< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

99/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مطلب یازدهم: گستره تعمیم خطابات شفاهی/نکته چهارم: ادلّه اقوال /ادامه بررسی قول دوّم: قول به تعمیم - دلیل دوّم

 

ادامه بررسی قول دوّم: قول به تعمیم

گفته می شود قائلین به شمول قضایای خطابیّه نسبت به حاضرین، غائبین و معدومین، به چند دلیل استناد کرده اند که باید به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. دلیل اوّل این قول بیان گردیده و مورد نقد قرار گرفت. در ادامه به بررسی دلیل دوّم این قول خواهیم پرداخت.

دلیل دوم قول به تعمیم: وجود قرینه عامّه شرعیّه بر عدم اراده تخصیص در خطابات شرعیّه

به نظر ما، اگرچه پذیرفته شود موضوع له خطاب، نسبت توجیهی و ارتباط مشافهی میان متکلّم و مخاطب بوده و لذا نفس خطاب نظر به معنای موضوعٌ له و مدلول تصوّری آن، مقتضی اختصاص خطاب به خصوص حاضرین و مواجهین می باشد، ولی گاه قرائن خاصّه یا عامّه ای وجود دارد که ثابت می نماید اراده جدّی متکلّم بر خلاف مدلول تصوّری کلام او به تعمیم خطاب نسبت به غیر حاضرین تعلّق گرفته و مدلول تصدیقی کلام او، تعمیم خطاب نسبت به غیر حاضرین می باشد؛

امّا قرینه خاصّه مثل اینکه متکلّم در جمع بخشی از علمای حاضر در جهاد بگوید: «ایّها العلماء الذین حضروا الجهاد» که قید «الذین حضروا الجهاد» قرینه خاصّ بر آن است که مراد متکلّم از «یا ایّها العلماء» و ذکر ادات خطاب، تخاطب و مخاطبه حقیقی با خصوص علمای حاضر در جلسه نیست، بلکه تخاطب با عموم علمایی است که در جهاد حاضر شده اند، چه در این جلسه حاضر باشند و چه حاضر نباشند؛

و امّا قرینّه عامّه مثل آیات و روایات فراوانی که دلالت بر آن دارند که همه انبیاء از جمله پیامبر اکرم (ص)، رسولی از جانب خداوند به سوی همه ناس هستند و بشارات و انذارات ایشان، برای همه انسانها می باشد، آیات و روایاتی همچون آیه شریفه ﴿کان الناس امّة واحدة، فبعث الله النبیّین مبشّرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس﴾[1] ، آیه شریفه ﴿یا ایّها الناس، انّی رسول الله الیکم جمیعاً الذی له ملک السماوات و الارض، لا اله الّا هو یحیی و یمیت، فآمنوا بالله و رسوله النبی الامی الذی یؤمن بالله و کلماته و اتّبعوه، لعلّکم تهتدون﴾[2] و صحیحه زراره که می فرماید: «حلال محمّد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرامٌ الی یوم القیامة» و مجموعه این آیات و روایات قرینه بر آن می باشند که مراد شارع از خطابات شفاهیّه مذکور در آیات و روایات، تخاطب و مخاطبه حقیقی با خصوص حاضرین در هنگام صدور این خطابات نیست، بلکه تخاطب با همه افرادی است که عنوان عامّ مذکور پس از ادات خطاب مثل «الناس» بر آنها صدق نموده و تا روز قیامت می آیند، چه در هنگام صدور خطاب، حاضر باشند و چه حاضر نباشند و این اثبات اراده تخاطب و مخاطبه حقیقی با خصوص حاضرین است که نیازمند قرینه و تقیید عنوان بعد از ادوات خطاب به قیودی همچون «الحاضرین» یا «الموجودین» می باشد؛

همچنین این آیات و روایات قرینه عامّه بر آن خواهند بود که حتّی در عناوین خاصّه ای مثل «المؤمنون»، «المسلمون» و «المتّقون» که در پی ادوات خطاب می آیند نیز غرض متکلّم، تخصیص خطاب به این عناوین نیست، بلکه یا از باب اهتمام شارع به این گروه خاصّ، ذکر شده اند و یا از آن جهت که غالباً در خارج، این گروه ها هستند که به دستورات الهی عمل می نمایند؛

مضاف بر آنکه ما اساساً نمی پذیریم که موضوعٌ له خطاب، نسبت توجیهی و ارتباط مشافهی میان متکلّم و مخاطب بوده و نفس خطاب نظر به معنای موضوعٌ له و مدلول تصوّری آن، مقتضی اختصاص خطاب به خصوص حاضرین و مواجهین باشد، بلکه در تحقّق خطاب، سه عنصر بیشتر لازم نیست: یکی نفس این خطاب یعنی کلام، دیگری صادر کننده خطاب یعنی متکلّم و سوّم مخاطبی که کلام، به قصد تفهیم او صادر شده است، چه مواجهه و مشافهه وجود داشته و مخاطب در مجلس خطاب حاضر باشد و چه مواجهه و مشافهه وجود نداشته باشد و مخاطب در مجلس خطاب حاضر نبوده و صرفاً معهود ذهنی متکلّم باشد یعنی قصد متکلّم، تفهیم کلام به او در هر زمانی باشد که به وجود آمده و ملتفت خطاب گردد، لذا خطاب شامل حاضرین غافل، غائبین و معدومین نیز خواهد گردید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo