< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

97/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شروط معامله/ ادامه بلوغ و رشد/ ادامه ادله روایی

بیان شد گروه اول از روایات دال بر اشتراط بلوغ، روایات رفع قلم از صبی تا قبل از بلوغ است (به این معنا که معاملات صبی نافذ نیست و بلوغ شرط نفوذ است).

با وجود موثقه بودن روایت اول، برخی به آن اشکال کرده اند.

1. اشکال سندی

این روایت معرض عنه اصحاب است؛ زیرا می گوید سن بلوغ دختران 13 سالگی است. در نتیجه روایت بی اعتبار است.

پاسخ یکم: خدشه به کبرای قاعده اعراض

اشکال یادشده، بنابر مبنایی است که اعراض را موجب وهن سند می دانند؛ ولی بر اساس مبنای آیت الله خویی و دیگران، مشکلی در سند روایت نیست.

پاسخ دوم: خدشه به صغرای قاعده اعراض

اعراض اصحاب از این روایت، به دلیل بی اعتباری روایت نبوده است؛ بلکه به دلیل وجود روایات متعارض و کثیره بر بلوغ 9 سال است. اعراضی که موجب وهن است در جایی است که یک روایت معتبرِ بدون معارض وجود دارد و اصحاب به آن اعتنا نکردند. در آنجا می گوییم حتما ضعفی در آن دیدند؛ اما این جا که اعراض بخاطر تعارض است و به همین دلیل وجه عدم استناد روشن است، موجب وهن نخواهد بود.

2. اشکال دلالی

«جری علیه القلم» ارتباطی به نفوذ تصرفات صبی ندارد. رفع قلم یعنی قلم مواخذه مرفوع است. بحث در عقاب است نه نفوذ تصرفات مالی و معامله و خرید و فروش.

پاسخ (دفاع از استدلال به آیه):

اساسا عقاب قابل جعل نیست که قابل رفع باشد. شارع نمی تواند مواخذه را مستقلا جعل کند؛ بلکه باید حکمی دهد که در صورت عدم رعایت آن، عقاب باشد. در نتیجه رفع قلم برای عقاب نیست. پس روایت، شامل احکام (جواز تصرف و نفوذ) می شود. عقاب به حکم عقل است.

فیه: عقاب بنفسه قابل جعل نیست؛ ولی بمنشأه قابل جعل هست. مقصود از رفع عقاب، رفع حکم الزامی است که ترک آن موجب عقاب است. پس رفع قلم یعنی شارع برای صبی، حکم الزامی تشریع نکرده است که بخواهد در صورت عدم رعایت آن عقاب کند.

نقول: شما گفتید رفع مواخذه، رفع حکم الزامی است. آیا جواز تصرفات صبی در اموالش حکم الزامی است؟ خیر چنین نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo