درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری
99/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حج/استطاعت /روایت دوم
اما روایت دوم؛ در این صحیحه که مشایخ ثلاثه آن را روایت کردهاند دو فقره که هر فقره آن مشتمل بر یک قضیه شرطیّه است وارد شده است:
فقره اول: «إِنْ كَانَ صَرُورَةً ثُمَّ مَاتَ فِي الْحَرَمِ فَقَدْ أَجْزَأَ عَنْهُ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ»
فقره دوم: «وَ إِنْ كَانَ مَاتَ وَ هُوَ صَرُورَةٌ قَبْلَ أَنْ يُحْرِمَ جُعِلَ جَمَلُهُ وَ زَادُهُ وَ نَفَقَتُهُ وَ مَا مَعَهُ فِي حَجَّةِ الْإِسْلَامِ»
با تأمل در این دو فقره و دو قضیه شرطیّه، به لحاظ منطوق و مفهومی که دارند در دو صورت تعارض میکنند. با این بیان که فقره اول دلالت بر اجزا حج کسی که در مسیر حج از دنیا میرود و داخل حرم است دارد. در مقابل، فقره دوم دلالت بر اجزا حج این شخص از حجة الاسلام دارد در صورتی که بعد از احرام بمیرد طوری که اگر قبل از احرام مرده باشد حج مجزی نیست و باید از اموال او برای ادای مناسک حج استفاده شود.
با توجه به ظهور هر یک از این دو فقره از روایت، میگوییم که این دو فقره در دو صورت تعارض پیدا میکنند:
1. جائی که شخص قبل از اینکه محرم شود داخل در حرم شده و از دنیا برود.
در این صورت، اطلاق منطوق قضیه اول، اجزای آن از حجۀ الاسلام است چون در این فقره از روایت امام فرمودند «إِنْ كَانَ صَرُورَةً ثُمَّ مَاتَ فِي الْحَرَمِ» که در این عبارت ملاک اجزا، موت فی الحرم است چه محرم شده باشد و چه نشده باشد.
در مقابل، قضیه دوم و اطلاق منطوقی آن، مقتضی عدم اجزا این حج از حجۀ الاسلام است چون امام در این فقره فرمودند «وَ إِنْ كَانَ مَاتَ وَ هُوَ صَرُورَةٌ قَبْلَ أَنْ يُحْرِمَ» یعنی اگر مرگ این شخص قبل از احرام باشد هرچند که بعد از دخول در حرم باشد مجزی نیست و باید از اموالش جهت انجام حج به نیابت از او استفاده شود لذا منطوق هر یک از این دو فقره به لحاظ قضیه شرطیّهای که در آنها وجود دارد در خصوص جائی که فرد بعد از دخول در حرم و قبل از احرام مرده باشد تعارض میکند یکی از آن دو میگوید مجزی است ولی دیگری میگوید مجزی نیست.
2. جائی که شخص محرم شده و قبل از دخول در حرم از دنیا برود.
در این صورت، اطلاق مفهوم قضیه شرطیّه اول عدم اجزا است چون مفهوم قضیه شرطیّه اول این میشود که؛ زمانی که شخص در خارج از حرم بمیرد حج او مجزی از حجۀ الاسلام نیست چه مُحِل باشد و چه محرم. بر این اساس چون فرض آن است که این شخص داخل در حرم نشده است هرچند محرم است حج او مجزی نیست.
در مقابل، اطلاق مفهوم قضیه شرطیّه دوم اقتضای اجزا دارد چون مفهوم قضیه شرطیّه دوم این است که؛ إذا مات بعد الإحرام لم یجعل جَمَلُهُ وَ زَادُهُ وَ نَفَقَتُهُ وَ مَا مَعَهُ فِي حَجَّةِ الْإِسْلَامِ و زمانی که جمل و زاد و نفقه در مقام اقامه حجة الاسلام از جانب او قرار نمیگیرد قطعاً زمانی که آنچه این شخص انجام داده از نظر مجزی باشد لذا این فقره به لحاظ اطلاق مفهومی دلالت دارد بر اینکه این شخص که بعد از احرام از دنیا رفته آنچه را که انجام داده مجزی از حجةالاسلام است چه داخل در حرم شده و چه داخل در حرم نشده باشد.
در نتیجه اطلاق مفهوم این دو فقره در خصوص جائی که فرد قبل از دخول فی الحرم و بعد الاحرام از دنیا برود معارض میشود و تعارض بین دو منطوق در صورت اول و بین دو مفهوم در صورت دوم موجب اجمال این نص میگردد و وقتی که این نص نسبت به احرام بدون دخول فی الحرم و نسبت به دخول فی الحرم بدون احرام مجمل شد لازم است در اخذ به این دو فقره اکتفای به قدر متیقن از آن دو کنیم و قدر متیقن از آنها، اجزا در جائی است که موت هم بعد الاحرام باشد و هم بعد از دخول فی الحرم. کما اینکه قدر متیقن عدم اجزا در صورتی است که شخص قبل از احرام و قبل از دخول فی الحرم بمیرد. لذا نمیتوانیم به این روایت جهت اثبات اجزا در صورتی که موت بعد الاحرام فقط صورت بگیرد یا فقط بعد از دخول فی الحرم صورت بگیرد استناد کرده و استدلال کنیم.
با این وجود بعضی از فقها سعی کردهاند دلالت این صحیحه را بر اجزا نظر به دو فقرهای که دارد در صورتی که دخول فی الاحرام صورت گرفته باشد هر چند که دخول فی الحرم تحقق پیدا نکرده باشد دلالتی تام و قابل قبول معرفی کنند و برای اثبات این دلالت نیاز به آن دارند که تعارض این دو فقره را به لحاظ منطوقی رد کنند که برای رفع تعارض چند وجه مطرح شده است: