< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1401/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: طرق ایصالی الفاظ، افعال و تقاریر صادره از شارع/کتاب /ادله عدم وقوع تحریف

 

ادامه مرحله اوّل: عدم امکان تمسّک به طوائف چهارگانه از روایات برای اثبات وقوع تحریف

بیان شد بعضی از معاصرین متعصّب عامّه در مقام انتساب اعتقاد به تحریف به بعضی علمای شیعه همچون محدّث کلینی «رحمة الله علیه» مطرح کرده اند، لذا پاسخ به این شبهه لازم است طیّ دو مرحله ذکر گردد: مرحله اوّل، بیان وجه عدم امکان تمسّک به این طوائف چهارگانه برای اثبات وقوع تحریف در قرآن کریم و مرحله دوّم بیان وجه عدم دلالت ذکر این طوائف توسّط مرحوم شیخ کلینی بر اعتقاد ایشان به وقوع تحریف در قرآن کریم.

بحث در مرحله اوّل بود و بیان شد در این زمینه دو دسته پاسخ وجود دارد که برخی اشتراکی و مربوط به تمامی این طوائف بوده و برخی اختصاصی و مختصّ به برخی از این طوائف می باشند. دو پاسخ اشتراکی در این زمینه بیان گردید. در ادامه به بیان پاسخ اختصاصی از طائفه اوّل، دوّم و سوّم خواهیم پرداخت.

پاسخ اختصاصی از روایات طائفه اولی

محقّق خویی «رحمة الله علیه» می فرمایند[1] : «اکثر روایات طائفه اولی، ظهور در تحریف به معنای تفسیر به رأی و حمل آیات بر غیر معانی واقعی آنها دارند که از طرفی واقعیّتی است که هم نسبت به کتب آسمانی پیش از اسلام واقع شده است و هم نسبت به قرآن و از طرف دیگر، خارج از محلّ نزاع در تحریف قرآن، یعنی تحریف به زیاده و نقیصه بوده و دلالت بر وقوع تحریف به زیاده و نقیصه در قرآن کریم نخواهند داشت».

به نظر می رسد این پاسخ صحیح نباشد، زیرا اوّلاً نه تنها اکثر روایات طائفه اولی ظهور در تحریف به معنای تفسیر به رأی و حمل آیات بر غیر معانی واقعی آنها ندارند، بلکه اکثر روایات این طائفه مطلق بوده و شامل همه اقسام تحریف از جمله تحریف به زیاده و نقیصه نیز می شوند و این تنها بعضی از روایات این طائفه هستند که ظهور در خصوص تحریف به معنای تفسیر به رأی و حمل آیات بر غیر معانی واقعی آنها دارند مثل روایت عبد الاعلی از امام صادق (ع) که فرمودند: «یحرّفون کلام الله عن موضعه»؛ و ثانیاً بر فرض پذیرش ادّعای محقّق خویی «رحمة الله علیه» مبنی بر ظهور اکثر روایات طائفه اولی در تحریف به معنای تفسیر به رأی و حمل آیات قرآن بر غیر معانی واقعی آنها، بر فرض تمامیّت سند و دلالت همان روایات اندک مطلقه و عدم لزوم کنار گذاشتن آنها از باب مخالفت با قرآن، همین روایات مطلقه برای ایجاد شبهه تحریف به زیاده و نقصان در قرآن کفایت می کنند مگر اینکه ادّعا شود روایات مقیّد به تحریف به معنای تفسیر به رأی، روایات مطلقه را تقیید زده و مقیّد به خصوص تحریف به رأی می نمایند که این ادّعا نیز صحیح نمی باشد، زیرا روایات مطلقه و مقیّده در این طائفه، مثبتین بوده و تعارضی با یکدیگر ندارند تا رفع آن نیازمند حمل مطلق بر مقیّد باشد.

بنا بر این به نظر می رسد پاسخ اختصاصی نسبت به روایات طائفه اولی وجود نداشته و همان دو پاسخ اشتراکی که در گذشته مطرح گردید برای پاسخ از این روایات، کافی می باشد.

پاسخ اختصاصی از روایات طائفه دوّم

حاصل فرمایش محقّق خویی[2] «رحمة الله علیه» در مقام پاسخ از روایات طائفه دوّم آن است که اوّلاً این روایات دلالت بر وجود اسماء ائمّه (ع) در قرآن کریم ندارند، بلکه روایت محمّد بن فضیل نهایتاً دلالت بر وجود آیاتی مربوط به ولایت امیر المؤمنین (ع) در قرآن کریم دارد، نه وجود آیات دالّ بر اسم ایشان و روایت ابن عبّاس و اصبغ بن نباتة نیز نهایتاً دلالت بر آن دارند که ربع قرآن در باره اهل بیت (ع) و فضائل ایشان وارد شده است، نه ذکر اسم ائمّه (ع) در ربع آیات قرآن؛

و ثانیاً بر فرض، دلالت این روایات بر ذکر اسماء ائمّه (ع) در قرآن کریم پذیرفته شود، این روایات با صحیحه ابو بصیر معارضه می نماید که می فرماید: «سألت ابا عبد الله (ع) عن قول الله عزّ و جلّ: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ فقال: نزلت فی علیّ بن ابی طالب و الحسن و الحسین (ع)؛ فقلت له: انّ الناس یقولون فما له لم یسمّ علیّاً و اهل بیته فی کتاب الله؛ فقال: قولوا لهم انّ رسول الله (ص) نزلت علیه الصلاة و لم یسمّ الله لهم ثلاثاً و لا اربعاً حتّی کان رسول الله هو الذی فسّر ذلک لهم ... و نزلت اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فی علیٍّ و الحسن و الحسین، فقال رسول الله (ص) فی علیٍّ: من کنت مولاه، فعلیٌّ مولاه»[3] و واضح است که صحیحه ابی بصیر، حاکم بر روایات طائفه دوّم و مفسِّر آنها بوده و بر آنها مقدّم می گردد.

پاسخ اختصاصی از روایات طائفه سوّم

اگرچه برخی از روایات طائفه سوّم، برخی کلمات قرآن منزّل را تبدیل نموده اند مثل فرمایش امام صادق (ع) در «صراط من انعمت علیهم، غیر المغضوب علیهم و لا الضالین»، ولی معلوم نیست حضرت در این روایت، در مقام قرائت نصّ قرآن بوده باشد و این احتمال وجود دارد که در قام بیان تفسیر آیه شریفه، به الفاظی مرادف با آن است که مُفهِم معنای قرآن می باشد، بله، اگر روایتی دلالت کند بر اینکه حضرت این جمله را در قرائت نماز خوانده اند یا آنکه در فرمایش ایشان قبل از نقل این جمله، «قوله تعالی» آمده باشد، قرینه بر آن خواهد بود که حضرت در مقام قرائت نصّ قرآن این جمله را بیان فرموده و لذا دلالت بر تبدیل کلمات قرآن خواهد داشت، ولی چنین قرائنی در کلام امام (ع) وجود ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo