< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباسعلی زارعی سبزواری

1401/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/شرائط وجوب حجة الإسلام /مسأله65

(مسألة 65): من استقرّ عليه الحجّ وتمكّن من أدائه، ليس له أن يحجّ عن غيره تبرّعاً أو بالإجارة، وكذا ليس أن يتطوّع به، فلو خالف ففي صحّته إشكال، بل ‌لايبعد البطلان من غير فرق بين علمه بوجوبه عليه وعدمه، ولو لم يتمكّن منه صحّ عن الغير، ولو آجر نفسه مع تمكّن حجّ نفسه، بطلت الإجارة وإن كان جاهلًا بوجوبه عليه[1] .

بحث درباره ی این مطلب بود که چنانچه کسی حج بر عهده او مستقر باشد با این وجود اقدام به نیابت حج از جانب شخصی بنماید. آیا عمل نیابتی و حج نیابتی که انجام می دهد عمل صحیحی است و یا از شرایط وقوع عمل حج نیابتی آن است که نائب ذمه اش نسبت به حج مشغول نباشد؟

بیان شد برای اثبات بطلان حج نیابتی توسط نائبی که حج بر عهده او مستقر است به چند دلیل استناد شده است:

دلیل اول: در جلسات گذشته مطرح شد.

دلیل دوم: دلیلی بود که منسوب به شیخ بهاء است . و بیان شد که حاصل این دلیل این بود که شکی نیست که حج نیابتی ضد حج مستقر بر نائب است و از طرفی حج ثابت بر عهده نائب مامور به است و طبعا ضد آن که عبارتست از حج نیابتی متعلق امر شارع نیست نه از آن جهت که امر به شی مقتضی نهی از ضد است بلکه از آن جهت که امر به شی اگرچه مقتضی نهی از ضدش نباشد، مقتضی امر به ضد است و وقتی حج نیابتی امر نداشت نمی تواند به عنوان یک عبادت توسط نائب در خارج محقق شود چون عمل وقتی در خارج محقق می شود که با قصد قربت باشد و قصد قربت زمانی تحقق پیدا نمی کند مگر اینکه عمل امر داشته باشد تا مکلف بتواند امتثال امر آن را بکند بر این اساس که از آنجا که نائب فردی است که در آن سال مکلف به انجام حج از جانب خودش می باشد مامور به نیابت از غیر نیست . پس وقتی مامور نبود عملی که انجام می دهد بدون امر است و در نتیجه اگر انجام گیرد عمل غیر عبادی است و باطل است .

اشکال: نیاز به یک مقدمه ای برای بیان اشکال است که آن مقدمه این است که در امری که اساسا یک نائب در مقام نیابت از عمل می‌خواهد امتثال کند و همان امر هم مصحح عبادیت آن عمل می تواند باشد دو مبنا وجود دارد:

مبنای اول: نائب در حقیقت امری را که متوجه منوب عنه است در مقام نیابت امتثال می کند اگر امری راکه نائب امتثال می کند امری باشد که متوجه منوب عنه است طبعا در اینجا دو امر داریم و دو مخاطب و مکلف به آن امر داریم و بحث اجتماع امر و نهی و اقتضاء امر به شی نسبت به ضد چه اقتضای نهی و چه اقتضای امر پیش نخواهد آمد به دلیل اینکه این نائب امری متوجه خودش دارد که باید حج را انجام بدهی و یک امری متوجه منوب عنه است که کسی را باید جهت انجام عمل از جانب خود نیابت بگیری و آن کسی که اقدام به نیابت می کند اقدام به امری حسن که استحباب دارد نموده است .

بر این اساس می توان گفت امر به نیابت متوجه نائب نیست و وقتی متوجه او نبود نمی توانیم بگوییم که عمل نائب فاقد الامر است بلکه دارای امر است نهایتا امر آن متوجه منوب عنه است و او کسی را جهت عملیاتی شدن آنچه متوجه او است ولی نمی تواند انجام دهد نائب می گیرد.

مبنای دوم: نائب امر نیابتی متوجه به خودش را امتثال می کند و همان امر نیابتی متوجه به خودش مصحح عبادیت این عمل است.

بر این اساس از اشکال مذکور، سید یزدی اینگونه پاسخ می دهد و می فرماید: نهایت چیزی را که عدم امر به ضد که عبارتست از عمل نیابتی اقتضاء دارد این است که این شخص نتواند این عمل را به قصد امتثال امرش انجام دهد چون فرض این است که امر متوجه به او در انجام حجة الاسلام مانع توجه امر در جهت نیابت می شود. ولکن علی التحقیق برای اینکه عملی به صورت عبادی واقع شود لازم نیست که مکلف بتواند قصد امتثال امر آن را بکند بلکه کافی است که در جهت وقوع این عمل به صورت نیابتی و به عنوان عبادت آن را به داعی مصلحتی که درآن عمل است انجام دهد و شکی نیست که عمل نیابتی و حج نیابتی از آن جهت که انجام آن موجب فراغ ذمه او می شود دارای مصلحت است و اگر نائب به داعی همین مصلحت آن را انجام دهد آن عمل به صورت نیابتی قابل قبول است .

در نتیجه اینکه این دو اشکال مهم پاسخ داده شد .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo