< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

91/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اوامر/ ادامه بیان قول پنجم/

 

ادامه بیان قول پنجم:

فرمایش محقق خراسانی «رحمة الله علیه» در حقیقت مرکب از چند مدّعاست، لذا باید از چند زاویه مورد بحث و بررسی قرار گیرد:

ادعای اوّل ایشان این است که می فرمایند: «ان الصیغة ما استعملت فی واحد منها»، یعنی اصل استعمال صیغه امر را در مثل تهدید، تحقیر، انذار و غیره اساسا انکار می کنند.

ادعای دوّم این است که می فرمایند «بل لم یستعمل الا فی انشاء الطلب»، یعنی در تمام این موارد، صیغه امر فقط در انشاء طلب استعمال شده است.

ادعای سوّم این است که می فرمایند: «الّا انّ الداعی الی ذلک کما یکون تارة هو البعث و التحریک نحو المطلوب الواقعی، یکون اخری احد هذه الامور»، یعنی اموری مانند تهدید و تحقیر و امثال اینها خارج از مستعمل فیه و موضوع له بوده و تنها یک سری دواعی در جهت استعمال صیغه امر در انشاء طلب می باشند.

ادّعای چهارم این است که می فرمایند: «قصارى ما يمكن أن يدعى أن تكون الصيغة موضوعة لإنشاء الطلب فيما إذا كان بداعي البعث و التحريك، لا بداع آخر منها، فيكون إنشاء الطلب بها بعثا حقيقة و إنشاؤه بها تهديدا مجازا و هذا غير كونها مستعملة في التهديد و غيره»، یعنی در جهت تعیین موضوع له صیغه امر در موارد مذکور، نه مستعمل فیه آن، نهایت چیزی که می توان ادّعا کرد این است که بگوییم صیغه امر وضع شده است برای خصوص انشاء طلبی که به داعی بعث و تحریک انجام بگیرد، نه به سایر دواعی. بنا بر این، استعمال صیغه امر، در انشاء طلب به داعی بعث و تحریک، استعمال در معنای حقیقی و موضوع له آن بوده و استعمال آن در انشاء طلب به سایر دواعی مثل تهدید، تعجیز و غیره، استعمال در معنای مجازی و غیر موضوع له می باشد.

نقد و بررسی کلام محقق خراسانی:

بررسی ادّعای اول:

اینکه فرمودند: صیغ امر در معانی مذکوره استعمال نشده است، سخنی صحیح و مطابق با وجدان است. لذا احدی در آیه شریفه ﴿اعْمَلُوا ما شِئْتُم﴾[1] ، معنای تهدید را در ترجمه نیاورده و نگفته است که من شما را به انجام آنچه عمل می کنید تهدید می کنم و همچنین در آیه شریفه ﴿فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه﴾[2] ، نگفته اند معنای آن این است که شما عاجز از آوردن مثل قرآن کریم هستید، بلکه نهایت چیزی که مطرح شده، آن است که ما از این جملات ترکیبی و با در نظر گرفتن سیاق، معنای تهدید، تعجیز و غیره را می فهمیم و حال آنکه در ما نحن فیه، بحث از آن است که خود هیئت امر با صرف نظر از اینکه با چه مادّه ای و در چه جمله ای و با چه صدری و ذیلی آورده شده است، دلالت بر چه چیزی می کند؟ مثلا «إِعمَل»، «فَأتِ» و مانند اینها، به لحاظ هیئتی که دارند و بدون در نظر گرفتن صدر و ذیل و سیاق کلام بر چه چیزی دلالت دارند؟

شاهد این مطلب، آن است که در بعضی کتب اصولی، در مبحث مرّه و تکرار چنین ادّعا شده که «اطبق اهل العربیّة علی انّ هیئة الامر لا دلالة لها الّا علی الطلب فی خصوص زمانٍ و تمام مدلول الصیغة طلب الفعل فقط»[3] .

بررسی ادّعای دوّم:

در مورد اینکه فرمودند: صیغه امر در تمام موارد مذکور در انشاء طلب استعمال شده است، عرض می کنیم انشاء طلب، معنا و حقیقتی مرکّب از انشاء و طلب است. طبق این بیان، در تمام موارد و معانی مذکور، انشائیّت باید داخل در مستعمل فیه باشد، در حالی که این سخن با مبنای ایشان که انشائیّت و اخباریّت را داخل در مستعمل فیه ندانسته، بلکه از مقوّمات استعمال می دانند[4] ، سازگاری ندارد. مگر اینکه مراد ایشان از جمله «لم یستعمل الّا فی انشاء الطلب»، «لم یستعمل الّا لاجل انشاء الطلب» یا «لم یستعمل الّا فی الطلب الانشائی» باشد که در هر دو صورت، مسأله خالی از اشکال نخواهد بود.

توضیح اشکال متوقّف بر آن است که معنای انشاء و معنای طلب انشائی طبق عقیده ایشان توضیح داده شود. چون در معنای انشاء در مقابل إخبار، انظار مختلفی وجود دارد. بعضی گفته اند: انشاء یعنی ایجاد معنا به وسیله لفظ در نفس الامر، بعضی دیگر گفته اند: انشاء یعنی ایجاد معنا به وسیله لفظ در عالم اعتبار و بعضی دیگر فرموده اند: انشاء یعنی ابراز حالت نفسانی به وسیله لفظ.

نظریّه سوّم نظر محقق خویی[5] «رحمة الله علیه» می باشد، نظریه دوّم نظر محقق اصفهانی «رحمة الله علیه» بوده و نظریّه محقق خراسانی «رحمة الله علیه» نظریّه اوّل می باشد کما سیأتی توضیحه انشاء الله تعالی.


[1] - فصّلت/40.
[2] - بقره/23.
[3] - مثلا در ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، تالیف محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)، جلد 1، صفحه 256 در مقام نقل استدلال قائلین به عدم دلالت صیغه امر بر مرّه و تکرار آمده است: « احتجّ الأوّلون بإطباق أهل العربيّة على هيئة الأمر لا دلالة لها إلّا على الطّلب في خصوص زمان وخصوص المطلوب من قيام وقعود، وغيرهما إنّما هو من المادّة ولا دلالة لها إلّا على مجرّد الفعل فحصل من مجموع الهيئة والمادّة أنّ تمام مدلول الصّيغة هو طلب الفعل فقط».
[4] - ایشان در کفایة الاصول، صفحه 12 در مورد وضع در حروف و اسماء می فرمایند: «أن نحو إرادة المعنى لا يكاد يمكن أن يكون من خصوصياته و مقوماته‌»، یعنی آلیّت و استقلالیّت در موضوع له و مستعمل فیه اسماء و حروف اخذ نشده اند، بلکه از مقوّمات استعمال می باشند و سپس در ادامه در مورد وضع در انشاءات و إخبارات می فرمایند: «ثم لا يبعد أن يكون الاختلاف في الخبر و الإنشاء أيضا كذلك فيكون الخبر موضوعا ليستعمل في حكاية ثبوت معناه في موطنه و الإنشاء ليستعمل في قصد تحققه و ثبوته و إن اتفقا فيما استعملا فيه‌».
[5] - ایشان در محاضرات فی اصول الفقه، جلد 1، صفحه 88 در مقام بیان حقیقت جملات انشائیّه می فرمایند: «و اما الكلام في المقام الثاني فالصحيح هو ان الجملة الإنشائية موضوعة لإبراز أمر نفساني غير قصد الحكاية و لم توضع لإيجاد المعنى في الخارج».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo