< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1401/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/القول فی النیابة /مسأله2

 

(مسألة 2): يشترط في المنوب عنه الإسلام، فلايصحّ من الكافر. نعم لو فرض انتفاعه به بنحو إهداء الثواب، فلايبعد جواز الاستئجار لذلك. ولو مات مستطيعاً لايجب على‌ وارثه المسلم الاستئجار عنه. ويشترط كونه ميّتاً أو حيّاًعاجزاً في الحجّ الواجب. ولايشترط فيه البلوغ والعقل، فلو استقرّ على المجنون حال إفاقته ثمّ مات مجنوناً يجب الاستئجار عنه. ولا المماثلة بين النائب والمنوب عنه في الذكورة والانوثة، وتصحّ استنابة الصرورة؛ رجلًا كان أو امرأة عن رجل أو امرأة[1] .

بحث در ادامه مطب گذشته منتهی به این شد که از ظاهر عبارات فقها مثل عبارتی ک حضرت امام در تحریر دارند و در منوب عنه تنها اسلام را معتبر دانسته اند استفاده می شود که ایمان در منوب عنه معتبر نیست .

پرسشی که مطرح است این است که آیا در منوب عنه ایمان معتبر است و لذا نیابت اشخاص از مخالف نافذ نبوده و قابل قبول نیست ؟ یا نیابت از مخالف صحیح و تمام است ؟

در مسئله چند نظریه وجود دارد که چهار نظریه مطرح شد:

اما تحقیق در مسئله نیاز به این مسئله نیاز به این دارد که اولا پاسخ مسئله را بر اساس مقتضای قاعده بدهیم و ثانیا پاسخ مسئله را بر اساس روایاتی که در این خصوص از معصومین علیهم السلام نقل شده است باید بدهیم .

لذا بحث باید در دو مقام پیگری شود :

مقام اول : بررسی مقتضای قاعده

قاعده در چنین مواردی که شک می کنیم که آیا نیابت از اشخاص نافذ است یا خیر اقتضای عدم جواز نیابت را دارد .

چون اصل در هر تکلیفی که متوجه مکلفین است این است که آن عمل باید توسط آن مکلف بالمباشرة انجام بگیرد. و در مانحن فیه هم شک می کنیم که آیا نیابت از افراد مسلمان که مؤمن نیستند جایز و نافذ است یا خیر اصل اقتضای عدم جواز را دارد بخصوص اینکه روایاتی که دلالت می کند بر اصل مشروعیت نیابت در اعمال حج روایاتی است که برخوردار از اطلاقی نیست بتوانیم با استدلال به آن اطلاق اثبات کنیم که نیابت از اشخاص در تمام موارد جایز و نافذ است الا ما خرج بالدلیل .

مقام دوم : بررسی روایات خاصه در این باب

در این جهت روایات متعددی وارد شده است که ابتدا باید این روایات را ذکر کنیم و آن وقت در خصوص دلالت این روایات بحث شود :

روایت اول : صحیحه بن عبد ربه : عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ ، قَالَ :قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ عليه‌السلام :أَيَحُجُّ الرَّجُلُ عَنِ النَّاصِبِ؟ فَقَالَ : « لَا ».فَقُلْتُ : فَإِنْ كَانَ أَبِي؟ قَالَ : « إِنْ كَانَ أَبَاكَ ، فَنَعَمْ ». [2]

پاسخی که امام در این باره می دهد در واقع تفصیلی است بین نیابت از پدر ناصبی و غیر پدر است .

روایت دوم : موثقه اسحاق بن عمار است أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ ، عَنْ صَفْوَانَ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ :

عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ عليه‌السلام ، قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَحُجُّ ، فَيَجْعَلُ حَجَّتَهُ وَعُمْرَتَهُ أَوْ بَعْضَ‌طَوَافِهِ لِبَعْضِ أَهْلِهِ وَهُوَ عَنْهُ غَائِبٌ بِبَلَدٍ آخَرَ ، قَالَ : قُلْتُ : فَيَنْقُصُ ذلِكَ مِنْ أَجْرِهِ؟ قَالَ : « لَا ، هِيَ لَهُ وَلِصَاحِبِهِ ، وَلَهُ أَجْرٌ سِوى ذلِكَ بِمَا وَصَلَ ». قُلْتُ : وَهُوَ مَيِّتٌ هَلْ يَدْخُلُ ذلِكَ عَلَيْهِ؟

قَالَ : « نَعَمْ ، حَتّى يَكُونُ مَسْخُوطاً عَلَيْهِ فَيُغْفَرُ لَهُ ، أَوْ يَكُونُ مُضَيَّقاً عَلَيْهِ فَيُوَسَّعُ عَلَيْهِ ».قُلْتُ : فَيَعْلَمُ هُوَ فِي مَكَانِهِ أَنَّ عَمَلَ ذلِكَ لَحِقَهُ ؟ قَالَ: « نَعَمْ ».قُلْتُ : وَإِنْ كَانَ نَاصِباً يَنْفَعُهُ ذلِكَ؟ قَالَ : « نَعَمْ ، يُخَفَّفُ عَنْه ُ. »[3]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo