اسم اعظم نیست. اسم اعظم همه کاره است.
20- رفع شبهات و مقابله با هواهای نفسانی، مقدمهی رسیدن به اسم اعظم
نفسهای مخلوط با هوا و شهوت و شبهه، هیچ کارهاند. باید شبههها را کنار بگذاریم به باور برسیم. دوم؛ با اشتهاهای کاذب غیر الهی را مبارزه کنیم و اشتهای ما الهی بشود. مانند سلمان هوای ما هوای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میشود.[16] اینطور متصرف میشود. تا انگشت سلیمانی نباشد، انگشتر سلیمانی کار نمیکند. این انگشتر در دست حضرت سلیمان (علیهالسلام) کار میکند.
21- حکایت شمشیر عمرو
عمرو بن معدیکرب، شمشیری به نام صمصام داشت و قهرمان بود. خلیفه گفت: «این شمشیر بُرنده و بَرنده را به من بده». شمشیرش را به جناب خلیفه داد. در یک جمعی خلیفه از او گلایه کرد و گفت: «این شمشیر خیلی بُرَنده نبود». جناب عمرو جواب داد و گفت: «صمصمامِ من، دستی مثل دست عمرو میخواهد».[17] اسم اعظم و اسمای لفظی را آنقدر بخوانید که بر جانتان بنشیند.
22- وجه نامگذاری اسم شعبان
شعبان را شعبان میگویند، زیرا روزیها در آن قسمت میشود؛ قال رسول الله (صلىاللهعليهوآله) : «وإنما سمي شعبان لأنه يتشعب فيه أرزاق المؤمنين».[18] این روزیها به وسیلهی اسم اعظم قسمت میشود.
23- اختصاص اسم اعظم هر شخص به خودش
اسم اعظم هر کسی، خاص به خودش است. هیچ کس مزاحم دیگری نیست. اگر تزاحم است، از این ابدان ما است. این ابدان ما هم به یک جهت اغراض ما هستند. باید آرامآرام تعلق به ابدان قطع شود.
24- توصیه به خواندن صلوات شعبانیه در ماه شعبان و انس با آن
یکی صلوات شعبانیه را بخوانید و ترک نشود و دیگری کتاب «شهر شهود» که شرح صلوات شعبانیه است و چاپ شده و مزین به خط حضرت استادمان، حضرت علامه حسنزاده (قدساللهنفسهالزکیه) است. مناجات شعبانیه را هم داشته باشید. این مناجات، الهینامهی تمام ائمه (علیهمالسلام) است. هیچ امامی نبود، الا اینکه این مناجات شعبانیه را میخواندند. به قدری که الهی الهی در این مناجات است، در مناجاتهای دیگر نیست.
25- توصیهی امام خمینی (رحمهالله) به انس با مناجات شعبانیه
مرحوم سید هاشم رسولی محلاتی برای من نقل کردند که بسیجیها از جبهه برگشته بودند. ملاقات امام (رحمهالله) تمام شده بود. تقاضای ملاقات داشتند. گفتیم: «وقت ملاقات تمام شده است». یک روحانی سید با عمامه و لباس رزم تقاضا داشت و نمایندهی آنها بود. گفت: «به ایشان بگویید؛ اگر قبول نکردند برمیگردیم». - بحمدلله شب 12 بهمن نیز هست. این هم از مصادیق هدایت اسماء الهی است. - دیدم امام در حال وضو هستند. گفتم: «عدهای از بسیجیها از جبهه آمدند و وقت هم ندارند». فرمودند: «وضو میگیرم و میآیم». طلبهی معمم گفت: «ما را نصیحت کنید». امام شروع کردند به نصیحت و فرمودند: «شما و همهی اهل سیروسلوک را نصیحت میکنم که مناجات شعبانیه را بخوانید».
26- گام اول رسیدن به اسم اعظم
«إِلهِي هَبْ لِي كَمال الاِنقطاعِ إِلَيْكَ»؛[19] یعنی ما را توفیق بده موانع کنار برود، تا مقتضی موجود شود. کسی که نمیتواند سلیقهی دیگران را تحمل کند، کجا میتواند به اسم اعظم برسد. اولین گام اسم اعظم، یعنی سلیقهی دیگران را تحمل کنیم. آقا و خانم سلیقهی هم را تحمل کنند و هر دو، سلیقهی بچهها را تحمل کنند. اگر چنین شد، بار سنگین اسم اعظم را میتوانیم روی شانهی خود بگذاریم.
27- رفع مانع ایذاء دیگران برای دستیابی به اسم اعظم
الفاظ را بخوانید؛ معانی را بفهمید؛ مفاهیم را درک کنید تا بدانیم اسم اعظم کجاست. از دیگران شروع نکنیم. اگر دیگران را میکوبیم بدانیم هنوز نمیتوانیم. توجه به خویش کنیم، تا دیگران کنار سفرهی شما بنشینند.
28- خصوصیات علامه حسنزاده (رحمهالله) در زیارتنامهی ایشان
برای حضرت استادم علامه حسنزاده میگفتم ابر مرد معرفت نفس. در زیارتنامه ایشان گفتم. خیلیها متوجه نشدند که چرا زیارتنامه نوشتند؟ در محضر اهل بیت (علیهمالسلام) همهی زیارتنامهها مأثور نیست. خصوصیات ایشان را آوردیم و در بخشی از زیارتنامهی ایشان عرض کردیم: «السلام علیک یا قدوة السالکین». ابرمرد معرفت نفس بود که فضای علمی و عملیاش چیز دیگری بود. خدایا توفیق بده ماه شعبان را درک کنیم. انشاءالله به ماه شعبان که ماه رسالت است برسیم. ماه رجب، ماه ولایت بود. ماه شعبان، ماه جوایز است. در فرازی از الهینامه عرض کردیم: «الهی، بیشتر از این قسمت ما نبود؛ یا ابا القاسم مددی». حضرت استاد علامه حسنزاده تعبیری دارند: «خدایا من با اجازهی تو عالم را عشقآباد وجود نامیدم»؛ حرف زیبایی است.
29- توصیههای کلی
در محور وجود خود فکر کنید. آسیبشناسی کنید. موانع را کنار بزنید. برنامهی علمی و عملی داشته باشید. صلوات و مناجات شعبانیه داشته باشید.
30- دعاهای پایانی
خدایا جمع ما را حافظین و امنای خودت قرار بده. نورانیت اسمائت را بر دل ما نورانی بفرما. بچههای ما را جزو برترینها و بهترینها قرار بده. حشر و نشر ما را با اسمائت قرار بده. وجود نازنین امام زمان مظهر اسمائت را حفظ بفرما. مقام معظم رهبری تایید بفرما. والدین و رفتگان و اساتید و علامه حسنزاده مقاماتشان را ﴿عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر﴾[20] ٍ قرار بده. ما را در دعای خیر ایشان سهیم قرار بده.