« فهرست دروس
درس عرفان اسلامی استاد هادی عباسی خراسانی

1403/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

اسماء لفظی، مقدمه‌ی رسیدن به اسماء عینی/اسم لفظی و اسم عینی /شرح اسمای الهی

محتويات

1- خطبه‌ی آغازین
2- عصاره‌ی مباحث گذشته
3- شروع سَیر اسماء الهی از مراحل سخت، تا رسیدن به مراحل آسان
4- عدم تزاحم در بین انبیاء و اولیای الهی
5- وجه تسمیه‌ی اسم
6- انس زیاد با اسماء برای ارتباط با اسم اعظم
7- کلام علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد یکی از آثار اُنس با اسم اعظم
8- مشکل ملت‌ها و دولت‌ها در زمان حاضر
9- تأثیر اُنس با اسماء در توجه دائمی در نماز
10- مخاطبِ خطابات خداوند در قرآن
11- علم اصطلاحی و علم حقیقی
12- کلام علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد لزوم ارتباط با برزخ در عین حضور در دنیا
13- عوالم طولی سه‌گانه
14- دنیا، مقدمه‌ای برای صعود انسان به مقامات معنوی
15- خاطره‌ای از استادِ علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد تکامل برزخی
16- خداوند، زارع برای مزرعه‌ی دل انسان
17- اسماء لفظی، مقدمه‌ی رسیدن به اسماء عینی
18- نقش رکوع در شکستن غرور و نقش سجده در عروج انسان
19- نسبت اسم اعظم خداوند با موجودات
20- نسبت اسم اعظم خداوند با انسان
21- معیّت قیّومیه و معیّت خاصّه
22- برنامه‌ریزی برای انس با اسم لفظی، تا رسیدن به اسم عینی
23- نسبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با حق و معیت قیومیه و معیت پاداشی
24- لزوم توجه به دعای مشلول به عنوان دستور عام
25- لزوم توسل به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در اسمای الهی
26- لزوم توجه به حضور در محضر خداوند
27- اهل انسان و اهل الله
28- لزوم رعایت حرمت ماه رجب

 

 

موضوع: شرح اسمای الهی/اسم لفظی و اسم عینی /اسماء لفظی، مقدمه‌ی رسیدن به اسماء عینی

 

1- خطبه‌ی آغازین

بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله. و السلام و الصلوة علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما علی حبیب العالمین أبی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیّما علی سیّدة نساء العالمین و علی محمد بن علی الباقر و علی بقیة الله فی الأرضین بهم نتولی و من أعدائهم نتبرء إلی الله.

2- عصاره‌ی مباحث گذشته

در جلسات قبل گذشت که اسماء الهی حقایق الهی هستند؛ به دید لفظ و الفاظ به آن‌ها نگاه نکنید؛ بلکه به عنوان حقایق نگاه کنید. گرچه اول لفظ است و سپس مفهوم است، ولی منحصر به لفظ و فهم نیست. الفاظ و مفاهیم، پیش‌نیاز رسیدن به حقایق هستند. در این سَیر، فرقی بین نبی و ولیّ و دیگران نیست. همه باید این مسیر را طی کنند. چنان که شما نیاز به برنامه و کتاب دارید، نبی و ولیّ نیازش بیشتر است.

3- شروع سَیر اسماء الهی از مراحل سخت، تا رسیدن به مراحل آسان

ما باید سیر اسماء و فهم اسماء را از نقطه وجودی خودمان آغاز کنیم. به سراغ دیگران نروید. بنا داریم راهکارهای علمی و عملی گفته شود. دقت کردید که چرا اسلام غیبت و تهمت را منع کرده است؟ چون در این دو، نگاه به دیگران است. شکستن دیگران آسان است، ولی خودشکستن سخت است. اسماء الهی با مشکل سر و کار دارد، نه با آسان؛ گرچه اگر با مشکلات دست و پنجه نرم کردید، عبور آسان می‌شود. حقیقت اسماء وقتی تجلی می‌کند که نگاه به خویشتن داشته باشید و خود را بشناسید.

4- عدم تزاحم در بین انبیاء و اولیای الهی

خدا درجات حضرت استادم علامه حسن‌زاده (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) را متعالی کند، ایشان می‌فرمودند: «هر کسی در کنار سفره‌ی خود نشسته است». برای همین با کمال صراحت و صداقت عرض می‌کنم که هیچ کس مزاحم دیگری نیست. اگر تزاحمی به وجود می‌آید، از همین اجسام به وجود می‌آید. ارواح موجودات هیچ گونه تزاحم و تصادم و تضادی ندارند. برای همین انبیاء الهی، چون با ارواح سر و کار دارند و اجسامی که با این‌ها سرو کار دارند، اگر جمع شوند، تزاحمی ندارند. باید بکوشیم به این عدم تزاحم برسیم.

5- وجه تسمیه‌ی اسم

گفتیم کلمه‌ی اسم را اسم می‌گویند، چون علامت و علوّ و ترفیع و نشانه‌گذاری است.[1] اولین چیزی را که می‌بینید - مثلا بچه را که می‌بینید - اسم می‌گذارید. به قول علمای اصول، تعیین لفظ برای یک معنا یا به وضع تعیینی است، یا تعینی؛ یعنی یا اسم را آن قدر می‌گویید که بفهمند (وضع تعیّنی) و یا می‌گویید این اسم است (وضع تعیینی).

6- انس زیاد با اسماء برای ارتباط با اسم اعظم

آن‌قدر باید اسماء را برای نفس بخوانیم، تا ارتباط بین اسم و نفس ما لفظا و معنیً و مفهوما برقرار شود و این پلی برای نفس بشود. اسم اعظم را زیاد شنیده‌اید. جانم به قربان اسم اعظم. اسم اعظم چیز بغرنج و دست نیافتنی نیست.

7- کلام علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد یکی از آثار اُنس با اسم اعظم

حضرت علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) می‌فرمودند: «اگر کسی طیّ الارض نداشت، تعجب کنید». انسان با انسش علتی است که معلولش این حالاتش است. این را تمرین کنید.

8- مشکل ملت‌ها و دولت‌ها در زمان حاضر

متأسفانه آن‌قدر در جوامع شخصی و خانوادگی و شهری و کشوری و جهانی که دهکده‌ی واحد است، مشکل این است که جمع‌بین هستند، ولی فردبین نیستند. مشکل دولت‌ها نیز همین است. برنامه‌های جمعی دارند، ولی برنامه‌ریزی فردی ندارند.

9- تأثیر اُنس با اسماء در توجه دائمی در نماز

آن کسی که برنامه‌ی فردی دارد، به یک حضوری می‌رسد که می‌گوید: «من در میان جمعم و دلم جای دیگر است»[2] . سیر اسمائی شما را به یک حضور و محضری می‌رساند که هر کجا هستید، توجه دارید. در نماز باید توجه به معانی داشت، ولی این حضور نیست. حضور این است که از اول نماز بگوییم: «إلهي ضَيفُكَ بِبابِكَ»؛[3] تو میزبانی و صاحب‌خانه‌ای و ما مهمانیم. اگر مهمانی بر شما وارد شود، نهایت سعی‌تان این است که هر گونه خدمتی می‌توانید به مهمان داشته باشید. «مُشَرَّف بادِ» شما بلند است.

10- مخاطبِ خطابات خداوند در قرآن

خداوند به همه‌ی من و شما خطاب کرد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ﴾؛[4] این را بازاری‌ها خود درک می‌کنند. تمام قراردادها در مسائل اقتصادی و سیاسی بر اساس این آیه‌ی شریفه است. خداوند خطاب به ایمان می‌کند. جمع ادیبانه است. خطاب به مؤمنین است. آیا دیگران خارج هستند؟ آیا مؤمنات نیستند؟ غیر مؤمنین چطور؟ به نظر ما چنین نیست؛ ایمان، وصف تغلیبی است. شما وقتی می‌خواهید عده‌ای را بگویید قبول هستند، اسماء قبولی‌ها را می‌زدند. کسی که اسم قبولی را می‌بیند، اسم مردودی و تجدیدی را هم می‌بیند. ادب کمال اقتضا می‌کند که اسم قبولی‌ها را بزنند. خداوند هم در خطابات قرآنی به مؤمنین، قبولی‌ها خطاب می‌کند. مؤمنین اهل باور هستند. خارج و حقیقت را می‌بینند.

11- علم اصطلاحی و علم حقیقی

شما اهل اندیشه، انگیزه و اهل کردار هستید. گاهی هر سه در یک نفر هست که می‌شود عالِم. علم الفاظ نیست؛ هرچند بی لفظ نیست. علم فقط، علوم اصطلاحی حوزه و دانشگاه نیست. اگر اندیشه و انگیزه‌ی شما جمع شود و یک نمونه را ببینید، ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾،[5] این عالم بالله می‌شود. هر کس نمی‌تواند عالم شود. این عالم شدن به مدرسه و حوزه و دانشگاه میسر می‌شود؛ ولی شرط انحصاری نیست. می‌شود کسی حوزه و دانشگاه برود، ولی به علم نرسد. ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾.[6] «الیقین» است. یقین را اکثر مفسران به مرگ معنا کرده‌اند.[7] مرگ هم جزو یقین است، ولی انحصاری نیست.

12- کلام علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد لزوم ارتباط با برزخ در عین حضور در دنیا

از جملات حضرت استادم علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) نقل کنم. شاگرد، این‌ها را به وصف عینی خود نقل می‌کند. هر کس نمی‌تواند شاگرد شود. مدعیان زیادند، ولی آن کسانی که وصف عینی باشند، مهم است. ایشان فرمودند: «آقاجان من سعی کنید در دنیا باشید و در برزخ باشید».

13- عوالم طولی سه‌گانه

ما سه عالم در طول هم داریم: 1. عالم اجسام و طبیعت؛ همین که هستیم. 2. برزخ و مثال. 3. قیامت و جمع شدن موجودات. این عالم، هم جمع است و هم فرد.

14- دنیا، مقدمه‌ای برای صعود انسان به مقامات معنوی

دنیا را دنیا می‌گویند، چون نزدیک‌ترین عالم به انسان است؛ دنیا از دنائت است و پایین‌تر از عوالم دیگر است.[8] ما از نزدیک‌ترین حالاتی که داریم، پست‌ترین را می‌شناسیم و سطحی درست می‌کنیم برای پرش به سقفی که داریم. هر کجا کلمه‌ی «ارض» را در قرآن دیدید، یعنی سطح نفسانی انسان برای سکوی پرش و سیر صعودی او. «ارض» در قرآن فرد است، ولی سماوات جمع است. ﴿لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ﴾؛[9] آیت الکرسی هم نشانه سطح فردی انسان است برای تجمیع مقامات نفسانی انسان. این یعنی سیر اسماء. فرمودند: «سعی کنید در دنیا باشید، ولی در برزخ باشید».

15- خاطره‌ای از استادِ علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله) در مورد تکامل برزخی

حضرت علامه حسن‌زاده (رحمه‌الله)، خاطره‌ای از استادشان مرحوم الهی قمشه‌ای (قدس‌الله‌نفسهما‌الزکیة) نقل می‌فرمودند؛ ایشان می‌فرمودند: «ما می‌رویم که نهج‌البلاغه را در محضر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بخوانیم. ما قائل به تکامل برزخی هستیم. در برزخ کمالات داریم؛ ولی دنیای شما بستر کمالات اخروی شماست».

16- خداوند، زارع برای مزرعه‌ی دل انسان

قال رسولُ اللّه ِ(صلى‌الله‌عليه‌وآله): «الدنيا مَزرَعةُ الآخِرَةِ».[10] ﴿نَحْنُ الزَّارِعُونَ﴾؛[11] خدا زارع است و در مزرعه‌ی دل زراعت می‌کند. با کمال صداقت و صراحت می‌گویم این مزرعه‌ی دل، مزرعه‌ی اسماء است.

17- اسماء لفظی، مقدمه‌ی رسیدن به اسماء عینی

لفظ را بخوانید. اسماء خدا را بخوانید. اسماء خدا را بفهمید. اینها مقدمه است که به اسم برسیم و عین آن اسم بشویم. این معنای اعظم است.

18- نقش رکوع در شکستن غرور و نقش سجده در عروج انسان

اعظم، عظیم و حقیر دارد. وقتی به رکوع می‌روید، می‌گویید «سبحان ربی العظیم و بحمده». هم اسم عظیم را می‌آورید و هم حمد را. اگر قیام متصل به رکوع نباشد، نماز باطل است. در سجده می‌گوییم «سبحان ربی الاعلی و بحمده». اعلی، همان اعظم است. «عِباراتُنا شَتّی و حُسنُکَ واحِد». دوست‌تان را تشریح می‌کنید که پزشک است و صاحب نفس است و تألیف دارد. همه یک چیز است.

قَالَ الصَّادِقُ (علیه‌السلام): «لَا يَرْكَعُ عَبْدٌ لِلَّهِ تَعَالَى رُكُوعاً عَلَى الْحَقِيقَةِ إِلَّا زَيَّنَهُ اللَّهُ بِنُورِ بَهَائِهِ وَ أَظَلَّهُ فِي ظِلَالِ كِبْرِيَائِهِ وَ كَسَاهُ كِسْوَةَ أَصْفِيَائِهِ وَ الرُّكُوعُ أَوَّلٌ وَ السُّجُودُ ثَانٍ فَمَنْ أَتَى بِمَعْنَى الْأَوَّلِ صَلَحَ لِلثَّانِي وَ فِي الرُّكُوعِ أَدَبٌ وَ فِي السُّجُودِ قُرْبٌ وَ مَنْ لَا يُحْسِنُ الْأَدَبَ لَا يَصْلُحُ لِلْقُرْبِ فَارْكَعْ رُكُوعَ خَاضِعٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَلْبِهِ مُتَذَلِّلٍ وَجِلٍ تَحْتَ سُلْطَانِهِ خَافِضٍ لِلَّهِ بِجَوَارِحِهِ خَفْضَ خَائِفٍ حَزِينٍ عَلَى مَا يَفُوتُهُ مِنْ فَوَائِدِ الرَّاكِعِينَ‌»؛[12] امام صادق (علیه‌السلام) در فلسفه‌ی رکوع فرمودند: «همان طور که رکوع، کمر را می‌شکند، غرورشکن است». سجده عروج درست می‌کند. عقاب‌ها وقتی می‌خواهند پرواز کنند، باید از نقطه‌ای خود را رها کنند. عرب از نقطه‌ای که خودش را رها می‌کند و پرواز می‌کند، می‌گوید: «مِعراج»؛[13] قال الصادق (عليه‌السلام): «الصَّلاةُ مِعراجُ المُؤمِنِ».[14] شیطان در سجده تخلف کرد و همراه اسم شریف «هادی» نشد و راهش را تغییر نداد و مظهر اسم «مُضِلّ» شد. ما در نماز، ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾[15] می‌گوییم. در رکوع و سجده شیطان می‌افتد.

19- نسبت اسم اعظم خداوند با موجودات

اعظم، صفت نسبی باری‌تعالی و جلّ و علا است. خداوند با همه‌ی موجودات نسبت دارد. مضافٌ‌الیهِ تمام موجودات، خداوند است. موجودات متعددند، ولی «الموجود» واحد است. «الموجود»، کسی است که وجود از اوست و دو ندارد. «واحد» و «حیّ» و «قَیّوم» است. نسبت حقیقی یک چیز است، ولی اَنساب متعدد است؛ لذا نسبت به قیامت نداریم که نسبت نیست؛ بلکه فرمود: ﴿فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ﴾؛[16] نسبت‌های متعدد نیست؛ چرا که نور حقیقی می‌آید، ولی انوار دیگر فانی می‌شود. ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾.[17]

20- نسبت اسم اعظم خداوند با انسان

اعظم که صفت نسبی باری تبارک و تعالی است، نسبت و آغازش از شماست و ظهورش در خداست؛ چنان که در طلوع اسماء از خداوند است و مبدأ اوست و ظهورش شما هستید، در اعظم عکس است. نسبت او به شما چیست؟ چقدر خدا را تعظیم می‌کنید.

21- معیّت قیّومیه و معیّت خاصّه

ما دو معیت داریم: ﴿وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾؛[18] هر کجا باشید، خدا با شماست. تمام موجودات این وصف را دارند؛ ولی این کمال موجود نیست؛ بلکه کمال حضرت حق است. این معیت، معیت قیّومیه و معیّت احاطیه است. هیچ موجودی خارج از وجود باری‌تعالی نیست. معیت دوم آن است که خدا امر کرد و انسان مأمور شد و این مأمور، امر خدا را اطاعت کرد. وقتی که فهمیدیم باید نماز بخوانیم، اطاعت می‌کنیم. مأمور به اوامر الهی و مطیع هستیم. از نسبت بین حضرت حق و انسانی که گل سرسبد موجودات است که بخشی از معیت قیومیه و احاطیه است، از این اطاعتش یک معیت می‌آید. چون او با خداست، خدا با اوست. این معیت دوم، مزیتش بیشتر است؛ چرا که اختیاری است. اولی تکوینی است و انسان و دیگر موجودات در آن اختیار ندارند. هرچه که هست، در این همراهی و همگامی دوم است. اولی کمال حق است و دومی کمال انسان است. انسانی که اهل انس است، این معیّت او را فرا می‌گیرد. این معیّت خاصه، نیاز به برنامه دارد. با خدا بودن و با خدا شدن و پیدا کردن همراهی دوم نیاز به برنامه‌ریزی دارد. اسماء الهی در این دومی است. در ماه رجب باید این را دریابید.

22- برنامه‌ریزی برای انس با اسم لفظی، تا رسیدن به اسم عینی

اسماء را بدانید و بفهمید و زیاد تکرار کنید. پیام‌های اعزه را از هفته‌ی قبل دیدم. شروع می‌کنید. انس با اسماء تکوینا و فطرةً هست. فطرت همه‌ی ما خداطلب است. این فطرت خداخواه را با برنامه‌ریزی به وجود بیاوریم. سیر اسماء الهی و شرح اسمای الهی، یعنی بیاییم همراه با اسم شویم. گفت چون فعلا دستم به حقیقت تو نمی‌رسد، با اسم تو زندگی می‌کنم. با اسم حق زندگی کنید، تا به وصف حق و به عین حق برسید. اگر به این برسید، در اولین وصف حضرت سرّ الأنبیاء و المرسلین خواهید رسید.

23- نسبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با حق و معیت قیومیه و معیت پاداشی

«علی مع الحق و الحق مع علیّ»؛[19] حق با علی است و علی با حق است. این است که می‌شود سرّ الأنبیاء و المرسلین. اهل برهان می‌گوید که در برخی موارد اگر موضوع و محمول، مبتدا و خبر و یا وصف و موصوف را عوض کنید، فرقی ندارد. علی و حق این گونه است؛ چرا که علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، محور این دو معیّت است. معیّت قیومیه و معیّت پاداشی. دعاها را بخوانید.

24- لزوم توجه به دعای مشلول به عنوان دستور عام

جلسه‌ی گذشته به دعای مشلول اشاره کردم. خیلی‌ها اجازه خواستند که حالات‌شان را نقل کنند. چون سنگین است بگوییم بخوانند یا خیر. البته اذن عام می‌شود داد.

25- لزوم توسل به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در اسمای الهی

ما دست خالی نیستیم؛ دست پر هستیم. علی‌ای داریم که عالی است و علی‌ای داریم که اعلی. نمازی داریم که تسبیحش عظیم و اعظم است. بعد از ذکر عظیم در رکوع، «سمع الله لمن حمده» می‌گوییم. خدا همه‌ی حالات شما را می‌شنود؛ مانند این گفتمان ما. ان‌شاء‌الله مورد توجه و نظر قُدوه‌ها و رهبران سیروسلوک باشیم.

26- لزوم توجه به حضور در محضر خداوند

در اتوبان قم و تهران در معرض دوربین‌های جسمانی هستیم. چقدر این دوربین‌های مداربسته، حواس ما را جمع می‌کند. دوربین‌های الهی بر مدار نفس ما می‌چرخد.

27- اهل انسان و اهل الله

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ﴾؛[20] خود و خانواده و فامیل و دوستان را دریابید. اهل، فقط خانواده نیست؛ بلکه هرکس این گونه با انسان ارتباط دارد، اهل انسان است. خوشا به حال آن کسی که آن‌قدر اهلیّت بیابند که مضافٌ‌إلیهِ آن‌ها خدا شود و اهل‌الله شود. در این صورت بقیه حذف می‌شوند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ﴾.[21] ایام و شب‌های‌تان به نورانیت باشد.

28- لزوم رعایت حرمت ماه رجب

در ماه مبارک رجب این‌چنین سیری داریم. ماه رجب، اولین ماه حرام الهی است؛ یعنی حرمت حق را نگه داریم. ماه رجب با میلاد امام باقر (علیه‌السلام)، باقرالعلوم آغاز می‌شود. با میلاد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به لیالی بدر و کمال می‌رسد و در اواخر رجب به بعثت تام ختم می‌شود. بعد ماه شعبان و ماه رسالت است.

رزقنا الله ایانا و ایاکم که با اسماء الهی عینیت بیابیم.

 


[2] سعدی، غزلیات، غزل شماره 63.
logo