< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی‌سبزواری

1401/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/شرائط وجوب حجة الإسلام /مسأله9

(مسألة 9): لو نذر المشي في الحجّ انعقد حتّى‌ في مورد أفضليّة الركوب.

ولو نذر الحجّ راكباً انعقد ووجب حتّى‌ لو نذر في مورد يكون المشي أفضل، وكذا لو نذر المشي في بعض الطريق، وكذا لو نذر الحجّ حافياً. ويشترط في انعقاده تمكّن الناذر وعدم تضرّره بهما وعدم كونهما حرجيّين، فلاينعقد مع أحدها لو كان في الابتداء، ويسقط الوجوب لو عرض في الأثناء، ومبدأ المشي أو الحفاء تابع للتعيين ولو انصرافاً، ومنتهاه رمي الجمار مع عدم التعيين.[1]

بحث مسئله نهم در دو موضع تعقیب می شود :

موضع اول: درباره انعقاد و عدم انعقاد نذر مشی في الحج و الرکوب فی الحج و الحفا فی الحج بود که بحث آن در جلسات گذشته مطرح شد.

موضع دوم : در خصوص اموری که در انعقاد نذر در این موارد معتبر است بحث می شود .

حضرت امام در این باره می فرمایند: ويشترط في انعقاده تمكّن الناذر وعدم تضرّره بهما وعدم كونهما حرجيّين، فلاينعقد مع أحدها لو كان في الابتداء، ويسقط الوجوب لو عرض في الأثناء. [2]

در حقیقت ایشان می فرماید در انعقاد نذر در مواردی که گفتیم اصل انعقاد نذر مانعی از تحقق ندارد چند امر را معتبر دانسته اند :

امر اول : تمکن ناذر و قدرت او بر انجام منذوری است که متعلق نذر قرار گرفته است لذا در صورت عدم تاین نذر منعقد نشده و صحیح نمی باشد البته همانطوری که در بعضی جلسات گذشته بیان شد مقصود از نمکن و قدرت در اینجا تمکن و استطاعت شرعی نیست آن طور که صاحب دروس اختیار کرده بودند بلکه منظور استطاعت و قدرت عقلیه می باشد یعنی همین قدر که از نگاه عقلی انجام متعلق نذر برای این شخص استحاله نداشته و ممکن باشد برای صحت و انعقاد این نذر کفایت می کند.

امر دوم :

این است که متعلق نذر باعث توجه ضرر بدنی یا ملی به شخص ناذر نباشد البته علی الظاهر مقصود از عدم ضرر باید عدم ضرر نفسی باشد چون ضرر مالی اقتضای نذر مثل مشی و پیاده روی و یا با پای برهنه رفتن است و دلیل بر اینکه ضرر نداشتن از جمله شرایط معتبر برای انعقاد نذر می باشد این است که فقره دوم حدیث نفی ضرر یعنی لاضرر براساس تحلیلی که مطرح شد دلالت بر حرمت ضرر رساندن دارد و وقتی یک عمل موجب ضرر بود اقدام به انجام آن حرمت تکلیفی دارد و وقتی که حرمت تکلیفی داشت مانع از این می شود که شخص بتواند آن عمل را متقربا الی الله انجام بدهد.

 

امر سوم :

این است که متعلق نذر مثل مشی یا مشی حافیا ًحرجی نباشد یعنی باعث به مشقت افتادن شخص نباشد و دلیل بر اعتبار این امر این است که قاعده نفی حرج در حقیقت دلالت بر نفی موضوعیت هر عملی برای تکالیف لزومیه در صورت حرجی بودن آن ها دارد لذا اگر کسی نذر کند که اقدام به عملی نماید که دارای مشقت غیر قابل تحمل است طبعا قاعده نفی حرج موضوعیت آن را برای لزوم وفا از بین می برد و اساسا ًوفای به آن مورد نیاز نیست.

در پایان مسئله حضرت امام می فرماید : ومبدأ المشي أو الحفاء تابع للتعيين ولو انصرافاً، ومنتهاه رمي الجمار مع عدم التعيين. [3]

بحث در باره ی این است که مبدأ مشی یا مشی حافیاً که متعلق نذر این شخص است و همین طور منتهای آن کجاست؟

در این مسئله اقوال گوناگونی وجود دارد :

در خصوص مبدا یعنی نقطه ی شروع به وفا به نذر و مشی اگرچه روایت و نص بخصوصی وارد نشده است ولی فتاوا و آراء فقها درباره ی آن مختلف و متعدد است . که ابتدا به ذکر اقوال می پردازیم و سپس به بیان اینکه کدام یک از این فتاوا مطابق تحقیق می باشد خواهیم پرداخت.

در خصوص اینکه ناذر از چه نقطه ای مشی یا مشی حافیاً را شروع بنماید چند نظریه وجود دارد :

نظریه ی اول

مبدا شروع مشی یا مشی حافیا شهری است که در آنجا نذر کرده است. این نظریه ای است که صاحب شرایع[4] آن را اختیار کرده و شیخ در مبسوط ، علامه در تحریر و ارشاد اختیار کرده اند.

نظریه ی دوم

مبدا شروع مشی یا حفا شهری است که در ناذر در آنجا زندگی می کند هر چند در جای دیگری نذر صورت گرفته باشد. ظاهر دروس شهید و قواعد علامه همین نظریه است.

نظریه ی سوم

نقطه ی شروع را باید نزدیک ترین شهر به میقات در یکی از دو شهر بلد النذر و بلد الناذر صورت بگیرد . این نظریه را صاحب جواهر به قیل نسبت داده است و صاحب مسالک هم می فرمایند اگر عرف خلاف آن را دلالت ندهد نظر حسنی است.

نظریه ی چهارم

مبدا شروع هر شهری است که ناذر قصد کند در آن شهر سفر به حج را انجام بدهد. این دیدگاهی است که در کشف اللسام مطرح شده است.

نظریه ی پنجم

مشی را از جایی صورت بدهد که باید اول فعل از افعال حج را انجام می دهد. در جواهر این نظریه اصح شمرده شده است.

نظریه ی ششم

در صورتی که جای خاصی را تعیین کند باید از همان جای معین مشی و حفا صورت بگیرد و در صورتی که تعیین نکند از دو حال خارج نیست یا در صیغه نذر گفته است لله علی ان احج ماشیاً که در این صورت مبدا اول فعل از افعال حج است و یا گفته است لله علی ان امشی الی بیت الله که مبدأ در این صورت هنگام شروع در سفر است.


[4] شرائع الاسلام- ط استقلال، المحقق الحلي، ج3، ص725.. لو نذره ماشيا لزم، ويتعين من بلد النذر

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo