< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/القول فی الحج بالنذر و العهد و الیمین /مسأله6

(مسألة 6): لو نذر حجّاً غير حجّة الإسلام في عامها وهو مستطيع انعقد، لكن تُقدّم حجّة الإسلام، ولو زالت الاستطاعة يجب عليه الحجّ النذري، ولو تركهما لايبعد وجوب الكفارة. ولو نذر حجّاً في حال عدمها ثمّ استطاع، يقدّم حجّة الإسلام ولو كان نذره مضيّقاً. وكذا لو نذر إتيانه فوراً ففوراً تقدّم حجّة الإسلام، ويأتي به في العام القابل، ولو نذر حجّاً من غير تقييد، وكان مستطيعاً أو حصل الاستطاعة بعده، ولم يكن انصراف، فالأقرب كفاية حجّ واحد عنهما مع قصدهما، لكن مع ذلك لايترك الاحتياط في صورة عدم قصد التعميم لحجّة الإسلام؛ بإتيان كلّ واحد مستقلًاّ مقدّماً لحجّة الإسلام.[1]

مسئله ششم از جمله مسائل مربوط به حج نذری دارای چند فرع فقهی است :

فرع اول : این است که اگر کسی نذر نماید در همان سالی که حجةالاسلام بر عهده او ثابت بوده و مستطیع است حجی غیر از حجةالاسلام انجام دهد مثلا بگوید لله علی ان احج غیر حجةالاسلام فی السنة الآتیه و سال آینده سالی است که باید به حجةالاسلام اقدام نماید چون بالفعل استطاعت به رفتن به حجةالاسلام را دارد آیا این نذر منعقد می شود تا آنچه بر ذمه ی این مکلف ثابت شده است یکی حجةالاسلام و دیگری حج نذری باشد و یا اینکه اساسا به خاطر تلاقی متعلق نذر با حجة الاسلام در حالی که مستطیع است نذر منعقد نمی گردد؟

در مسئله دو دیدگاه مطرح شده است :

دیدگاه اول : که صاحب مدارک و به تبع او صاحب جواهر ونیز سید یزدی در عروه اختیار کرده اند و آن دیدگاه این است که نذر این شخص منعقد نمی شود .

صاحب مدارک در کتاب وزین مدارک می گوید : اگر مقید کند متعلق نذر را به سالی که در همان سال استطاعت رفتن به حجةالاسلام را دارد در اینجا چنانه سال مورد تقیید استطاعت او باقی مانده باشد نذر او از اساس باطل است چون چیزی را نذر کرده است که انجام آن برای او میسر نیست بله اگر مقصودش از نذر این باشد که حجی غیر حجةالاسلام انجام دهد چنانچه استطاعت او زائل گردد که در این صورت نذراو صحیح است و چنانچه استطاعت او باقی ماند سال اول به حج رفته و بعد از آن حج نذری را انجام دهد.

دیدگاه دوم : نظریه ای است که حضرت امام در متن تحریر اختیار کرده اند مبنی بر اینکه مطلقا این نذر صحیح است چه استطاعت در سال آینده باقی بماند و چه باقی نماند. نهایتا اگر استطاعت در سال آینده باقی بماند در حقیقت با دو مزاحم مواجه می شود و به تعبیری مواجه می شود و به تعبیر دیگر با دو عمل وجوبی ذی مصلحت مواجه می شود که جمع بین آنها در مقام امتثال برایش مقدور نیست. ولذا قائده ی باب تزاحم حکم می کند که اهم از متزاحمین مقدم بر دیگری شود. و از آنجا که حجةالاسلام اهم از حج نذری می باشد طبعا باید حجةالاسلام را مقدم بر حج نذری کند. چون زوال استطاعت کاشف از این است که حجةالاسلام بر او واجب نشده است.

و اما اگر سال آینده استطاعت او زائل شود بر او واجب است که حج نذری را انجام بدهد. چون زوال استطاعت کاشف از این است که حجةالاسلام بر او واجب نشده است. و این همان است که حضرت امام در متن تحریر به آن اشاره کرده اند و می فرمایند : لو نذر حجّاً غير حجّة الإسلام في عامها وهو مستطيع انعقد، لكن تُقدّم حجّة الإسلام، ولو زالت الاستطاعة يجب عليه الحجّ النذري

بر اساس تحقیق به نذر می رسد فرمایش حضرت امام درست است با این توضیح که در مانحن فیه دو صورت متصور است :

صورت اول : آنجایی است که در سال آینده استطاعت از میان می رود و با زوال استطاعت علم به عدم وجوب حجةالاسلام حاصل شده و مکلف می تواند در سال آینده حجی غیر حجةالاسلام را محقق کند به همان توضیحی که بیان شد و از طرفی ملاک انعقاد نذر عبارت است از برخورداری متعلق نذر از رجحان شرعی به علاوه ی عدم علم به غیر مقدور بودن متعلق نذر برای او، به این معنا که اگر نداند این متعلق مقدور او می باشد یا بداند که این متعلق مقدور او است برای تعلق نذر کفایت می کند و این دو شرط در ما نحن فیه وجود دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo