< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

98/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حج/استطاعت /استدلال به روایات و اشکالات بر آن

بررسی مفاد و مدلول روایات

مقتضای اصول و قواعد اولیه آن است که هیچ واجبی از واجبات ساقط نمی‌شود مگر آنکه مکلف آن واجب را به نحو کامل و تام در خارج محقق کند لذا در بحث کنونی هم مقتضای قاعده این است که اگر مکلف قبل از اتمام حج از دنیا رود و آن را ناقص انجام دهد در صورتی که حج بر عهده او مستقر باشد حج از عهده او ساقط نخواهد شد.

این روایات به ضمیمه روایت مرسله دیگری که شیخ صدوق آن را نقل کرده دلالت بر سقوط حج از عهده کسی که در حرم از دنیا رود فی الجمله دارند لکن بحث شده که مقدار دلالت این روایات در چه حدی می‌باشد آیا مستفاد از آنها این است که اگر کسی مُحرِم شد به مجرد اینکه وارد در احرام شده و از دنیا رود این عمل مجزی از حجة الاسلام است چه داخل در حرم شود و چه داخل نشود؟ یا اینکه مستفاد از آنها سقوط الحج از فردی است که در حرم از دنیا رود چه مُحرِم شده باشد و چه نشده باشد؟ یا اینکه مستفاد از آنها این است که در صورتی عمل ناقص حج مجزی از حجة الاسلام است که مکلف مُحرِم و داخل حرم شده و از دنیا رود؟ یا اینکه مستفاد از آنها سقوط حج و اجزا این عمل ناقص از حجة الاسلام است چنانچه مُحرِم شده و داخل حرم رفته و به مکه رسیده باشد و از دنیا رود؟

بر این اساس لازم است محدوده دلالت هر یک از این روایات جداگانه بحث شود.

اما روایت اول؛ مقتضای اطلاق این صحیحه آن است که تمام ملاک در اجزا از حجة الاسلام، وقوع موت فردی است که قصد حج داشته و داخل در حرم شده است چه مُحرِم به احرام حج شده باشد و چه نشده باشد. چون در این روایت امام در پاسخ به سوال راوی می‌فرماید «إِنْ مَاتَ فِي الْحَرَمِ فَقَدْ أَجْزَأَتْ عَنْهُ حَجَّةُ الْإِسْلَامِ وَ إِنْ مَاتَ دُونَ الْحَرَمِ فَلْيَقْضِ عَنْهُ وَلِيُّهُ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ.» در این روایت موت فی الحرم موضوع اجزا معرفی شده و اطلاق آن اجزا را اقتضا دارد چه مُحرِم باشد و چه نباشد.

اشکالات بر این استدلال

وجه اول: منصرف از دخول فی الحرم و کون فی الحرم، دخول و کون بعد از احرام است به دلیل اینکه غالب افرادی که وارد حرم می‌شوند کسانی هستند که مُحرِم به احرام حج تمتع یا عمره تمتع یا عمره مفرده می‌شوند لذا اطلاق این روایت به دلیل انصرافی که به خصوص دخول فی الحرم مُحرماً دارد قابل استناد نیست.

وجه دوم: راوی در این روایت می‌گوید «فِي رَجُلٍ خَرَجَ حَاجّاً حَجَّةَ الْإِسْلَامِ فَمَاتَ فِي الطَّرِيقِ» و این دلالت دارد بر اینکه مراد از موت فی الحرم، موت حاجّ است و حاجّ صدق نمی‌کند مگر بر کسی که مُحرِم شده و وارد حرم شده باشد لذا صدر روایت و سوالی که راوی مطرح می‌کند و تطابق بین جواب و سوال، عدم اطلاق در این روایت را اقتضا دارد.

وجه سوم: این روایت عرفاً ظهور در موت فی الحرم بعد از احرام دارد و منشأ ظهور مقتضای مناسبات حکم و موضوع بر حسب ارتکازات عرفیّه است و إلا اجزا بدون احرام معنا ندارد. به تعبیری دیگر؛ معنای اجزا، کفایت یک عمل انجام گرفته از یک عمل دیگر انجام نگرفته است و این معنا در مانحن فیه تنها زمانی تحقق پیدا می‌کند که مکلف با احرام داخل در حرم شده و با ابتدای به احرام، حج ناقص را انجام داده باشد در این صورت می‌گوییم این حج ناقص انجام گرفته در صورتی که فرد داخل در حرم شده و از دنیا رود قبل از اینکه سایر اعمال را انجام دهد آیا مجزی از حج تام و عمل تام است؟ و اما در صورتی که اصلاً مُحرِم نشده و هیچ عملی انجام نداده چطور می‌تواند یک امر معدوم مجزی از عمل تام معرفی شود؟!

وجه چهارم: اساساً دخول فی الحرم اگر در روایتی وارد شد کنایه از احرام است از باب ذکر ملزوم و اراده لازم آن، لذا تمام ملاک در اجزا، موت بعد از احرام است و دخول فی الحرم و یا عدم دخول فی الحرم مؤثر در اجزا نیست به دلیل اینکه عبرت در باب کنایه به معنای مکنّی‌عنه است نه به معنای مکنّی‌به.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo