1404/01/26
بسم الله الرحمن الرحیم
حبّ و بغض، به مثابهی ایمان_ بساطت یا مرکب بودن ایمان_ عینیّـت دین و محبت/محبت /اخلاق فردی_ اخلاق ولایی
محتويات
1- بحث اخلاقی (محبّت)1.1- حبّ و بغض بهمثابهی ایمان
1.2- تفاوت هَل مرکّبه و بسیطه
1.3- حقیقت ایمان؛ حبّ و بغض
1.4- بساطت یا مرکّب بودن ایمان؟
1.5- تفاوت محبّت و مودّت
1.6- عینیّت دین و محبّت
1.7- تبدیل محبّت به مودّت

موضوع: اخلاق فردی_ اخلاق ولایی/محبت /حبّ و بغض، به مثابهی ایمان_ بساطت یا مرکب بودن ایمان_ عینیّـت دین و محبت
1- بحث اخلاقی (محبّت)
1.1- حبّ و بغض بهمثابهی ایمان
حدیث امروز را در محضر امام صادق (علیهالسلام) هستیم که در کتاب شریف کافی جلد 2، صفحه 125 آمده است. امام صادق (علیهالسلام) حدیث را به صورت سؤال و جواب مطرح کردند. -احادیثی را که به صورت سؤال و جواب مطرح میشود؛ بهخصوص احادیثی را که با سؤال «هَل» آغاز میشود، با دقت خاصی دنبال کنید- حضرت فرمودند: «هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ».[1] در برخی نسخهها، «هل الدین» دارد.[2]
1.2- تفاوت هَل مرکّبه و بسیطه
دو هَل داریم. یکی هَل مرکبّه که سؤال از اوصاف شیء است و یک هَل بسیطه است که سؤال از وجود شیء است. جواب هَلیّت مرکبّه، کان ناقصه است که هم اسم و هم خبر دارد؛ مانند کانَ زیدٌ عالماً. جواب هَل بسیطه، کان تامّه است. کانَ ناقصه از افعال ناقصه است که نیاز به اسم و خبر دارد؛ ولی کان تامّه، اصلاً وصفی ندارد و بیان حقیقت و وجود شیء است. اگر هم وصفی باشد، از ذات شیء است.
1.3- حقیقت ایمان؛ حبّ و بغض
در این حدیث، صحبت ماهیت ایمان نیست؛ بلکه صحبت وجود ایمان است. حقیقت ایمان، حبّ و بغض است. باید در اینجا بحث شود که آیا بغضی است که ایمان را از دیگری جدا میکند و یا بغضی است که جزء ایمان است. عرض ما در اینجا این است که «ایمان جز حبّ و بغض، چیز دیگری نیست»؛ یعنی هم جنبهی اثباتی دارد و هم جنبهی نفیای دارد. ایمان، ترسیم لا إله إلّا الله است؛ «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا».[3] فلاح بر اساس این ذکر است که اثبات و نفی دارد و وجود و عدم. حبّ، منشأ ولایت است و بغض، منشأ برائت است.
1.4- بساطت یا مرکّب بودن ایمان؟
مطلب مهمّ معرفتی دیگر که در عقاید بحث مفصلی در مورد آن داریم که آیا ایمان مرکب است یا بسیط؟ عرض ما با توجّه به روایات این است که ایمان، ترکیبی است و بسیط نیست. گرچه حقیقت ایمان، عقیدهی قلبی است که جز بساطت، چیز دیگری نخواهد بود؛ ولی ایمان در مقام اجرا، ترکیبی است که هم حبّ است و هم بغض. اگر دقیق بحث کنیم، انگیزهی تمام مسائل موجوده در نظام هستی، حبّ است. در شرح اسماء الهی گفتیم: ذات باری تعالی، فاعل بالحبّ است. بَهجت ذاتیه از جانب حق است. ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بود.
1.5- تفاوت محبّت و مودّت
وقتی حبّ به دستور اجرایی میرسد، مودّت میشود؛ ﴿إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾.[4] محبّت با مودّت متفاوت است. محبّت شاید به عمل برسد و شاید هم نرسد؛ ولی مودّت به عمل میرسد. [5]
1.6- عینیّت دین و محبّت
در تفسیر نور الثقلین، جلد 5، صفحه 84 از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است که تفسیر بیان امام صادق (علیهالسلام) است و یا شاید امام صادق (علیهالسلام) ناشر فرمایش پدر شدهاند: «الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ».[6] این حدیث، یک موجبهی کلّیّه است که جای موضوع و محمول در حدیث عوض شده است؛ ولی نتیجه، واحد است. ما در نکات معرفتیمان، به اینجا رسیدیم که اگر در جایی موضوع و محمول عوض شود و حکم عوض نشود، دلیل بر معیّت و عینیّت است. اینجا، همینطور است. در اوّلی دین، موضوع است و حبّ، محمول و واسطه، هو است. در دومی حبّ، موضوع و دین، محمول و هو، واسطه است. این حدیث، نیاز به نوشتن یک کتاب دارد و عجیب است. دین، جز محبّت و محبّت، جز دین نیست. کسانی که میگویند دوستی کنیم، محبّت کنیم؛ دین را دارند اجرا میکنند و خبر ندارند. کسانی که میخواهند دین داشته باشند، باید محبّت داشته باشند. کسانی که از محبّت فاصله بگیرند، از دین فاصله گرفتهاند.
1.7- تبدیل محبّت به مودّت
در روایتی در مورد محبّت داریم: «هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ».[7] در قرآن هم، سورهی شوری داریم: ﴿قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾.[8] وقتی محبّت اجرایی شود و عملیاتی شود و برای آن هزینه شود، مودّت میشود. مودّت، بی محبّت نمیشود و محبّت، بی مودّت نیز نمیشود.