< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مرتضی ترابی

99/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بحث اوامر/ظهور جمله خبريه در وجوب /اقوال در مساله و جهات بحث

سومین بحث در اوامر ـ بعد از بحث از ماده ی امر و صیغه ی امرـ مربوط به جمل خبریه ای که در مقام انشاء و طلب استعمال شده انداست و در آن چند جهت مورد بررسی قرار میگیرد که عمده مطلب و محل بحث در این جهت است که: آیا جملات خبریه ای که در مقام بعث و طلب استعمال شده اند ظهور در وجوب دارند یا مجمل هستند و سایر جهات به نوعی کمک کننده فهم و یا تبیین این جهت است.

جهات بحث :

جهت اول: آیا جمل خبریه ی در مقام طلب، مستعمل فیه آنها با معنای جمل خبریه ی در مقام خبر یکی است یا خیر؟

جهت دوم: آیا استعمال جملات خبریه در مقام طلب استعمال حقیقی است یا مجازی؟

جهت سوم: آیا جمل خبریه ی در مقام انشاء و طلب ظهور در وجوب دارند یامجمل هستند؟

جهت چهارم: بر فرض یکی بودن معنای هر دو نوع جمله ی خبری در مقام خبر و در مقام انشاء و طلب آیا عدم اتیان مکلف موجب کذب شدن کلام میشود؟

جهت پنجم: آیا ظهورجمله ی خبریه در مقام طلب در وجوب آکد است نسبت به ظهور جمله ی انشائیه در وجوب؟یا خیر؟

جهت اول:

در جهت اول سوال این است که آیا معنای جملات خبریه مانند ﴿والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین﴾[1] » یا «الزعیم غارم و الدین مقضی» که در مقام انشاء هستند مستعمل فیه شان با همین جمله ها که در مقام اخبار استعمال شوند که در مقام اخبار است یکی است یا متفاوت است؟

چهار نظر وجود دارد:

1. نظر مشهور ادبا این است که معنا در جمله خبریه ای که در مقام اخبار است با جمله خبریه ای که در مقام طلب است با هم فرق دارد. به این معنی که در استعمال جمله خبریه در مقام طلب جمله خبریه از معنای خود که خبر است خارج شده و در معنای دیگری که آن انشاء طلب است استعمال شده است.

2. نظر مرحوم آخوند ره : معنا در هر دو نوع جمله ی خبریه یکی است فقط در داعی متفاوت هستند به این بیان که استعمال جمله ی خبریه در مقام اخبار به داعی حکایت است ولی استعمال در جمله ی خبریه ی در مقام انشاء و طلب به داعی اینکه حاصل بشود است.[2]

مرحوم آخوند جملات خبریه در مقام طلب را تشبیه به کنایات میکنند، مثلا وقتی گفته میشود هذا الرجل کثیرالرماد معنای استعمالی عوض نمیشود بلکه فقط انگیزه و داعی عوض شده است که کنایه از سخی و کریم بودن آن مرد است، در جملات خبریه ی به داعی انشاء نیز معناعوض نمیشود بلکه فقط داعی عوض میشود.[3]

3. نظر مرحوم آقاضیاء عراقی[4] و مرحوم ایروانی رحمهما الله این دو بزرگوار می فرمایند که در هر دو نوع جمله خبریه؛ چه جمله خبریه که در مقام خبر استعمال شود چه جمله خبریه که در مقام طلب استعمال شود هم معنا و هم داعی یکی است. البته نظر مرحوم آقا ضیاء با مرحوم ایروانی با هم فرقی دارد و آن این که مرحوم آقا ضیاء بر اساس این احتمال می فرماید فرق بین جمله خبریه ای که در مقام طلب است با جمله خبریه که در مقام اخبار است این است که اینجا که در مقام طلب است اخبار از مقتضی بالفتح است به لحاظ وجود مقتضی بالکسر مثل اخبار منجمین و هواشناسان نسبت به سردی و گرمی هوا در تابستان یا زمستان آینده یا مثلا باریدن باران در روزهای آتی. در این موارد اخبار از معلول و مقتضی است بلحاظ آگاهی از وجود علت و مقتضی آن. در ما نحن فیه که جمله خبریه در مقام طلب استعمال شده به این نحو است که اینکه امام علیه السلام که از وجود امر و اراده شارع متعال آگاه است و می داند طرف مقابل انسان مومن است در جواب ازسوال نماز بدون طهارت با جمله ی «یتوضو و یصلی» اخبار از مقتضی( بالفتح اعاده ی نماز توسط آن شخص) میدهد به لحاظ وجود مقتضی(اینکه مولی امر دارد و مکلف متقی است و عقلش هم حکم به اعاده می کند).[5]

مرحوم ایروانی میفرمایند این اخبار از واقعیت در مثل یعید و یتربصن یک شرط و قیدی دارد و آن این است که اگر مکلف مطیع و منقاد اوامر مولا باشد اعاده می کند. پس تقدیر جمله ی یتوضو و یصلی این است که «ان کان المکلف منقادا یتوضو و یصلی» است.[6]

4. نظر آقای خوئی ره : جمله ی خبریه که در مقام طلب استعمال می شود مانند صیغه امر به معنای ابراز اعتبار انجام کاری برعهده ی شخص است، یعید یعنی اعاده را برعهده ی شخص گذاشتم.[7] پس معنای جمله خبریه در مقام اخبار با جمله خبریه که در مقام طلب است با هم فرق دارد. از این جهت ایشان با مشهور نظرش یکی است ولی فرق نظر ایشان با مشهور در تفسیر انشاء طلب است که ایشان می فرماید: به معنای ابراز اعتبار فعل بر ذمه است برخلاف مشهور که معنای انشاء طلب را ایجاد طلب می دانستند.

بررسی اقوال:

نظر اول قابل قبول نیست به دلیل این که خلاف ظاهر است.

چون وجدانا وقتی ما می گوییم یعید چه در مقام اخبار باشد و چه در مقام طلب یک معنا به ذهن می رسد یعنی معنای تصوری کلمه یعید عوض نمی شود دارد. نه این که مثلا یعید به معنای لیعد باشد. لذا ما وقتی یعید در مقام طلب را ترجمه به فارسی بکنیم می گوییم اعاده می کند نه این که بگوییم «اعاده بکند» و لیعد معنای دیگری غیر از یعید دارد.

همچنین نظریه چهارم که اصلا می فرمود یعید بمعنای ابراز اعتبار فعلی در ذمه طرف است مثل این که باری یا دینی را بر عهده دیگری می گذارد این نظر هم درست نیست چون خلاف ظاهر معنای تصوری است. اصلا وقتی کسی کلمه یعید را در مقام طلب استعمال می کند به ذهنش خطور نمی کند که باری را بر عهده طرف دارد می گذارد.

به نظر ما دیدگاه مرحوم آخوند و محقق عراقی صحیح است و کلام مرحوم آخوند با نظر محقق عراقی قابل جمع است. به این معنی که مولی در مقام استعمال جمله خبریه در مقام طلب گاهی ممکن است از باب اختلاف داعی این کار را انجام دهد و گاهی ممکن است از باب اخبار از مقتضی بالفتح به لحاظ وجود مقتضی بالکسر باشد.

پس در جمله خیریه که در مقام طلب استعمال می شود دو نوع کاربرد هم ممکن است هم واقع هست و نتیجه هر دو هم البته یکی می باشد. و آن تاکد طلب چنانکه خواهد آمد انشاء الله تعالی.

 


[4] البته مرحوم آغا ضیاء این نظر را به صورت احتمال مطرح می کنند.
[6] الاصول في علم الاصول ج1ص52.
[7] مرحوم آیت الله خوئی در این رابطه چنین می گوید: فالنتيجة على ضوئها هي عدم الفرق في الدلالة على الوجوب بين تلك الجمل و بين صيغة الأمر، لفرض ان كلتيهما قد استعملتا في معنى واحد و هو إبراز الأمر الاعتباري النفسانيّ في الخارج. هذا من جانب. و من جانب آخر انتفاء النكتة المتقدمة، فانها تقوم على أساس استعمال الجمل الفعلية في معناها الخبري و لكن بداعي الطلب و البعث، و قد تحصل من ذلك انه لا فرق بين الجمل الفعلية التي تستعمل في مقام الإنشاء و بين صيغة الأمر أصلا، فكما ان الصيغة لا تدل على الوجوب، و لا على الطلب و لا على البعث و التحريك، و لا على الإرادة، و انما هي تدل على إبراز اعتبار شي‌ء على ذمة المكلف، فكذلك الجمل الفعلية، و كما ان الوجوب مستفاد من الصيغة بحكم العقل بمقتضى قانون العبودية و الرقية، كذلك الحال في الجمل الفعلية حرفاً بحرف. فما أفاده المحقق صاحب الكفاية (قده) من ان دلالتها على الوجوب آكد من دلالة الصيغة عليه لا واقع موضوعي له.» محاضرات ج2 ص125.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo