< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احوال عامّ و خاصّ/خاتمة: استصحاب عدم ازلی /نکته چهارم: نقد و بررسی تفصيلی اقوال – بررسی تفصیلی قول اوّل

 

ادامه خاتمة: استصحاب عدم ازلی

بحث راجع به اين بود که آیا می توان با استصحاب عدم ازلی، فردیّت فرد مشتبه المصداق را برای موضوع عامّ ثابت نمود یا خیر؟ بیان شد این مسأله ذیل چند نکته تعقیب می گردد. نکته اوّل یعنی تحریر محلّ نزاع، نکته دوّم یعنی اقوال در مسأله و نکته سوّم یعنی اقوال در مبدّلیّت یا عدم مبدّلیّت خاصّ نسبت به موضوع عامّ بیان گردید؛ در ادامه به بیان نکته چهارم یعنی نقد و بررسی تفصیلی اقوال خواهیم پرداخت.

نکته چهارم: نقد و بررسی تفصیلی اقوال

همانطور که بیان شد، در این مسأله سه نظریّه وجود دارد و از آنجا که اختلاف نظر در این مسأله، دارای ثمرات متعدّدی در فقه می باشد، لذا لازم است ادلّه هر یک از این نظریّات به صورت جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

بررسی تفصیلی قول اوّل

محقّق خراسانی «رحمة الله علیه»، قائل به جریان استصحاب عدم ازلی برای نفی عنوان خاصّ مثل فسق از فرد مشتبه المصداق و دخول آن در موضوع دلیل عام بوده و دلیل این مدّعا را عدم تعنون عامّ به عنوان خاصّ ذکر نموده اند، لذا شایسته است متن بیان ایشان و همچنین توضیح محقّق خویی «رحمة الله علیه» در مورد فرمایش ایشان مطرح گردد.

محقّق خراسانی «رحمة الله علیه» در کفایة می فرمایند[1] : «لا یخفی انّ الباقی تحت العامّ بعد تخصیصه بالمنفصل او کالاستثناء من المتّصل لمّا کان غیر معنون بعنوان خاصّ، بل بکل عنوان لم یکن ذاک بعنوان خاصّ، کان احراز المشتبه منه بالاصل الموضوعی فی غالب الموارد الا ما شذّ ممکنا، فبذلک یحکم علیه بحکم العامّ و ان لم یجز التمسّک به بلا کلام ضرورة، ضرورة انّه قلّما لا یوجد عنوان یجری فیه اصلٌ ینقّح به انّه ممّا بقی تحته، مثلاً اذا شکّ انّ امرأة تکون قرشیّةً او غیرها، فهی و إن كانت وجدت اما قرشية أو غيرها فلا أصل يحرز أنها قرشية أو غيرها، الا أن اصالة عدم تحقق الانتساب بينها و بين قريش تجدی فی تنقيح أنها ممن لا تحيض الا إلى خمسين، لأن المرأة التی لا يكون بينها و بين قريش انتساب أيضا باقية تحت ما دل على أن المرأة إنما ترى الحمرة إلى خمسين و الخارج عن تحته هی القرشية فتأمل تعرف».

محقّق خویی «رحمة الله علیه» در همین خصوص و در مقام توضیح فرمایش محقّق خراسانی «رحمة الله علیه» می فرمایند[2] : «اگر مخصِّص، موجب تقیّد عامّ به عنوان عدمی شد، چه متّصل باشد و چه منفصل مثل تقیید دلیلی که دلالت دارد بر انفعال آب به مجرّد ملاقات مطلقاً با دلیلی که دلالت دارد بر اینکه «الماء الکرّ لا ینفعل بالملاقات»، موضوع انفعال با ملاقات، مائی است که کرّ نباشد و لذا اگر نسبت به آبی خاصّ شکّ شود که آیا کرّ است یا خیر؟ صحیح آن است که لا مانع من الرجوع الی الاصل لاثبات عدم کرّیّته یعنی عدمها الازلی، چون موضوع برای عامّ بعد از آمدن خاصّ، عنوانی مرکّب از دو امر می باشد: یکی عنوانی وجودی «ماء» و دیگری عنوانی عدمی «عدم کرّیّت»، عنوان وجودی موضوع عامّ، بالوجدان ثابت است و عنوان عدمی یعنی عدم کرّیّت، با اصل استصحاب عدم ازلی نفی می گردد، لذا با ضمیمه وجدان به این اصل، فردیّت این فرد مردّد بین کرّیّت و عدم کرّیّت برای ماءی که در دلیل خاصّ، موضوع برای عدم انفعال به مجرّد ملاقات بود ثابت می گردد. و کذا الحال فی المثال الذی جاء به صاحب الکفایة و هو ما اذا شکّ فی المرأة انّها قرشیّةٌ او لا، فلا مانع من الرجوع الی استصحاب عدم اتّصافها بالقرشیّة و عدم انتسابها بها، حیث انّ فی زمانٍ لم تکن هذه المرأة و لا اتّصافها بالقرشیّة، ثمّ وجدت المرأة، فنشکّ فی انتسابها الی قریش، فلا مانع من استصحاب عدم انتسابها الیه و بضمّ هذا الاستصحاب الی الوجدان، یثبت انّ هذه لم تکن قرشیّة، و الاوّل بالوجدان و الثانی بالاصل، فتدخل فی موضوع العامّ».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo